شهری مثل تهران که خود را پایتخت یک کشور چند هزارساله میداند، پایتختی کشوری که میراث فرهنگی بسیار دارد و به بناهای فاخر خود مینازد و مدعی هست که میراثهای منقول بسیاری دارد که در موزههای آن مغفول مانده است و بیش از صد موزه را در پایتخت جای داده است باید به یک قطب گردشگری شاخص بیاندیشد، آن هم در روزگاری که کشورهای همسایه با ساخت موزههای نوپا و گرانقیمت خود را به مقصد گردشگری فرهنگی تبدیل میکنند و یک فضای رقابتی را ایجاد کردهاند. اما تهران با همه دهها موزهاش و همه ابنیه تاریخیاش به یک انسجام در گردشگری نرسیده است و نتوانسته به یک قطب بزرگ و چشمگیر تبدیل شود. این گونه است که تهران در یک رقابت فرهنگی و گردشگری چیزی کم دارد، چیزی که بتواند آن قلب گردشگری را بر پایه ادعاهای فرهنگی و میراثی ایجاد کند. در کلانشهر گرانقیمتی چون تهران که دیگر همه چیز گران است و پیدا کردن شرایط ساختن چنین جاذبه از یک بستر بکر سخت و حتی ناممکن است باید چارهای دیگر اندیشید. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که تهران شهر بیسابقهای نیست و داشتههایش خود یک فرصت بزرگ در حوزه گردشگری هستند پس برای رسیدن به آن قلب بزرگ باید بر روی داشتههایش تکیه کند و منابع موجودش را به کار بگیرد و این فرصتهای خاموش را عیان کند و فرصتی را برای عیان کردن میراثهای منقول و آثار موزهای نادیده فراهم کند و از سوی دیگر پیوندی میان جاذبههای خرد و پراکندهاش ایجاد کند. منابع بسیار تهران که هنوز به جاذبه گردشگری تبدیل نشده اند، این گونه در تهران باید به دنبال برنامهای گشت که قلب گردشگری آن فراهم آورد.
میدان تاریخی مشق که دورهای کوتاه باغ ملی تهران نامیده میشود به امید مردمی شدن و بهره مندی همگانی از آن، یک فرصت منحصر به فرد تاریخی – فرهنگی است که منابع بسیاری در آن وجود دارند. میدانی بزرگ و گسترده که محوطه بزرگی را در قلب تاریخی تهران به خود اختصاص داده است و تاریخچهای دارد که با تاریخ تهران پیوند خورده است، از روزگاری که محوطه مشق نظام در خارج تهران بوده است تا روزگار مشروطه خواهی و گذر مشروطه خواهان در این محوطه، از اعدام میرزارضای کرمانی تا بالا رفتن بالون در تهران، از کودتای سوم اسفند تا کودتای ۲۸ مرداد، از شکل گیری شهربانی تا آمدن اتومبیلرانی در پایتخت ایران و بر این فهرست تاریخی داستانهای بسیاری بیفزایید که هر کدام خود قصهای از تهران و ایران را در خود دارد.
اگر از منظر معماری هم بخواهید به این مجموعه نگاه کنید باید این مجموعه را یک موزه معماری قلمداد کرد از عمارت قزاقخانه که یادگار دوره قاجاری بر بلندای محوطه است تا ساخت سردرباغ ملی یا شرکت پست تهران و عمارت شهربانی سابق که تلفیق معماری گذشته و دوره جدید هستند. بر این مجموعه ساختمان بانک سپه یا موزه ایران باستان را با طراحی آندره گدار را هم بیفزایید. ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس در کنار سردرباغ ملی که نمای جنوبی آن کار استاد لرزاده است هم بنای شاخص و زیبای دیگری است که در این مجموعه جا گرفته است. و معماری ساختمان کتابخانه و موزه ملی ملک که جدیدترین بنا و در عین حال نمایشگر معماری اسلامی در این مجموعه هست.
این گونه است که میتوان با گردش در این محوطه هم خاطرههای شهری و تاریخ معاصر را مرور کرد و هم به تماشای میراث غیرمنقولی پرداخت که حاصل تلفیق نگرشهای مختلف معمارانه هستند پرداخت. بر این ظرفیتهای نهفته در تجربههای میدان مشق باید حضور موزههای مختلف را اضافه کرد. از موزه صنعتی زاده در شمالغربی میدان توپخانه سابق تا موزه بانک سپه که از قدیمیترین موزههای بانکی کشور است. موزه عبرت که راوی تاریخ انقلاب اسلامی سال ۵۷ و مبارزات سیاسی آن سالهاست و موزه ارتباطات در ساختمان بزرگ پست قدیم تهران جا گرفته است و از موزه ایران باستان و موزه دوران اسلامی تا موزه وقفی حاج حسین ملک که سابقهای موازی با هم دارند. و موزههای چاپ و نشر و علوم و فناوری که در ساختمان سابق کتابخانه ملی جای گرفته اند. بر اینها باید یکی دو موزه نیمه تعطیل و چند موزه پیرامونی همچون موزه آبگینه و سفالینههای ایران و یا موزه آرداک مانوکیان را افزود. این گونه است که باید مدعی شویم بیشترین مجموعه میراث منقول کشور و متنوعترین مجموعه آثار موزهای در این محوطه جای گرفته است که بینظیر است و هر بخش از مجموعهها میتواند بخشی از سلایق جامعه را به خود جذب کند.
