• امروز : چهارشنبه, ۲۹ مرداد , ۱۴۰۴
  • برابر با : Wednesday - 20 August - 2025
::: 3470 ::: 0
0

: آخرین مطالب

ملک‌المتکلمین روشنفکر مشروطه | ندا مهیار چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی) روز خبرنگار، گفت‌وگوی آینده با گذشته | محمدجواد حق‌شناس وقتی دانش در حصر می‌ماند | ندا مهیار جامعه‌شناسی جنبش مشروطه از منظر قواعد فیزیک اجتماع | سعید کافی انارکی (ساربان) تمجید فرانسوی‌ها از توسعه سیاسی در ایران مشروطه | علی مفتح* از هرات تا هشتادان | محسن روحی‌صفت* پیش‌زمینه شکل‌گیری جنبش مشروطیت در ایران | فریدون مجلسی ترور نافرجام محمدعلی‌شاه، پس‌از شهادت ملک‌المتکلمین | شیرین بیانی پس‌ از یک قرن سکوت | مریم مهدوی اصل* در خدمت ایران | شیرین بیانی چگونگی تألیف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» از نگاه کوچکترین فرد خانواده ملک المتکلّمین و آرمانش | شیرین بیانی* (اسلامی نُدوشن) شیرین بیانی، نتیجه فرهنگ تاریخ‌ساز ملک‌المتکلمین روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی) استرداد؛ روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟ | روزبه کردونی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد رضاشاه، مهاجری در زمین خود | ندا مهیار راه‌های جلب اعتماد مردم | محمدجواد حق شناس شکست تکرار ۲۸ مرداد مراقب بلندگوهایی باشیم که اجزای جامعه‌ را رو در روی هم قرار می‌دهند نقد طرح دو فوریتی الزام دولت به شکایت از آمریکا و اسرائیل | دکتر سید محمود کاشانی* درنگی بر موضوع بازگشت اتباع افغان به کشورشان | ندا مهیار جنگ اسرائیل با ایران در کانون بحران | ندا مهیار اقامتگاه های بوم گردی؛ از گذشته تا فردا | پورنگ پورحسینی ظرفیت‌های بوم‌گردی در احیای اکوسیستم‌های آسیب‌دیده طبیعی با مشارکت جامعه محلی | علی قمی اویلی* گردشگری جامعه محور هدیه ایران به گردشگری جهانی | سید مصطفا فاطمی* بوم‌گردی و احیای پیوندهای روایی در ایران | روزبه کردونی روستاگردی، تجربه اصالت در طبیعت | ندا مهیار در باب کورتکس آسیایی و اروپایی | علی مفتح بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) به وقت گره‌گشایی ازمذاکرات شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد دلیل در اوج ماندن دلار برغم اقدامات مخرب ترامپ | اسوار پراساد (ترجمه: رضا جلالی) لنج‌های چوبی، نماد هویت فرهنگی | محمدجواد حق‌شناس جهنم در فومن؛ یک پروژه و چند نکته | علی مفتح جزیره آزاد هسته ای | حشمت‌الله جعفری* خردادگان، بیداری طبیعت و انسان | ندا مهیار جنبش بوم گردی | نعمت الله فاضلی تصمیم برای تغییر نام خلیج فارس خود تاییدی بر اصالت نام آن است | علی مفتح ایران را بهتر بشناسیم | محمدجواد حق‌شناس ظهور استعمار «جهش یافته» در هم آغوشی تاج و تاراج | ابوالفضل فاتح سخنان ترامپ‌ در عربستان | سید محمود صدری پکن چگونه تغییر خواهد کرد؟ | رانا میتر (ترجمه: رضا جلالی) گفتگوهای ایران و آمریکا | سید محمود صدری* شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد فرزند خلیج فارس | محمدجواد حق‌شناس در باب پاسداشت زبان فارسی در میان سیاست‌مداران | محمدجواد حق‌شناس در فضای منافع ملی پیامی که باید از ایران مخابره شود | محمدجواد حق شناس

