صاحب امتیاز موزه و مجموعه منحصر به فرد خصوصی وپژوهشگر این عرصه در کشور هستم. قصد ندارم از سرنوشت دیگر موزههای خصوصی سخنی در این مجال به میان آورم. لذا با تکیه بر تجربه عملی خود جهت کمک به آسیبشناسی و اصلاح ساختار، تنها به بررسی فعالیت پر فراز و نشیب چند ساله موزه صدا پرداختهام.
موزه صدا، اولین موزه در کشور و نخستین موزه تخصصی و خصوصی در آذربایجان شرقی است که توسط ریاست محترم جمهور و وزیر محترم وقت میراث فرهنگی در شهر تاریخی تبریز در خانه امیر پرویز افتتاح شد و با وجود مشکلات عدیده محل موزه با نمایش چند صد اشیاء فعالیت خود را آغاز کرد و تا امروز جهت بازدید علاقمندان و موسیقیدانان و صاحبان دانش اتنوموزیکولوژی و قومشناسی کشور و جهان به فعالیت خود ادامه داده است.
در این موزه بخشهای متعدد از جمله تالار یکصد ادوات صوتی مانند: فنوگرافها، گرامافونها و رادیوهای مختلف وانواع دستگاه ریل، آپارات وتلویزیون های قدیمی و بسیاری دیگر وجود دارد. همچنین چند صد ادوات دیگر در تالارهای سازهای مضرابی، بادی، زهی، آرشهای، کوبهای، کلاویهدار، ادوات آیینها، پرده نقاشی شش متری عاشورا و زنگونهها و انواع کوبههای دَر وآرشیو صوتی جامع و تالار عکس، نقاشی، خوشنویسی در رابطه با موسیقی، کارگاه مرمت، مجموعه تاریخ شفاهی و دیگر اشیاء در بخش صدا برای بازدیدکنندگان به صورت بسیار فشرده به نمایش گذاشته شده است.
موزه صدا در طول چند سال گذشته قریب به ۸۰ نشست تخصصی آموزشی و پژوهشی و چند نمایشگاه در حوزه صدا و موسیقی برگزار کرده است. متأسفانه ادامه فعالیت موزه صدا در سایه عدم حل مشکلات حاکم بر سرنوشت این موزه در طول چند سال گذشته، حداقل در شهر تبریز و در مکان فعلی دیگر ناممکن شده و غمانگیز اینکه نصف اشیای موزه صدا به دلیل محدودیت فضای نمایشی به همراه بیش از یک هزار اشیای مجموعه آتش در انبارها به طور غیراصولی نگهداری و در حال نابودی است.
تعجبآور اینکه بعضا شاهد افتتاح موزههایی در بهترین بناها درکشور هستیم که فاقد اشیای اصلی هستند.
خندند برآن دیده کاینجا نشود گریان
مجبورم صریح و بیپروا سخن گویم. ایمان دارم اهل خرد و منطق، کاغذین جامه پوشیدنم را به معنی و علامت «دادخواهی» و جلب توجه به مظلومیت انسانی است که عمر خود را در دشواریهای ناپیدا، بدون هیچ چشمداشت مادی، صرف بسط و گسترش فرهنگ و هنر کشور عزیز ایران و توسعه موزهداری خصوصی صرف نموده است و در نهایت در سایه بیتوجهی راهی جز تعطیلی موزه وکوچ ندارد، تلقی خواهند فرمود.