میدان تاریخی مشق را اگر محدوده میان خیابان امام خمینی (ره) تا خیابان سرگرد سخایی به مثابه حریم شمالی و جنوبی در نظر بگیریم و حریم شرقی و غربی آن را خیابان فردوسی تا خیابان سی تیر بدانیم در همجواری مجموعههای متنوعی از میدان توپخانه سابق تا خیابان لاله زار و یا باب همایون قرار گرفته است که محور تهران قدیم و ارگ سلطنتی سابق پیش میرود و از این سو نیز با گذر در خیابان سیتر نیز ادیان گوناگونی را در همسایگی قرار داده است که کم نظیر است. همین گذر نامهای تاریخی را در این مجموعه در نظیر بگیرید که خود روایت نامها و رویدادهای مختلف است از نام سرهنگ سخایی تا نام خیابان پرفسور رولن که میتوان داستانهایشان را را در اوراق تاریخ معاصر جستجو کرد.
اگر نقل قول آندره گدار را در دههها پیشتر در نظر بگیریم که ظرفیت موزه ملی را برای ده سال بعد از آن دانسته بود باید بگوییم که حالا سالهاست موزه ملی ایران در ابعادی کوچکتر از نیازش حبس شده است. شاید برای همین بود که در جهت نجات و توسعه موزه ملی در سال ۱۳۸۲ در هیئت وزیران تصویب شده بودکه کل مجموعه ساختمانهای محوطه مشق در اختیار موزه ملی قرار گیرد. بعد از آن ساختمان قزاقخانه نیز توسط دانشگاه هنر تهاتر شد و پردیس باغ ملی دانشگاه هنر در بخش شمالی این مجموعه به وجود آمد تا بر حضور نهادهای فرهنگی در این بخش افزوده شود. اما حالا سالهاست که بخش قزاقخانه در نمای شمالی میدان مشق خالی و در انتظار مرمت و بهره برداری است. اگر در نظر بگیریم که مصوبات قانونی درباره این مجموعه اجرایی شود در واقع مدیریتی شکل گرفته است تا منابع موجود در این محوطه چند منظوره به جاذبه گردشگری تبدیل شود و موزهای بزرگ در ابعاد جهانی ایجاد شود که به دلیل معماری تاریخی و وسیع آن میتواند با همه ابرموزههای دنیا رقابت کند. مجموعهای که میتواند گسستهای گردشگری در میانه قلب تاریخی تهران را پرکند و اتصالهایی به وجود آورد که چندین روز گردشگران را در خود مشغول نماید.
توپ مرواری که از میدان توپخانه به شمالغربی مجموعه منتقل شده است در معرض تماشا قرار میگیرد و بخشی از خاطره پنهان تهران زنده میشود. آن وقت شاید بتوان داستان نفت و ملی شدن آن را بتوان به عنوان موضوعی ملی در ساختمان غربی سردرباغ ملی روایت کرد. مجموعهای که میتواند در کنار هم معنای موزه ملی را تحقق دهد و همه تاریخ و فرهنگ ایران را از عهد باستان تا دوره معاصر به نمایش بگذارد و موزههای همجوار نیز فرصتی برای شبکهسازی پیدا کردهاند.
میدان مشق یک فرصت ملی است که برای بهره برداری ملی نیازمند یک عزم ملی است که همه نهادهای مختلف مرتبط باید همراهی کنند از نهادهایی که خدمات شهری در پایتخت میدهند و همه ارگانهایی که در این مجموعه موزه و یا ابنیه دارند، به ویژه بخشهای مستقر از سوی وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به یک مدیریت شبکهای خدماترسانی عمومی دست یابند تا بتوانند با مدیریت منابع مختلف گردشگری گرد آمده در این مجموعه را به فعل درآورد و برای آن یک فرصت بین المللی ایجاد کرد. آن وقت ایران و تهران یک قطب کم نظیر دارد که نه تنها صرفه جویی ملی شده است بلکه فرصتی فراهم آورده است که همه کشور و پایتخت آن میتوانند از آن بهره اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ببرند. میدان مشق میتواند یک فرصت بینظیر در حوزه دیپلماسی فرهنگی باشد که متأسفانه در سالهای گذشته مغفول مانده است و به ثمر ننشسته است. باید نگاه بخشی و سازمان گرایانه را از میدان مشق برداشت و آن را در معرض یک نگاه ملی و منافع ملی قرار داد. در شرایط خاص زمانه و برای جبران کمیودهای امکاتی و مالی در حوزه فرهنگ باید میدان مشق را غنیمت شمرد و به یک باغ ملی فرهنگی تبدیل کرد. شاید این مهمترین اتفاق پیش رو باشد که منتظر یک ناجی بزرگ است. قطعا گردشگری در تهران و نمود میراث فرهنگی در تهران با تبدیل این مجموعه به یک مجموعه عمومی همچون موزه ملی و یا محوطه ملی میدان مشق با موضوعیت گردشگری به یک دوره جدید تبدیل میشود که خود یک انقلاب بزرگ در این حوزه است.