شرایط کشور به سمتی پیش رفته که حالا بسیاری از چهرههای سیاسی منتقد شدهاند و از اتخاذ رویکردهای مختلف هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی انتقاد میکنند. در همین حال با جهشهای تورمی فزاینده، صبر مردم هم هرروز کم و کمتر میشود و شاهد هستیم که بسیاری از اصناف و اقشار مردمی نسبت به وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند و به همین خاطر دست به برگزاری تجمع میزنند. با اینحال دولت سید ابراهیم رئیسی خیلی تحرکی از خود نشان نمیدهد. بعد از انتقادات بسیار افکار عمومی و همینطور نمایندگان مجلس حالا زمزمه تغییر برخی از وزرا شنیده میشود. موضوعی که بسیاری از کارشناسان میگویند دردی از شرایط فعلی درمان نمیکند. آنان میگویند تا زمانی که رویکردهای کلان تغییر نکند تغییر وزرا نمیتواند اثر مثبت و مهمی بهجای بگذارد.
دراینباره نیز محمدجواد حقشناس از اعضای حزب اعتماد ملی با «همدلی» گفتوگو کرده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار سیاسی روزنامه همدلی میگوید: «بههرحال این تغییر احتمالی وزرا این فاصله کوتاه از زمان تشکیل دولت سید ابراهیم رئیسی نشان میدهد که احتمالاً هم ایشان و هم حلقههای مشاورانی که دارند بعد از مدتی به این جمعبندی رسیدهاند که در انتخاب همکاران خود دقت لازم را نداشتهاند و همین هم باعث شده درحالیکه هنوز عمر دولت به نیمه نرسیده این زمزمه شکل بگیرد که قرار است برخی از وزرای دولت آقای رئیسی تغییر کند. بالاخره شرایط آنان را به اینجا رسانده که حالا به این نتیجه رسیدهاند که تصمیم آنان درباره برخی از افراد اشتباه بوده است و حالا همین موضوع هم باعث نقد و انتقادات زیادی از آنان شده است. این اتفاق نشان داد که آنان در انتخاب مدیران بالادستی کشور مطالعه کافی نداشتند و دقت لازم نکردند ولی بههرحال همین افراد از مجلس رأی اعتماد گرفتند.»
او میافزاید: «بااینحال بنده فکر نمیکنم که تغییر در ترکیب کابینه و برخی از وزرا به ایجاد تغییرات اساسی در شرایط پیشآمده کمک کند یا اینکه دولت را به سمت و سویی جدید هدایت کند. شاید تغییر یک وزیر یا یک مدیر بتواند در حوزه تخصصی خودش تا حدودی اثر بهتری ایجاد کند اما این اثر محدود به همان حوزه تخصصی خواهد بود. من فکر میکنم که رویکرد دولت که از اهمیت بیشتری برخوردار است نسبت به مسائل کلان کشور دچار تغییر جدی نشود و دولت با همان رویکرد قبلی حالا با مدیران جدید به کار خود ادامه دهد. این رویکرد دولت است که اهمیت دارد چراکه مباحث کلیدی که با جامعه درگیر است اینجا مطرح میشود. مثلاً در حوزه اقتصادی ما کاملاً شاهد شکلگیری بحرانهای بزرگ در معیشت مردم هستیم. الان میبینیم که تورم کمرشکن و لجامگسیخته خانوادههای ایرانی را تحتفشار سنگین قرار داده است. من فکر نمیکنم با تغییر یک یا دو وزیر مسئله حل شود.»
حقشناس در تحلیل خود از شرایط فعلی کشور به خبرنگار همدلی میگوید: «ما امروز شاهد مجموعهای از مسائل و مشکلات هستیم که ریشه آنها فقط به دولتها برنمیگردد. معتقد هستم که درواقع که بخشی از مشکلات مربوط به این دولت است بخشی مهم از مشکلات مربوط به این میشود که رویکرد حاکمیت در طی سالهای گذشته به چه سمتی بوده است. مسائل به این برمیگردد که ساختار جمهوری اسلامی در این سالها چگونه رشد کرده و به کدام سمت میل داشته است. باید نگاه کنیم که در تمام این سالها چه اهدافی پی گرفتهشده است که باعث شده تنشهای زیادی برای جامعه و کشور به وجود بیاید. اهدافی که موجبات ناکارآمدی را در درون جمهوری اسلامی فراهم کرده و درعینحال باعث ایجاد تنش و چالش با نظام بینالملل و نظام منطقهای شده است. اینها همه نتیجه رویکردی بوده است که برای تحقق آن هزینههای قابلتوجهی را باید بابت آن پرداخت میشد. این هزینهها هم عمدتاً از جیب ملت ایران پرداختشده است و این مردم بودند که بابت این رویکردها دچار زحمت و دچار مشقت شدند و همچنان مشاهده میکنیم که در بر روی یک پاشنه میچرخد و آنگونه که شرایط و شواهد نشان میدهد قرار نیست تغییر رویکردی رخ دهد.»
