در تاریخ جوامع مختلف همیشه روزهایی وجود داشته اند که فشار سرکوب مانع از شکل گیری فعالیت های سیاسی متعارف همچون تظاهرات، انتخابات آزاد یا فعالیت حزبی شده است. در چنین ایامی مفهوم زندگی به مثابه سیاست پدیدار می شود و زیستن روزمره مردم بیش از پیش سیاسی می شود. به طور مثال در روزهای سرکوب بعد از ۲۸ مرداد، شعر نو به ابزاری برای بیان آزادی و نه گفتن به استبداد تبدیل شده بود.
در زندگی به مثابه سیاست بسیاری از کنش های تکراری و بی اهمیت رنگ و طعم مقاومت پیدا می کنند و برای دیگران هم الهام بخش می شوند. آن چنان که به یک زبان مشترک و نمادین در میان مردم تبدیل می شوند. البته جامعه برای ورود به میدان این مبارزه نمادین نیازمند آمادگی هایی است که آصف بیات برخی از الزامات آن را بیان کرده است.
نویسنده کتاب زندگی به مثابه سیاست با ذکر ویژگی های سیاست ورزی در خاورمیانه کوشیده است تا از امکانات نهفته در زندگی شهروندان این منطقه برای تاثیر گذاری بر سیاست های حکومت هایشان پرده بردارد. وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت پذیری و سیاسی فکر کردن می داند.
شاد بودن: برای جامعه ای که در آن غمناکی روند مشارکت اجتماعی را به حاشیه برده، و ناامیدی شهروندان را از پیگیری مطالبات خود بازداشته است، شادی امری سیاسی، و از جلوه های مقاومت در برابر نظم مسلط محسوب می شود. در چنین وضعیتی شادی وجهی اجتماعی یافته و به افزایش اعتماد عمومی می انجامد. شاد بودن همچنین مبداء هر گونه فعالیت تحول خواهانه محسوب می شود زیرا هیچ جامعه ای با شهروندان افسرده و غمگین روی توسعه یافتگی را ندیده است.
مسئولیت پذیری: بر خلاف این باور رایج که با انجام ندادن وظایف روزمره اداری می توان به حاکمیت ضربه زد واقعیت این است که انجام مسئولانه و منتقدانه وظایف شهروندی اساس تحول خواهی محسوب می شود. از همین رو کسانی که با بی مبالاتی به دنبال مسولیت گریزی و منفعت طلبی هستند نمی توانند راهبر خوبی برای تغییر شرایط موجود باشند. در روزگار به بن بست رسیدن بسیاری از آرزوها تنها می توان به کسانی امید بست که با درک مسئولیت های خطیر شهروندی می کوشند تا جامعه را حتی اندکی به سمت و سوی وضعیت بهتر هدایت کنند.
نگرش سیاسی: پیش از آنکه سیاست این چنین به مسائل زرد و نگرش های منفعت طلبانه آلوده شود، پدیده ای ارزشمند و متکی بر مقوله ای به نام خیر عمومی تلقی می شد. چنین سیاستی قرار بود که زندگی را برای همگان دلپذیرتر و قابل تحمل تر سازد. همچنین بنا بود که سیاست مداران حقایق و ارزش هایی از جمله منافع ملی، مدیریت عقلانی، عدالت و دموکراسی را بر منافع شخصی و جناحی مقدم بدانند. نگرش سیاسی به معنای دغدغه داشتن برای مردم و سایر آرمان های بلند انسانی است. حتی اگر امروز هم کاری از ما ساخته نباشد بالاخره روزی فرا می رسد که راهی گشوده یا ساخته خواهد شد.