برای بررسی روابط ایران و پاکستان با محسن روحیصفت، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل شبهقاره به گفتوگو پرداختیم.
- ایران و پاکستان با وجود همسایگی و مرزهای گسترده روابط سیاسی و اقتصادی چندانی با هم ندارند. علت این سردی روابط چیست؟
در زمان پهلوی، ایران و پاکستان هر دو جزو بلوک غرب بودند و در پیمان سنتو با هم یک اتحادیه نظامی تشکیل دادند و از جهت حضور در یک بلوک جهانی با هم نزدیک بودند، ولی الان اینگونه نیست. از سوی دیگر بهخاطر موضوعاتی که بین ما و پاکستان حادث شده روابط بین دو کشور بیشتر جنبه امنیتی پیدا کرده است و کمتر متکی بر جنبههای فرهنگی و اقتصادی است. مسئله مهم دیگر این است که جمهوری اسلامی ایران از نظر بینالمللی تحت فشار است و کشورهایی هم که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و محتاج منابع مالی برای اداره جاری کشورشان هستند، دستشان باز نیست که با ما همکاری نزدیک داشته باشند، چون مورد تحریم قدرتهای بینالمللی واقع میشوند. یعنی عامل سوم در روابط ایران و پاکستان تاثیر مهمی دارد. یکی از مشکلات اصلی پاکستان، تامین برق و انرژی است. پاکستان بهشدت نیازمند برق است و ما هم اعلام آمادگی کردهایم که خط لوله گاز بکشیم تا نیروگاه برق پاکستان شروع به کار کند. چرا این اتفاق تا حالا نیفتاده است؟ بهخاطر اینکه آمریکا ایران را تحریم کرده و پاکستان در مقابل فشارهای آمریکا این آمادگی را ندارد. چون اگر این کار را بکند منابع مالیای که از آمریکا دارد و کمکهایی که آمریکا به ارتش پاکستان میکند، قطع خواهد شد.
شناخت مردم خصوصاً فعالان اقتصادی ما هم از پاکستان خیلی کم است. فعالان اقتصادی ایران حتی از لحاظ متدولوژی هم نمیدانند چگونه با پاکستان کار کنند. راهکارش را هم بلد نیستند. عدم شناخت دو کشور از همدیگر، عامل مهم دیگری برای کاهش روابط است. ما ایرانیها فرض میکنیم همه پاکستانیها وهابی هستند درحالیکه گروههای وهابی و بنیادگرا اندک هستند و اکثر مردم آنجا علاقهمند به ایران هستند و از طریق تصوف، منششان تساهل و تسامح فرهنگی است. درحالیکه در تصور مردم ایران، در آنجا افراطگرایی غالب است، درصورتیکه اینطور نیست.
- با وجود روابط نزدیک در دوره پهلوی، چرا دستکم روابط اقتصادی و فرهنگی ادامه پیدا نکرد؟ چرا هیچ داشتهای از آن روابط نزدیک برای بعدها باقی نماند؟
دلیلی ندارد که ادامه پیدا کند. دو کشور رابطه خیلی خوبی داشتند و با قطع روابط دیگر هیچکدام آنها باقی نمیماند. هیچچیز ثابت نیست. عوامل متعددی میتواند رابطه را خراب کند. قبل از انقلاب روابط ایران و پاکستان بسیار عالی بود و روابط خوبی داشتند، در حدی که آنها ما را بهعنوان یک برادر بزرگتر قبول داشتند که البته به دلایلی بوده است. زمانی که جنگ بین هند و پاکستان شروع شد، پاکستان به دنبال کمک و یار بود. به دنبال یک جبهه و عقبهای در مقابله با هند بود. ایران پشتیبانی کرد و حتی هواپیماهای پاکستان آمدند در زاهدان نشستند تا از حمله هواپیماهای هند در امان باشند. ایران هم البته جزو جبهه غرب بود. با نظر مساعدی که آمریکا داشت و کمکهایی که به پاکستان میکرد، در آن جنگ ایران پشتیبان پاکستان بوده است و در آن زمان ایران رابطه خوبی با هند نداشت. آمریکا هم چندان رابطه خوبی با هند نداشت. تازه در شرف عادی کردن رابطه با هند بود. از این جهت میخواست خودش مستقیم به پاکستان کمک نکند، بنابراین از طریق ایران به پاکستان کمک کرد. در زمان پهلوی، روابط بسیار عالی بود. الان هم زبانزد مردم پاکستان است و هنوز هم یادشان هست و یادآوری میکنند که آن دوران، ایران و پاکستان روابط خوبی داشتند.
- در شرایط کنونی چگونه میتوان روابط را بهبود بخشید؟
زمینههای یک رابطه خوب بین ایران و پاکستان بسیار زیاد است. مسائل فرهنگی یکی از مهمترین آنهاست. زبان اردو که بیش از پنجاه درصدش کلمات فارسی است یا تمدن ایرانی که گسترهاش تا رود سند هم امتداد دارد. همه اینها برای مردم پاکستان یک خاطره خوب است؛ از این جهت که ما با اینها یک پیوند تاریخی و فرهنگی و تمدنی داریم.
