جملۀ «هر کس هر جایی که هست، یک قدم جلو بیاید» مهندس کیوان صمیمی – مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، که خبر محکومیت مجدد او به شش سال حبس، بابت شرکت در نشست آنلاین «نجات ایران»، یادآور رنجهای پیشین او و خانوادهاش در سرکوبهای پیش و پس از انقلاب است – مرا یاد داستانی از کتاب «اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید» (باب دوم، فصل دوم، ص۱۲۰) میاندازد که چنین نقل شده است:
«شیخ ابوسعید یکبار به طوس رسید مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند، شیخ اجابت کرد، بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند و مردم میآمدند و مینشست. چون شیخ بر تخت شد و مقریان قرآن برخواندند و مردم میآمد چندانک کسی را جای نماند. معرف برخاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هرکسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» شیخ گفت: «و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. و دست به روی فرود آورد و گفت: هرچه ما خواستیم گفت و جمله پیغمبران بگفتهاند او بگفت، خدایش بیامرزاد که هرکسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» چون این کلمه بگفت از تخت فرود آمد و آن روز بیش از این نگفت.»
دربارۀ تمام اخبار رنج و مرارت هم که بر سر مردمان ایران میآید، تنها همین یک جمله را میتوان گفت که «هرکسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید» چیزی که کیوان صمیمی هم در اوج اعتراضات جنبش ژینا و از کنج زندان گفت:
اگر کسی از ایران میگوید، به حال مردم اقوام فرودست همچون بلوچ، کرد و عرب هم ذرهای دل بسوزاند، نه آنکه آنان را تحقیر و متهم به تجزیهطلبی کند؛
اگر کسی خود را چپ میداند، از حقوق فرودستان پیرامون خودش دفاع کند، نه آنکه در توهمات جنگ با امپریالیسم جهانی فروغلتد؛
اگر خود را لیبرال میپندارد، از نقض آزادی زنان برای پوشش، کارگران برای تشکلیابی، دانشجویان برای حق تحصیل و… هم بیاشوبد؛
اگر کسی خود را مسلمان مینامد، در دفاع از حقوق مردم مسلمان و غیرمسلمانی که بر آنان ظلم میرود، غیرت بورزد؛
اگر کسی خود را فمینیست میپندارد، به حال زنان فرودست کارگر و روستایی هم فکری کند؛
اگر کسی خود را وطنپرست میخواند، از حقوق هموطنان بهایی، یارسان، درویش، کلیمی و… هم سخن بگوید؛
اگر کسی از حقوق شهروندی میگوید، افزون بر شهروند درجهیک تحصیلکرده و مرفه، از شهروند حاشیهنشین و افراد فاقد شناسنامه و هویت شهروندی هم دفاع کند؛
اگر کسی دلسوز حقوق بشر مینماید، انسانهای فاقد تابعیت همچون مهاجران اجباری و اتباع خارجی متولد ایران را هم در شمول بشر بیاورد؛
اگر کسی دلنگران حفظ امنیت ملی است، افزون بر امنیت شخصی خود، از ناامنی تحمیلشده بر هزاران فرودست هم چیزی بگوید؛
اگر کسی دغدغۀ نهاد خانواده و ارزشهای آن را دارد، بابت رنجی که بر خانوادههای داغدار و دادخواه رفته است و همچنان میرود، همدردی کند؛
اگر کسی دلسوز محیطزیست ایران است، از جنگلسوزی عمدی در کردستان برای تخلیۀ نوار مرزی از جمعیت روستایی و کولبر و نابودی عمدی منابع آبی خوزستان برای تخلیۀ اجباری مردمان عرب از مناطق نفتخیز هم چیزی بنویسد؛
و در یک کلام، اگر کسی خود را دلسوز مردم، ملت و میهن – یا هر چیز دیگری فراتر از نفع شخصی، گروهی، جنسیتی، طبقاتی و… خویش – میداند، همراه با زندانیان هزینهدادهای چون کیوان صمیمی که به جای تودۀ مردم هزینۀ دوچندان دادهاند، دستکم یک گام پیش بیاید.