چهل سال است با اندوخته مالی خود برای شناسایی و شناساندن عظمت فرهنگی و معرفی گنجینههای فرهنگی و تاریخی کشور و رونق گردشگری و نشاط اجتماعی و مقابله با فرهنگهای مهاجم در بخش صدا و آتش، اشیاء ابتیاع و جمع آوری نموده و در سختترین شرایط از آنها نگهداری کردم. قریب به ده سال با پذیرش سختیهای طاقتفرسا برای مجوز موزهداری زمان صرف کردم. در سال ۱۳۹۶ طی قرارداد (تهیه کل اشیاء با یک رهنما توسط اینجانب و امکانات رفاهی و ویترینی و نیروی انسانی و حفاظت و… با اداره کل) با میراث فرهنگی استان به طور مشارکتی در خانه امیرپرویز اقدام به راه اندازی موزه صدا کردیم. برای آماده سازی ویترینهای نمایشی و دوربینها و دیگر وسایل امنیتی و رفاهی موزه به تنهایی قریب به یک سال با صرف هزینه بیوقفه تلاش کردم. چند روز مانده به افتتاح، اداره کل اعلام کرد جهت حمایت از موزه صدا متممی باید به قرارداد اضافه کنیم. از روی حسن نیت برگی را امضاء کردم. موزه افتتاح شد، ولی وقتی قرارداد را تحویل گرفتم، متوجه شدم اداره برخلاف تعهد خود، تنها روابط مالک و مستاجر بر قرارداد حاکم نموده است. از فردای افتتاح تا امروز بدون پرسنل به تنهایی موزه را اداره کردم. با توجه نامناسب بودن محل موزه و نبود ظرفیت برای کل اشیاء و عدم امکان بازدید گروهی به همراه کمبود نیروی انسانی جهت ارایه خدمات، حتا درآمد موزه در حد هزینههای جاری آن نمیباشد. بازدید گروهی بیش از ۸ نفر امکان ندارد. به عنوان مثال: مدارس برای بازدید یک کلاس دانشآموز ساعتها باید وقت صرف کنند! بیشتر اشیاء در انبارها آسیب دیده و انباشت بیش از حد اشیاء در ویترینها مشکلات دیگری ببار آورده است. در موزه به دلیل امنیتی در طول روز باید بسته باشد. نظافت و حفاظت و کنترل و فروش بلیت و راهنما و مدیریت و دیگر کارها تنها توسط خودم انجام میپذیرد. وزیر محترم وقت و تمام مسئولین استانی و به محدود بودن ظرفیت و نامناسب بودن محل موزه و نبود پرسنل و امنیت ایراد گرفتند و تقاضای اختصاص محل مناسب را پیوسته در طول چندسال نمودند. نمایندگان استان نیز از طریق مجلس شورای اسلامی درخواست تعویض محل موزه با یکی از خانههای میراثی را نمودند. این موارد به همراه دهها اقدام دیگر در استان به نتیجه نرسید و کل اشیاء در حال نابودی است. تقاضای تشکیل انجمن دوستداران میراث فرهنگی و انجمن خیرین موزهساز و بنیاد موزه و اطاق فکر و کار گروه کردم که به نتیجه نرسید. در نهایت به این جمعبندی رسیدم که حداقل در این استان امکان ادامه فعالیت ممکن نیست. لذا علیرغم میل باطنی تقاضای انتقال موزه به کشور ترکیه را دادم که مورد موافقت میراث قرا نگرفت. درخواست انتقال موزه به تهران را نمودم که علیرغم موافقت وزارتخانه، تاکنون مکان مناسبی برای آن در نظر گرفته نشده است. سال گذشته از سر ناچاری تقاضای انتقال به کشور جمهوری آذربایجان را ارائه کردم که مجدد مورد موافقت قرار نگرفت. دهها اقدام جهت حل مشکل انجام دادم که به جایی نرسید. درخواست اختصاص محل مناسب بدون درنظر گرفتن حق السهم برای خود از درآمد موزه (رایگان) نمودم که باز مورد قبول واقع نشد. در دو سال کرونا دولت ۲۷ میلیون تومان به موزههای خصوصی کمک در نظر گرفت که به دلایل نامعلوم این کمک به موزه صدا، اختصاص پیدا نکرد. در دو سال تعطیلی موزه در زمان کرونا، برخلاف قرارداد هر روز از صبح تا شب در موزه نگهبانی دادم. برای ساماندهی و نگهداری و مرمت اشیاء از زمانی که اشیاء در تالار موزه قاجار بود و تا امروز که ۱۲ سال میباشد هیچگونه کمک مالی نشده است.