13

چرا باید نیکوکاران ذهنیت خود را عوض نمایند؟ | مارک مالوخ براون (ترجمه: رضا جلالی)

  • کد خبر : 16587
  • 24 بهمن 1402 - 10:59
چرا باید نیکوکاران ذهنیت خود را عوض نمایند؟ | مارک مالوخ براون (ترجمه: رضا جلالی)
نام راکفلر و جورج سوروس مدیران بنیادهایی به همین نام‌ها را در سالهای اخیر زیاد شنیده‌ایم و نظرات متفاوتی در خصوص نحوه و هدف فعالیت آن‌ها ابراز شده است. این مطلب بطور مختصر تاریخچه این نوع فعالیت، هدف این بنیادها و ضرورت بازنگری در سازوکار فعالیت آن‌ها با توجه به تغییر شرایط و اوضاع و احوال می‌پردازد.

نوع‌دوستی و قدرت همیشه ارتباط نزدیکی با هم داشته اند. متمولین در آتن قدیم برای تامین خدمات و کالاهای عمومی نظیر دفاع دریایی که اصطلاحاً سیستم عبادی و مذهبی نامیده می‌شد، وجوهی می‌پرداختند و شهروندان ثروتمند بودجه لازم برای انجام بعضی از وظایف دولت را تامین می‌نمودند. در بسیاری از جوامع اسلامی، مسلمانان پولدار بخشی از دارایی خود را برای ارائه خدماتی نظیر غذا یا هزینه‌های بیمارستانی وقف کرده اند. دراوایل دوره شکل گیری اروپای مدرن، خانواده مدیچی و سایر قدرتمندان طرح‌هایی را به منظور تامین مالی اجرا و مبالغ کمی پول را به شهروندان فقیر قرض می‌دادند.

این دسته از بشردوستان در خصوص پذیرش نظم موجود یا به چالش کشیدن آن دائماً در تردید بودند. آنگونه که نمونه‌های بالا نشان می‌دهند، آن‌ها عموماً حفظ نظم موجود را برگزیده و ضمن آنکه در همان ساختارهای غالب کار می‌کردند، می‌کوشیدند از کاستی‌ها و نقایص بکاهند. با این وجود، لحظاتی استثنایی نیز وجود داشته که این نیکوکاران به تغییرات سیستمی کمک کرده اند: مثلاً تجار به مارتین لوتر کمک کردند تا آرمانهای خود را در اوایل دوره اصلاحات گسترش دهد و رادیکال‌های مرفه قرن نوزدهم بریتانیا نظیر اقتصاددان توماس آتود از گسترش حق انتخاب دموکراتیک دفاع کردند.
تقریباً همیشه نتیجه این تعامل تاثیرگذاری بر نظم سیاسی به شکل گسترده‌تر و همزمان روابط بین الملل بوده است. از نقش نظام مذهبی و عبادی در ظهور آتن تا نقشی که بنیاد بیل و ملیندا گیتس و دیگران در تلاش برای تامین هزینه‌های توزیع عادلانه‌تر واکسن در دوره‌ی همه گیری کرونا ایفا نموده اند، راهبردها و خط مشی‌هایی را که خیرین نیکوکار دنبال کرده اند، وقایع و رویدادهای گسترده‌ای را شامل شده است.

این مسائل در دنیای هرج و مرج و بهم ریخته امروزی واجد اهمیت بیشتری است و اعضای اجلاس جهانی اقتصاد سال ۲۰۲۴ در حالی در داووس سوئیس گرد هم می‌آیند (آمدند) که جهان با بحرانهایی به شدت پیچیده و در هم تنیده مواجه است. با این وجود این لحظه پرفراز و نشیب جهانی برای انساندوستی نقطه‌ی عطف می‌باشد. بعضی اوقات نیکوکاران ثروتمند می‌توانند کارهایی انجام دهند که سایر نهاد‌ها نمی‌توانند. زیرا ایندسته از افراد و بنیادها برای تجربه و دنبال کردن راه حلهای متعارف حل مشکلات مردم از آزادی عمل بیشتری برخوردار می‌باشند. اما در زمانی که اینچنین گسستگی و تغییرات شدید و مداوم را شاهد هستیم، اقدامات بشر دوستانه باید برای برهم زدن این وضعیت نقش موثرتری ایفا نمایند تا هم زیر ستونها و دیوارهای در حال سقوط نظم قدیم له نشوند و هم برای استقرار نظم جدید، پی ریزی و بسترسازی بهتری را صورت دهند.

