نظمی نوین در نفت کشور شکل گرفته و در حال رشد است؛ جریانی از دل اصولگرایی بیرون آمده است که مسئلهاش با اصولگرایان سنتی نفت فرقی اساسی دارد.
اوجی تمام تیم نواصولگرایان را به صحنه باز آورد و منصب و مقام داد. مسئله فقط تغییر آدمها نیست. مسئله تفکری است که سودای پیاده کردن نظمی نوین در نفت و بعد از آن سپهر کشور دارد. تفکری مرکب از نوظهورگرایی و ملیگرایی فانتزی است و تشبیه تحولات جاری کشور به مثالهایی عجیب و دور از ذهن.
خاطرات روزهای پرچالش نفت در سالهای ۸۸ تا ۹۲ در حال تکرار شدن است. معطل کردن کارهای اساسی و پرداختن به اموری که جزو وظایف و ماموریتهای وزارت نفت و دیگر معاونتها نیست، از کارهای رایج این جریان است. مثل خرج کردن بودجه مسئولیت اجتماعی وزارت نفت برای توسعه مسجد جمکران یا کمک به حوزه علمیه جهرم و خانهدار کردن ۷۰۰ روحانی (که اولین بار روزنامه هممیهن آن را گزارش کرد.)
این جریان بهشدت ضدتوسعه است و توسعه را یک پدیده غربی میداند که باید با آن به مقابله پرداخت.
در خصوص زنگنه و بدمن این جریان، باید گفته شود که به کمتر از نابودی او راضی نیستند. با همه نقاط ضعف و قوت او قاعدتا باید نقد شود، باید در معرض مخالفت قرار گیرد، اما برای نئواصولگرایان نفتی زنگنه یک بدمن است که هر طور شده باید در معرض زندان و توقیف و بازداشت قرار گیرد.
ماجرا از این فراتر است. امروز از نفتیهای شناختهشده هم خبری نیست. ردی از نورالدین موسی، دریس، حمید بورد و نریموسی و شکراللهزاده و پیروز موسوی و جشنساز در مناسبات و تصمیمگیریها نیست.
جریان نواصولگرایی در گفتمان درونی خود نظمی را نوید میدهد که قرار است کشور را در برگیرد و اینان برای آن آمدهاند. عرصه نفت برایشان کم است و سودای بالاتر و بزرگتری را جستوجو میکنند.
این عجیبترین جریان سیاسی و ایدئولوگگرای کشور است که بهجای اینکه در پهنه سیاسی رشد کند، در درون نفت رشد کرده است و امکانات زیادی برای مانور و رشد و نموی خود دارد. کشاکش این جریان با خود وزیر نفت است. شواهد نشان میدهد که اوجی فهمیده است اینان که با وزارت او به منصب رسیدهاند، در صلاح و سعادت او نیستند و تمنای دیگری دارند.
او به تکاپو افتاده است که به تغییراتی دست بزند اما اینکه چقدر توان سیاسی دارد و چه جریانی را برای همدستی و ائتلاف انتخاب میکند، مشخص نیست.
به هر رو این جریان در نفت چنان سلطه پیدا کرده است که وزیر نفت توان برخورد ساده با آنها را ندارد و برای تغییر باید نیروی تازهای به میان آورد. تکاپوی اوجی برای نشان دادن اقتدار و تسلط خود بر وزارت نفت، تعیینکننده است.