جمهوری اسلامی در سرمقاله خود از سیاست های خارجی دولت ابراهیم رئیسی انتقاد کرد.
در این مطلب آمده است: رئیس جمهور و نخست وزیر عراق، به اعتراض مسئولین ایرانی که چرا در مسابقات فوتبال بصره از نام «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» استفاده شده، اعتنا نکردند و حاضر به جبران نشدند. وزرای خارجه عربستان و مصر نیز در جریان برگزاری یک اجلاس در ریاض در بیانیه مشترکشان به جمهوری اسلامی ایران هشدار دادند در فعالیتهای هستهای خود امنیت منطقه را به خطر نیندازند. چندی قبل نیز رئیس جمهور چین در سفر به عربستان، ضمن امضاء قراردادهای متعدد با دولت و بخش خصوصی این کشور، در بیانیههای مشترکی با عربستان و اعضاء شورای همکاری خلیج فارس منتشر کرد، ایران را به حمایت از تروریسم و مناسبتهای خارج از ضوابط اتمی متهم کرد و از مسئولین ایران خواست در مورد جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک با امارات تفاهم کنند. این اقدام رئیس جمهور چین، علاوه بر وارد ساختن اتهامات واهی به ایران در زمینههای تروریسم و فعالیتهای اتمی، نقض حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی بود که در تعلق آنها به کشورمان تردیدی نیست، واقعیتی که مسئولان چینی از جمله رئیس جمهور این کشور هم آن را میدانند.
هدف ما در این مقاله این نیست که با برشمردن این وقایع تلخ، به بازگو کردن صرف آنها بپردازیم و از تخلفات مسئولین عراق و عربستان و امارات و همداستانی رئیسجمهور چین با آنها بگوئیم. این درست است که مسئولان عراقی برخلاف واقعیتهای اثبات شده تاریخی به جعل نام «خلیج عربی» برای «خلیج فارس» پرداخته و برخلاف اسناد و مدارک تاریخی فراوانی که در کتابخانهها و ادارات مربوطه خود عراق وجود دارد عمل کردهاند، کمااینکه مسئولان عربستان و مصر و امارات و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و رئیس جمهور چین نیز برخلاف واقعیتهای روشن سخن گفتند و بیانیه صادر کردند، ولی از آنجا که علم سیاست، عرصه بازیهای فصلی است، اکنون با برشمردن این تخلفات مشکلی حل نمیشود. ما باید مشکل را در عملکرد سیاست خارجی خودمان پیدا کنیم و درصدد تصحیح آن برآئیم.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که دیپلماسی خارجی ما ضعیف است. درست نمیدانیم این که ضعف را به شخص یا اشخاص خاصی در وزارتخارجه منتسب کنیم. قوت و ضعف سیاست خارجی یک کشور را باید در سیاستهای کلان جستجو کرد. سیاست خارجی ما در کلیات دچار مشکلات متعددی است که فقط با برطرف شدن آنها میتوان به بهبود دیپلماسی منطقهای امیدوار بود.
زیاده روی در نزدیک شدن به چین و روسیه، کوتاهی در توجه به تحکیم روابط با همسایگان جنوبی، اصرار بر کوچک شمردن تحریمهای ناشی از شکست خوردن برجام و بیاعتنائی به «افایتیاف» از جمله موارد ضعف سیاست کلان خارجی ما هستند.
وقتی تمام تخم مرغها را در سبد چین و روسیه میگذاریم، طبیعی است که آنها هرطور بخواهند با ما رفتار میکنند. دولتمردان چین و روسیه در محاسبات خود احساس میکنند ایران به دلیل سیاست یکجانبه، چارهای غیر از تحمل هر آنچه پکن و مسکو اراده کند نخواهد داشت. رفتار بسیار نامتعارف رئیس جمهور چین با ایران در سفرش به عربستان و مشکلاتی که روسها با آلوده کردن ایران به مسائل جنگ اوکراین به وجود آوردهاند، نمونههای روشن عوارض چنین سیاستی است.
نزدیکتر شدن روزافزون دولتهای عرب جنوب خلیج فارس به رژیم صهیونیستی و نفوذ این رژیم غاصب و نامشروع در ارکان اطلاعاتی و امنیتی منطقه، نشان میدهد سیاست کشورمان در تحکیم روابط با کشورهای منطقه به ویژه جنوب خلیج فارس سیاست دقیقی نبوده است. ما باید در این سیاست بطور اساسی تجدید نظر کنیم تا بتوانیم مانع پیشرفت رژیم صهیونیستی در سیاست خائنانه نزدیک شدن به کشورهای عرب جنوب خلیج فارس شود.
تعللهائی که در زمینه حل موضوع برجام و پیوستن به افایتیاف داشتهایم را نباید نادیده بگیریم. در این زمینه، پیروی از نقطه نظر افراطیون که کشور را دچار مشکلات روزافزون تحریم کرده است، نباید ادامه پیدا کند. حتی چین هم اگر بخواهد با ما تعامل بازرگانی داشته باشد، تحریمهای ناشی از ناکامی برجام و عدم پیوستن به «افایتیاف» مانع این تعامل میشود. پیمان شانگهای هم همین وضعیت را دارد و بطور کلی این سیاست انقباضی، موجب انسداد گردیده و مشکلات کنونی از جمله گستاخی همسایگان جنوبی حتی نزدیکترین آنها نسبت به ما را موجب شده است. اگر تا دیر نشده، در سیاستهای کلان خارجی تجدید نظر نشود، بر مشکلات افزوده خواهد شد، وضعیتی که کشور تاب تحمل آن را نخواهد داشت.