از غول‌های عصر طلائی تا غول‌های عصر تکنولوژی

این سنت بشر دوستانه در عصر حاضر با اندرو کارنگی، جان راکفلر و سایر غول‌های صنعتی اواخر قرن نوزدهم آغاز می‌شود. آنگونه که کارنگی در کتاب خود به نام «انجیل ثروت» در سال ۱۸۸۹ نوشته است، هدف از بخشش ثروت «تغذیه و ارضاء میل شخصی و نقس فرد بخشنده» نبوده است بلکه تغذیه‌ی گرسنگان و کمک به مردم بوده است که کمک به «خود» تلقی می‌شود. از این رو، این پیشکش‌ها اساساً پدرانه بود: ثروتمندان کمکهای خود را به جوامعی تقدیم می‌کردند که ثروت خود را در آن جوامع اندوخته بودند و اکنون بزرگوارانه حکم می‌دادند که چگونه کمک‌های آن‌ها به مصرف برسد.

در دهه‌های بعد این عقیده با چالش‌هایی مواجه گردید. مثلاً ترقی خواهان طرفدار برنامه‌ی جدید روزولت (نیو دیل) نگران آن بودند که آنچه را ثروتمندان وقف می‌نمایند صرف امور ایالت خودشان نشود، و محافظه‌کاران طرفدار جنبش مک کارتیسم که از بنیادهای بشردوستانه برای ایجاد ترس از کمونیست‌ها بهره می‌بردند در برابر عقاید قرن نوزدهمی در خصوص نوعدوستی و نیکو کاری موضع داشتند. اما رویکرد پدرانه (یعنی صرف کردن درآمد حاصل از یک نظم مدنی خاص در همان نظم مدنی) به خوبی تا نیمه‌ی دوم قرن بیستم تداوم داشت.

به بنیاد فورد که در سال ۱۹۳۶ توسط ادسل پسر هنری فورد تاسیس شد، بنگرید. این بنیاد در سال ۱۹۵۰ پل هافمن را که به تازگی از ایفای نقش خود در طرح مارشال به عنوان ستون اصلی سیاست خارجی امریکا در سالهای اولیه بعد از خاتمه جنگ دوم جهانی فارغ شده بود، به عنوان رئیس منصوب نمود. او بعداً همین عنوان را در افتتاحیه برنامه توسعه سازمان ملل بر عهده گرفت یعنی نقشی که بعداً خودم آن را بر عهده گرفتم. یکی از جانشینان هافمن در بنیاد فورد مک جورج باندی بود. فردی که پنج سال به عنوان مشاور امنیت ملی در دولتهای کندی و جانسون خدمت کرده بود و معمار اصلی تشدید تنش‌ها در جنگ ویتنام بود از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۹ بنیاد فورد را هدایت کرد. باندی در دوره‌ی مدیریت بنیاد فورد از برنامه دولت جانسون برای پشتیبانی ازحقوق مدنی حمایت نمود و بعلاوه هم موجب شد و هم پیشنهاد کرد به نامزدی رابرت کندی در انتخابات ۱۹۶۸ امریکا مساعدت شود.
بعلاوه به نقش بنیاد فورد و بنیاد راکفلر در «انقلاب سبز» کشاورزی در آسیای جنوبی بنگرید، یک برنامه توسعه‌ای که با الزامات جنگ سرد ایالات متحده امریکا همگام بود. (واژه سبز در تضاد کامل با واژه سرخ یعنی کمونیست). این دو بنیاد در حالیکه شرکای بسیار وفادار فعالیت‌های امریکا در خارج از کشور بودند متحدین دولت خودشان در درون امریکا هم بودند.