حقشناس بهعنوان فعال سیاسی در پاسخ به این سؤال که احزاب و گروههای سیاسی چقدر میتوانند در این شرایط مؤثر باشند نیز نظر صحبت کرده است. او درباره نقش و اثرگذاری احزاب در چنین شرایطی نظر مساعدی ندارد و میگوید: «اتفاقی که افتاده این است که به نظر میرسد در تمام این سالها بهخصوص از سال ۸۴ به بعد ما عمدتاً شاهد به انزوا رفتن احزاب و تشکلهای سیاسی بودیم. احزابی که باید در اداره جامعه نقش اصلی را ایفا کنند. این سیاستها و رویکردها موجب تضعیف جدی احزاب در کشور شده است. اساساً احزاب فاقد ساختار اثرگذاری و کارآمدی خودشان شدند. به همین خاطر احزاب به نظر من نتوانستند در این مدت هم اعتماد جامعه را برای حضور و شکل دادن به یک نظام حزبی مؤثر و پویا جلب کنند. طبیعتاً میشود گفت که امروز بهظاهر نزدیک به ۲۰۰ حزب ثبتشده را در کشور روی کاغذ داریم ولی اگر بخواهیم سراغی از احزابی با استاندارد مشخص و شاخصهای حزب در دنیا برویم فکر نمیکنم که هیچ حزبی در کشور ما بتواند در این تعریف و دسته قرار بگیرد. احزاب در کشور ما با آنچه در عرصه جهانی بهعنوان حزب شناخته میشود فاصله معناداری دارند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سؤال که شما فکر میکنید اصلاحطلبان هم نمیتوانند مؤثر باشند، توضیح میدهد: «بر این باور هستم که سیستم سیاسی دارد خودش را به سمت انتهای یک کوچه بنبست میبرد که خروج از آن برایش ممکن است بهشدت سخت باشد. یا باید انتهای کوچه را منفجر کند که راه خروج پیدا شود یا اینکه در همانجا بماند و دچار یک روزمرگی همراه با ناکارآمدی و انفعال شود و عملاً مفید فایده نخواهد بود. مگر اینکه درواقع این ساختار تصمیم به اصلاح بگیرد. به نظر من این اراده هنوز در ساختار سیاسی خودش را نشان نداده است.
اگر این اراده فراهم شود به نظر من ساختار حتماً قابل اصلاح خواهد بود گرچه هزینههای زیادی دارد اما امکان بازگشت هست و کمترین هزینه را هم برای جلب افکار عمومی همین مسیر اصلاح دارد. بخش اصلی این موضوع به اراده حاکمیت برمیگردد که قبول کند که این مسیر را طی کند و بخشی از آنهم به اصلاح ساختار نظام سیاسی برمیگردد که در یک حوزههایی ما بتوانیم با تغییراتی که در قانون اساسی و استفاده از آرای عمومی و مشارکت دادن بیشتر مردم به معنی درست کلمه انجام دهیم. وقتی سخن از مشارکت مردم میآید هم باید واقعی باشد نه اینکه تعریفی که از مردم داریم یک اقلیتی را هدف قرار داده و اینها را مردم تلقی کنیم و اکثریت مردم را خارج کنیم. اگر این رویکرد شکل بگیرد و جایگزین رویکرد فعلی شود من تصور میکنم که همچنان میتوان به بهبود شرایط و خروج از بنبست خودخواستهای که حاکمیت در آن گرفتارشده، امید داشت.»
حقشناس میافزاید: «در این شرایط اگر جمهوری اسلامی هم اراده نکند، نهتنها اصلاحطلبان بلکه جریان اصولگرا هم هیچ جایی در این حکومت ندارند. من چند تا سؤال ساده را مطرح میکنم. الان آقای ناطق نوری کجا هستند و چه میکنند؟ برادران لاریجانی کجا هستند و چه میکنند؟ آقای باهنر و دیگر اصولگرایان که در تمام این سالها فعال بودند و سالها سابقه حضور در مجلس را داشتند چه جایگاهی دارند؟ چهرههایی مثل عماد افروغ چطور؟ چرا مهدی نصیری چهره تندرو کیهان که یکزمانی در نوک حمله بوده خودش تبدیل به یک چهره منتقد شده که خیلی از رویکردهای موجود را با صراحت نقد میکند؟ اینها به نظر میرسد که وقتیکه در کنار هم گذاشته میشود ما را به این نتیجه میرساند که در شرایط امروز همه گروههای سیاسی بدون اثر شدهاند. حتی مجموعه اصولگرایانی هم که در تمام این سالها هیچ نسبتی با اصلاحطلبان نداشتند هم امروز منتقدین رویکردهای کلان شدهاند و نگران فضای جامعه هستند.»