سومین دوشنبه ماه ژانویه هر سال به مناسبت روز تولد او، روز »مارتین لوترکینگ «خوانده میشود. در همه ایالات شــمالی یا جنوبی دموکرات یا جمهوریخواه این یکی از اعیاد و تعطیلات رســمی ایالات متحده اســت. مارتیــن لوترکینگ مبتکر و پیشگام جنبشهای مسالمت آمیز است. او با هدایت خشونت گریز جنبش سیاهان آمریکا توانست به تبعیض نژادی سیاهپوستان آمریکا پایان دهد و جنبشی را هدایت کند که آشتی جو نبود، سازشکاری را نمی پذیرفت و عافیت طلب نبود، بلکه به این باور رسیده بود که فقط با روش مســالمت آمیز موفقیت امکان پذیر است و نه تنها این بلکه تنها از همین طریق است که هدف ارزش پوییدن دارد. دهها سال منازعه، خشونت و جنگ داخلی ای که مرگبارترین جنگ داخلی تاریخ بوده است، نتوانست حق بدیهی یک انسان سیاهپوست را به تمامی جا بیندازد. همه راههای پیموده شده او را به راه خشونت پرهیز رساند. او زمانی جنبش مسالمت آمیز را برگزید که تبعیض نژادی همچنان با خشــونتی عریان اعمال میشــد و با چنگ و دندان از خود دفاع می کرد. لباسهای ســفید کوکلاسکلان، ذبح ســیاهان خاطی )لینچ( و بســیاری خشونتها و قتلهای ســیاهان که گاه برنامه ریزی شده بود، چیزی بود دهشت آور که خود جوابی خشونت آمیز می طلبید و از خشونت متقابل بیشترین بهره را می برد.
جاانداختن رفتار قانونی و مسالمت آمیز در میان سیاهانی که قربانی این خشونتها بودنــد نیز کار آســانی نبود. گروههای افراطی مســلح سیاهپوســت امثال مالکوم ایکس و دیگران بیشترین چوب را لای چرخ جنبش مسالمت آمیز مارتین لوترکینگ می گذاشتند.
مقابله با کسانی که او را سازشکار، میانه گیر یا حتی خائن می خواندند، کار آسانی نبود. اما او توانست منطق مسالمت که بیشترین خطر را متوجه هواداران تبعیض نژادی می کرد، جا بیندازد. او دریافت افراطیون ســفید بیشــترین بهره را از خشــونت ســیاهان می برند و آن را بهانه سرکوبهای وحشــتناک می کنند. اما آن چیزی کــه دودمان تبعیض و بیرحمی را به باد می دهد، چیزی نیســت جز رفتار مســالمت آمیز پیگیر ولو پرخطــر. مارتین لوترکینگ از این خطــرات آگاه بود. بارها تهدید به مرگ شــد و در نهایت نیز جان در راه نبرد مســالمت آمیز گذاشــت. نبرد مسالمت آمیز هیچگاه آسانتر از نبرد مســلحانه نبوده است! دموکراتهای پیگیر، دموکراتهای ماندنی، همیشه نبرد مسالمتآمیز با همه دشواری و زمان بربودنش را برمی گزینند. افراط گرایان هستند که آتشی به پا کرده و با سرعت ناپدید می شوند؛ چند سالی زندان، اعتصاب غذا و…، عمری امن و آسایش، مصاحبه، کراوات، عطر و ادکلون و… جنبش مارتین لوترکینگ آتشفشــان پنبه نبود که به سرعت پایان بگیرد و به مهاجرت ختم شــود؛ آتشی بود نامیرا که همیشــه در دلها می ماند. جنبش او دشــوار نبود، رهبــران و بیش از همه خودش در خطر بودند، ولی آســانترین و کم بهاترین روشها برای مردم انتخاب می شــدند. هیچکس را برای سوارنشدن به اتوبوس نمی تــوان مورد آزار قرار داد. تصمیم جنبش بــرای تحریم اتوبوسهایی که ردیف مخصوص برای سیاهان داشتند، به شدت موفقیت آمیز بود. امروز ممکن است کسی بگوید این چه مبارزه ای است که سیاهان را از اتوبوس محروم میکند؟
اما هم جان، هم امروز سیاهان اهمیت داشت و کار دشوارتری نمیشد درخواست کرد. به علاوه با روشهای ساده و کم بها، توده هرچه بیشتری از مردم در این جنبش شرکت می کردند. جنبش او انحصاری نبود؛ همه با هر عقیده ای و هر پیشینه ای حق اشــتراک داشتند. اتفاقا تلاش بر جذب هرچه بیشــتر مخالفها و افراطیها بود. کسی نمی توانست مثلا بگوید “” بابا این خودش جزو اینها بود …..” با شعارهای تند و پرخاشگری صفوف سفیدهای افراطی را در راهی بی بازگشت راهی که هزینه بازگشت بالایی خواهد داشت منسجم تر نمی کرد، بلکه با منطق و محبــت و اجماع این صفوف را درهم میریخت. جنبش او معطوف به هدف بود. شعار نابودی و وعده بهبودی بعد از نابودی حریف نمی داد.
میدانست ایــن رودخانه مصائب را پایانی نیســت. می دانســت از تندی صلــح برنمی خیزد و هیچگاه، هیــچگاه خرابی و نابودی بیشــتر، لزوما پیش درآمد ســعادت و آزادی نبوده است . گفتوگو با همه، معامله بر سر درخواستها و استفاده از تمام محملها و نهادهای قانونی بدون تعطیلی جنبش مدنی با این امید، از اصول جنبش مارتین لوترکینگ بود. اساسا هدف جنبش مدنی او وادارکردن دیگران به گفت وگو بود. این فرض که تجربه نشان داده است نمیپذیرند، از دیدگاه لوترکینگ چیزی جز پذیرش شکست پیشاپیش نیست. روز مارتین لوترکینگ تنها روز رفع تبعیض نژادی سیاهان آمریکا نیست، روز پیروزی مسالمت بر خشونت است. و آن را هرساله از این جهت گرامی میدارند تا این روش برای همیشــه به هر دلیل ماندگار باشد. یادش گرامی،
راهش پررهرو باد، هر زمان و در هر کجا