اگر به گذشته بنگریم متوجه می‌شویم که افرادی نظیر هافمن و باندی به آندسته از اسقف‌های سکولار شباهت دارند که مشروعیت‌شان را از جایگاه اجتماعی خود، از ثروتهای ناشی از فعالیت‌های بشردوستانه و سفرهای مختلفی که بین جهان سیاسی مستقر در واشنگتن و جهان اقتصادی مستقر در نیویورک انجام دادند، بدست آوردند. رهبران این بنیادها در اوج زندگی اجتماعی و حرفه‌ای قرار گرفتند. هنوز بخاطر دارم که رئیس یکی از بنیادها با اعتماد به من، بیست سال قبل گفت که در برابر نامزدی وزارت در دولت ایالات متحده امریکا مقاومت کرده است تا پست فعلی خود را حفظ کند.
بحران‌های دهه ۱۹۷۰ میلادی (شوک نفتی، رسوایی واترگیت و پایان خونین جنگ ویتنام) ضرباتی کاری بر فعالیت‌های انساندوستانه و سایر نهادهای لیبرال وارد نمودند. اما این نهاد‌ها دوباره در دوره‌ی بعد از جنگ سرد بلافاصله شکوفا شدند و این اتفاق زمانی رخ داد که جرج سوروس که بنیادهای جامعه باز اورا من مدیریت می‌نمایم افزایش کمک‌های خود را آغاز کرد: افتتاح دانشگاه اروپای مرکزی در سال ۱۹۹۱، کمک‌های مالی به بسیاری از سازمانها در آفریقای جنوبی بعد از آپارتاید و اعطای نخستین بورسیه‌ها به گروههایی از اسرائیل و سرزمین‌های فلسطینی و بسیاری از کارهای دیگر در بسیاری از جاها.

دو روزنامه نگار به نامهای متیو بیشاپ و مایکل گرین سال ۲۰۰۸ در کتاب خود به نام «سرمایه داری بشردوستانه» آنچه را که می‌تواند نقطه اوج عصر طلائی جدید نوعدوستی غربی تلقی شود، مستند نموده اند. آن‌ها توضیح می‌دهند که چگونه در ژوئن ۲۰۰۶ در کتابخانه‌ی عمومی نیویورک اتفاقی بزرگ رقم خورد و وارن بافت سرمایه گذار مشهور مجموعه نامه‌هایی را امضاء و خود را برای واگذاری بخشی از ثروتش به شرکت‌هایی که توسط فرزندانش اداره می‌شوند و نیز بنیاد بیل گیتس متعهد نمود. این اقدام هر چند پیوند غولهای عصر طلائی جدید و قدیم را متجلی می‌سازد، اما یگانه اقدام نیست زیرا وارن بافت خیلی پیشتر با ارسال نسخه‌ای از کتاب انجیل ثروت کارنگی برای بیل گیتس او را برای ادامه‌ی حرکت در مسیر بشر دوستانه‌اش تشویق کرده بود.

با این وجود، در حال حاضر گردهمایی سال ۲۰۰۶ در کتابخانه‌ی عمومی نیویورک، پایانی بر یک عصر به نظر می‌رسد. بحران مالی جهانی که در سال بعد آغاز شد، از بین رفتن سریع اعتماد عمومی به انواع سازمان‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را سبب شد. در محیط جدید، نیکوکاران خود را در معرض درجات مختلفی از سوء ظن، تردید و همچنین تئوریهای توطئه نظیر انچه بنیاد گیتس و بنیادهای جامعه باز را هدف قرار دادند، یافتند.
در واکنش به این جریان، واقفان تا حدودی شیوه پدرانه‌ی قدیم را کنار گذاشته و به دریافت کنندگان کمک‌ها اجازه داده‌اند که خود تصمیم بگیرند. این نوعدوستی مبتنی بر اعتماد که توسط خیرینی نظیر مک کنزی اسکات همسر سابق جف بزوس بنیانگذار آمازون انجام گرفته، منابع مالی را بدون هیچ محدودیتی در اختیار متقاضیان می‌گذارد به این دلیل که آن‌ها بهتر می‌دانند چنین منابعی کجا می‌تواند اثر بخشی بیشتری داشته باشد. دراین روش، اختیار به دریافت کنندگان و متقاضیان کمک داده شده و مشارکت فعالانه خیر و نوعدوست (در نحوه هزینه) را کاهش می‌دهد. (نمایش فروتنی بیشتر در دوره‌ای سرشار از شک و تردید)