اندوه دل نگفتم جز یک از هزاران
در مقام نتیجهگیری به عنوان یک موزهدار خصوصی و پژوهشگر عرصه میراث فرهنگی با تجربه عملی اذعان میدارم، مواردی را که موجب عدم توسعه و گسترش موزههای خصوصی در کشور گردیده است به شرح ذیل تقدیم میکنم. مواردی که هریک از آنها زمینهساز دلسردی مجموعهداران و خروج اشیاء از کشور را فراهم کرده است.
الف. نبود جایگاه همسان موزههای خصوصی با موزههای دولتی، به طوری که این تناقض در بخش امنیتی و نگهداری و امکانات نمایشی، ایمنی، رفاهی، تبلیغات، نیروی انسانی و محل موزه و جایگاه اشیاء و حمایتهای مالی دولتی و سوبسید و برخورد و بسیاری موارد دیگر به وضوح دیده میشود. به یک معنا ناعدالتی فرهنگی محض در این بخش حاکم است.
ب. آییننامه راهاندازی موزههای خصوصی مصوب سال ۸۴ هیات وزیران در زمان عدم رونق موزههای خصوصی و نبود تجربه عملی در این راستا تصویب گردیده که تا حدی فاقد جامعیت و کارایی و احاطه است. حیرت انگیز اینکه بعضی از موارد آن هم اجرا نمیشود.
ت. تعامل با موزهداران و دیگر نهادهای دولتی جهت کمک به توسعه و ایجاد موزههای خصوصی کمرنگ به نظر میرسد.
ث. بهرهگیری از خرد جمعی و تشکیل سازمانهای مردمنهاد مؤثر و اطاق فکر و پژوهش و آسیبشناسی تا حدی در این حوزه در سایه است. رفتار با بخش خصوصی موزهداری با وجود نبود درآمد با بخش خصوصی اقتصادی یکسان است.
ج. با وجود مشکلات یاد شده و امکان نابودی اشیاء و مالکیت شخصی، از خروج اشیاء از کشور ممانعت میگردد.
برای حل مشکلات پیش آمده چند راهحل پیشنهادی به نظر میرسد که در ادامه تقدیم حضور میکنم.
- اصلاح عاجل آییننامه راهاندازی موزههای خصوصی با بهرهگیری از خرد جمعی متخصصین.
- حل عاجل مشکلات حاکم بر سرنوشت موزه صدا و آتش جهت رهایی از شرایط دشوار یا صدور مجوز خروج اشیای از کشور به لحاظ مالکیت شخصی و حفظ اشیاء و معرفی عظمت فرهنگی کشور عزیز ایران به مردمان دورو نزدیک جهان.
- ایجاد بنیاد موزه به منظور تعیین تکلیف اشیای تاریخی موزههای خصوصی بعد از فوت صاحبان امتیاز برای حفظ اشیای تاریخی کشور و دیگر موارد بسیار مهم (توسط هیات امنای بنیاد).
- تعامل و دوری از برخی نگاههای غیرمؤثر و ارجگذاری، حمایت و همراهی برای تشکیل نهادهای مدنی موثر و ترغیب خیرین به موزهسازی و ایجاد نمایشگاههای دورهای از اشیای تاریخی متعلق به مردم.
- شناسایی اشیای کمنظیر و بینظیر تاریخی دست اشخاص جهت تشویق وارج گذاری وایجاد انگیزه در راستای عدم خروج اشیای ارزشمند از کشور
- ایجاد جایگاه ممتاز برای آموزش و پژوهش و تولید در موزهها و تدبیر برای بسط اقتصاد فرهنگ بطوری که جایگاه رفیع موزه در همه حال حفظ گردد.