مستقل آنلاین/گروه سیاسی، هرمز شریفیان – “جواد امام”، فعال سیاسی اصلاحطلب و مدیرعامل “بنیاد باران”، درباره برنامههای انتخاباتی اصلاحطلبان و رایزنی با شورای نگهبان، از قول “سیدمحمد خاتمی” گفت: «ما در انتخابات شرکت میکنیم اما هر جا کاندیداهای ما رد صلاحیت شوند و کاندیدایی نداشته باشیم، عملا ارائه لیست میسر نخواهد شد». او درباره ارائه لیست از سوی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «خاتمی عبارت صددرصدی را به هیچ عنوان بیان نکرده است»، افزود: «خاتمی گفت که ما در انتخابات شرکت میکنیم اما شرکت در انتخابات لزوما دادن لیست نیست. بنابراین در جاهایی میتوانیم لیست ارائه دهیم که کاندیدا داشته باشیم. اگر قرار باشد کاندیداهای ما زیر تیغ استصواب قرار بگیرند و رد صلاحیت شوند و ما کاندیدایی نداشته باشیم، عملا ارائه لیست میسر نخواهد شد». رئیس بنیاد باران تعیین هرگونه شرط یا حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابت آینده را رد کرد و در پاسخ به اینکه «آیا ۸سخنان خاتمی به نوعی مشروط شدن حضور در انتخابات است»، گفت: «خیر به این معنا نیست. کاندیداهای ما حضور پیدا خواهند کرد و این بستگی به شرایط برگزار کنندگان در انتخابات دارد که تا چه میزانی، کاندیداهای اصلاحطلب را بخواهند تائید صلاحیت کنند».
“جواد امام” همچنین از رایزنی با شورای نگهبان استقبال کرد و گفت: «اگر شورای نگهبان این بستر را فراهم کند یقینا اصلاحطلبان از این رایزنیها استقبال میکنند، حتی در حال حاضر شورای نگهبان باید از “عارف” به صورت رسمی دعوت کند و او نیز یقینا از این موضوع استقبال خواهد کرد».
نکتهای که “جواد امام” مدیرعامل بنیاد باران از قول “سیدمحمد خانمی”، نقل کرده، راهبرد جدیدی نیست که بتوان به آن امید بست.
در سال ۱۳۹۰ و دو سال بعد از حوادث سال ۸۸ نیز که بسیاری از چهرههای اصلاحطلب در زندان بودند و سایر آنان پشت فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان از حضور در رقابتهای انتخابات مجلس نهم، باز ماندند، استراتژی اصلاحطلبان همین بود. در آن دوره نیز اصلاحطلبان بهدلیل ردصلاحیتهای گسترده اعلام نکردند که در انتخابات شرکت نمیکنند اما گفتند که لیستی هم ارائه نمیدهند و وقتی شائبه عدم مشارکت آنان در انتخابات پیش آمد، سیدمحمد خاتمی در دماوند رای خود را به صندوق انداخت تا به عنوان نماد اصلاحات اعلام کند که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت میکنند. با این وضعیت که قبلا نیز آزموده شده و حاصل چندانی هم نداشته طبیعی است که اقبال عمومی نسبت به اصلاحطلبان و به دنبال آن، پایگاه رایشان بازهم ریزشهای شدید خواهد داشت.
- پرسش کلیدی اینجاست که آیا اصلاحطلبان برای این ریزش پایگاه اجتماعی خود چه فکری کردهاند؟
آیا با این ریزش که ناامیدی از آنان را به حداکثر میرساند میتوانند برنامهای برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ داشته باشند؟
نکته بعدی این است که ریزش حامیان اصلاحات، آنان را به سمت گروهها و تفکرهای رادیکالتر سوق خواهد داد و طبیعی است که آنان بازگشت به عقب نکرده و به اصولگرایان و محافظهکاران، نخواهند پیوست.
خوب بود که اصلاحطلبان میتوانستند با برگزاری یک نظرسنجی دقیق، یک بار دیگر خود را مورد وزنکشی قرار دهند و دریابند که هواداران آنان بیش از پیش دچار رویگردانی از این جریان فراگیر شدهاند تا برای آن چارهای بیندیشند.
کنارهگیری کسانی که هوادار “گفتمان غالب” در فضای سیاسی ایران هستند جامعه آماری رای دهنده را به “اکثریتی خاموش” تبدیل میکند، اکثریتی که بسیار در اردوی مقابل از عدم حضورشان در انتخابات خوشحالند و آن را اعلام میکنند.
اما جناح اقتدارگرا حتی اگر در این انتخابات نابرابر به پیروزی هم برسد، باز نباید از حضور نیافتن این اکثریت خاموش خرسند باشند زیرا که این خاموشی ابدی نخواهد ماند.
- فعالان و کنشگران سیاسی در تمام کشورهای درحال توسعه تلاش خود را بر این میگذارند تا اکثریت واجدان شرایط رای دهی را به پای صندوق بکشانند تا با آماری دقیق دریابند که خواستههای اکثریت چیست؟
اما شاید تنها در ایران این اتفاق میافتد که یک فعال سیاسی اصولگرا اعلام میکند که “بهتر است اکثریت در انتخابات شرکت نکنند چون در این صورت، آنچه ما میخواهیم از صندوق بیرون نخواهد آمد”.
این گفته، اقراری روشن مبنیبر این است که جماعتی هستند که برای “رای اکثریت” ارزشی قائل نیستند و برای در قدرت ماندن تلاش میکنند تا این اکثریت، پای صندوق رای نیایند. این ثابت میکند که این جریان، خود نیز باور دارد که در اقلیت است و از حاکمیت اقلیت بر اکثریت، خشنود و شادمان است.