بنیادهای جامعه باز، همیشه آنچه را که جرج سوروس «نوعدوستی سیاسی» می نامد (یک جهت گیری که به شدت نسبت به واقعیت‌های قدرت و عاملیت مردم هشیار است) پذیرفته‌اند و بنابراین توانسته‌اند از طریق تقدیم مجموعه بزرگی از کمک‌ها به سازمان‌های تحول خواه نقشی پیشرو را ایفا کنند. بطور مثال، در سپتامبر سال ۲۰۲۳، بنیاد جامعه باز یکصدونه میلیون دلار به یک بنیاد جدید مدافع حقوق مردم رم در اروپا (سازمانی که توسط افرادی از جامعه رم مدیریت می‌شود) اعطا کرد. در پی جنبش زندگی سیاهان، بنیاد جامعه باز یک سرمایه‌گذاری به مبلغ ۲۲۰ میلیون دلار در سازمان‌ها و رهبران نوظهوری انجام داد که در جوامع سیاه پوست سراسر امریکا در حال قدرت گرفتن هستند.

در جستجوی موضوعات جدید

اینکه کمک‌های نوعدوستانه مبتنی بر اعتماد، بهتر از کمک‌های پدرانه قدیم است امری بدیهی است، اما باید افزایش یابد. علائم جهانی خطر را نشان می‌دهند. در نیمه راه اجرای اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد، فقط پانزده درصد اهداف در مسیر درست، ۴۸ درصد بطور متوسط یا شدیداً خارج از مسیر درست و ۳۷ درصد در حال رکود یا پسرفت هستند. حدود شصت درصد از کشورهای با درآمد کم در معرض مشکلات بدهی یا در خطر شدید مشکلات ناشی از بدهی هستند. در سال ۲۰۲۲، برای نخستین بار پس از سال ۱۹۸۶ تعداد مرگ و میر سالیانه ناشی از منازعات دولتی به بیش از دویست هزار نفر رسید. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد گزارش داده که تعداد افرادی که با زور کوچانده و جابجا شده‌اند در ماه سپتامبر ۲۰۲۳ به یکصد و چهارده میلیون نفر رسیده است و هشدار نسبت به این واقعیت که سال ۲۰۲۳ گرمترین سال‌ها بوده است با تمام این موضوعات مرتبط است و خاطر نشان می‌سازد که توجه به بحران آب و هوا فوریت دارد.

الگوهای غالب قدرت و حکومت رو به زوال هستند. هم نظم نیودیل روزولت که بعد از جنگ دوم جهانی بوجود آمد و هم نظم نئولیبرال که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جانشین نظم نیودیل گردید، ریشه فکری‌شان درتعداد معدودی از اتاقهای فکر در چندین ساختمان در لندن و واشنگتن قرار داشت. الگوی جایگزین نه بازگشت به نیودیل یعنی مداخله افراطی دولت نه بازگشت به نظم نئولیبرال یعنی بنیادگرایی بازار (حاکمیت کامل قوانین بازار و عدم مداخله‌ دولت) خواهد بود بلکه ترکیب جدیدی از جامعه، بازارها و حکومت خواهد بود هر چند در حال حاضر تصور آن بویژه برای مراکز قدرت غربی دشوار است. الگوی جدید از دل مجموعه‌ای از نهادهای اجتماعی، دانشگاهها، نهضت‌های خیابانی و آزمایشهای میدانی در سراسر جهان و اکثراً در جنوب جهانی، سر بر خواهند آورد.