اما ایران بعد از انقلاب به این مسائل فرهنگی هیچ توجهی نکرد، بلکه از ابزارهای فرهنگی برای مسائل امنیتی و غیرفرهنگی استفاده شد که آن کارهای فرهنگی ما را فقط در حد مذهب محدود کرد. اگر به مسائل فرهنگی عمیق و مشترک مثل علامه اقبال لاهوری پرداخته میشود که ۹۰درصد اشعارش به فارسی است و بنیانگذار فکری پاکستان هم به حساب میآید و انقدر در پاکستان محبوب است، اما ما نتوانستیم یک فیلم مشترک درباره اقبال بسازیم.
درحالیکه الان ترکیه و پاکستان دارند درباره اقبال سریال مشترک میسازند. ایران توان بسیار بالایی در تولید فیلم دارد. پاکستان توان مالی ندارد که پول بدهد، ولی ترکیه پول دارد و پول میدهد و کار فرهنگی انجام میشود.
- در زمینه مسائل اقتصادی چرا روابط در همان دوران پهلوی یا پس از انقلاب گسترش پیدا نکرد؟
در دوره پهلوی تجارت خوبی داشتیم، ولی ظرفیتهای پاکستان هم یک ظرفیتهای قویای نبود. تجارت پایه اصلی کار نیست. الان ظرفیتهایی که ما برای پاکستان داریم، این است که ما بتوانیم آنجا خدمات فنیمهندسی بدهیم. سد و نیروگاه بسازیم وگرنه صادرات کشاورزی، میوه و برنج یا الیاف از پاکستان به ایران انجام میشود. پایه اصلی کار سرمایهگذاری است که میتواند کشور را بسیار قوی و حفظ کند. سرمایهگذاری هم با تحریمها و بسته بودن سوئیفت عملاً امکانپذیر نیست. بدون سوئیفت کسی نمیتواند سرمایهگذاری کند. سرمایهگذاری هم بکند، پول را نمیتواند خارج کند، چون راهکاری برای خروج پول نیست، در نتیجه آن کشور مجازات هم میشود. تا زمانی که وضعیت ما از نظر جهانی عادی نشود، تحریمها وجود داشته باشد و این تعارض با قدرتهای بینالمللی و با غرب و آمریکا وجود داشته باشد، ما شرایط عادی نخواهیم داشت و حتی آن کشورهایی که مثل چین یا روسیه یا کشورهای دیگر مخالف غرب هستند هم نمیتوانند با ما کار کنند، چون آنها هم در سیستم بینالمللی حضور دارند. آنها هم بانکهایشان با سوئیفت کار میکند. ولی وقتی با ایران کار کنند، نمیتوانند آن پول را به ما بدهند و به موقع نمیتوانند آن کالا را به ما بدهند.
- موضع ایران در قبال کشمیر، آیا حمایت از مسلمانان نبوده و این موضع تا چه میزان روی روابط تاثیر داشته است؟
ما در روابطی که با هند داریم، باید ملاحظاتی در مسائل کشمیر داشته باشیم و توازن ایجاد کنیم. ما هیچگاه مثل ترکیه نیستیم که بلاشرط در موضع قرهباغ در مقابل ارمنستان از باکو حمایت کنیم. در موضوع کشمیر هم همینطور است. ما موضعمان متعادلتر و متوازنتر است. ولی مردم کشمیر نسبت به مردم ایران علاقهمند هستند. ما هم حداقل در بیانات و در مواضع عمومی از مردم کشمیر حمایت کردیم، ولی نمیتوانیم موضع هند را هم نادیده بگیریم و نباید این موضع تا حدی پیش برود که روابط ما را با هند تحت تأثیر قرار دهد.
- موقعیت شیعیان در پاکستان چگونه است و چه تاثیری در روابط داشته است؟
شیعیان در پاکستان حدود ۲۰ درصد هستند. این حداکثر درصدی است که بیان شده است. شیعیان تحت فشار بوده و هستند. از وقتی که ما با عربستان روابط نامنظمی داشتهایم و مشکلاتی با عربستان داریم، با توجه به اینکه امالقرای اهل سنت است و از جهت مادی هم بیشترین بودجهها را دارد، وضعیت شیعیان هم رو به وخامت است. بهطور طبیعی ما نمیتوانیم با عربستان دارای منازعه باشیم و تأثیراتش را در کشورهای مسلمان دیگر نبینیم. در پاکستان ما این تأثیرات را میبینیم. آنجا این گروهها و مردم شیعه را تحت فشار میگذارند. لذا در دورانهایی مثل دوران آقای خاتمی که روابط خوبی با عربستان داشتیم، روابط ما با بقیه گروههای اهلسنت در دنیا بسیار خوب بوده و شیعیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار شدهاند و تحت فشار نبودهاند، ولی وقتی با عربستان درگیر میشویم، شیعیان در دنیا تحت تأثیر قرار میگیرند.