چالشی که خیرین و واقفان با آن مواجه‌اند همچون پیدا کردن سوزن در انبار کاه است. شناسایی این چالش‌ها مستلزم داشتن درک قوی از جهت گیریهای مختلف جهان است. آندسته از مسولانی که در حوزه فعالیت‌های بشردوستانه فعالیت می‌کنند باید در جستجوی رهبران، مبارزان و متفکران پیشرو تحول خواه باشند و سپس به آن‌ها کمک کنند تا با توجه به شرایط و اوضاع و احوال خود برنامه را پیش ببرند.

دگر اندیشان نه روحانیون

برای نوعدوستی و نیکوکاری در دوران سخت هدفی منطقی وجود دارد و این هدف باید بیان شود. اینکه چهره‌های شناخته شده و یا سایر نیکوکاران از بنیادها برای حمایت از نظم موجود استفاده نمایند، دیگر کافی نیست. دنیای هافمن یا باندی دیگر وجود ندارد و دنیای کارنگی و راکفلر به هکذا. امروزه این بنیادها و خیرین در صورتی مشروعیت خواهند یافت که توان خود را برای جلوگیری از ایجاد بحرانهای چندگانه به طریقی که دیگران قادر به ممانعت از وقوعشان نیستند بکارگیرند.

اندیشمند علوم سیاسی راب رایش سال ۲۰۱۸ در کتاب خود تحت عنوان «فقط ببخش» این سوال را با دیدگاهی شکاکانه مطرح نمود: آیا این بنیادها در دموکراسی‌های لیبرال هدف موجه و ارزشمندی دارند؟ و به این نتیجه رسید که فقط آن‌ها (بنیادها) می‌توانند به واسطه ویژگیهای منحصر به فردشان نقش‌هایی سودمند را ایفا کنند. وی دو مورد خاص را شناسایی نمود: کثرت گرایی (بنیادها می‌توانند با پیگیری اهداف خاص که فاقد منطق انتخاباتی یا بازاری آشکار باشد، ارتدکس‌ها (یعنی طرفداران رسوم یا سنت‌های معمول) را به چالش بکشند و اکتشاف (بنیادها می‌توانند به عنوان سرمایه گذار خطرپذیر به جوامع دموکراتیک، آزمایشگری و سرمایه‌گذاری بلند مدت خدمت نمایند). دقیقاً به این دلیل که نهادها در حوزه فعالیت‌های انساندوستانه پاسخگوی رای دهندگان یا سهامداران نمی‌باشند، می‌توانند هم بشدت فعال و هم به شدت منفعل باشند: در پاسخ به یک بحران یا فرصت از سایر بخش‌ها سریع‌تر اقدام می‌کنند و بعلاوه چون دارای قدرت ماندگاری بالایی هستند می‌توانند از طرح‌هایی پشتیبانی نمایند که قضاوت در مورد موفقیت‌شان بجای ماه‌ها در طول دهه‌ها صورت می‌گیرد.

این رویکرد می‌طلبد آن‌هایی که زمانی کشیش سکولار بوده اند (رهبران بخشهای انساندوستانه) ردای کشیشی را از تن درآورده و لباس دگراندیشی را بر تن نمایند. فقط با به چالش کشیدن این نظام و تحرکاتی که در حاشیه آن جریان دارد، این افراد می‌توانند از توان کامل بالقوه خویش در دنیای بحران زده کنونی آگاه و آن را به فعلیت برسانند.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=16587
  • 399 بازدید

نوشته ‎های مشابه

19مرداد
چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی)
تردید و دو سونگری پکن نقش‌اش را محدود می‌سازد:

چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی)

14مرداد
روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی)
جگونه امریکا و متحدان اروپایی‌اش می‌توانند به فرسایش نفوذ در حال افول روسیه کمک نمایند:

روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی)

18خرداد
بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی)
چرا چین تمایل ندارد مدل اقتصادی شکست خورده خود را رها سازد:

بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی)

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.