- یک معامله بهتر
سال اول همه گیری کووید ۱۹ نشان داد که اگر ایالات متحده تمایل به هدایت تلاشها برای حل مشکلات و معضلات جهانی نداشته باشد، هیچ کشوردیگری از عهده انجام آن برنمی آید. در سال ۲۰۲۰ بسیاری از رهبران جهان به ندرت در خصوص شرایط و اوضاع و احوال جهان صحبت کردند. وقتی که کرونا همه گیر شد، گروه هفت به منظور ایجاد یک ائتلاف و همراهی کوشید. کشورها در عوض همکاری نزدیکتر، تلاشهایی بصورت جداگانه انجام دادند که سبب شد همه گیری را از آنچه احتمالاً بود، شدیدتر سازد. بایدن و همکارانش همیشه بر این باور بودهاند که ایالات متحده امریکا در شتاب بخشیدن به همکاریهای بین المللی اعم از اقتصاد جهانی، سلامت جهانی، توسعه جهانی یا محیط زیست نقش بارزی داشته است. اما تجربه یک بحران جهانی که فاقد مدیریت جهانی بود، توجه به این امر را در جهان بینی بایدن استوار ساخت. در حالیکه مجموعهای ترسناک از چالشهای جهانی را نظاره میکردیم دولتمردان امریکا متوجه شدند که نباید فقط به فکر احیای رهبری کشورشان باشند، بلکه لازم است با ارتقای نقش خود به جهان بویژه به جنوب جهانی گزارههای ارزشی بهتری را پیشنهاد نمایند.
بسیاری از کشورهای جهان درگیر رقابتهای سیاسی و ژئوپولتیک نیستند. بسیاری از کشورها میخواهند اطمینان یابند که شرکایی دارند که در مشکلات پیش رو کمک یارشان هستند. شکایت این کشورها از حضور گسترده امریکا نیست بلکه از نقش آفرینی کم امریکا گلهمند میباشند. این کشورها میگویند از مشکلات نزدیک شدن به قدرتهای بزرگ اقتدار گرا آگاهیم اما چاره چیست؟ بایدن این موضوع را دریافته است. هرجایی که امریکا حضور نداشته اکنون صحنه رقابت قدرتهاست و هرجا که قبلاً صحنه رقابت بوده در حال حاضر با فوریت و هدفمند با مشارکت و همکاری سایر کشورها مدیریت میشود تا راه حل مشکلات مبتلابه را با کمک هم پیدا کنند.
امریکا ضمن حفظ نقش رهبری دیرینه خود در توسعه جهانی، سرمایهگذاریهای حیاتی خود در حوزه سلامت و امنیت مواد غذایی را تقویت کرده و به عنوان پیشرو در تامین کمکهای بشردوستانه و کمکهای غذایی ضروری در زمانه ایکه نیاز جهانی بیسابقهای برای آن وجود دارد باقی مانده است. بایدن در حال حاضر حرکتی جهانی را که به دنبال اهدافی عالی تراست هدایت مینماید. امریکا حرکت به سوی پیشرفت را که همسو با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد است، به عنوان اولویت خود تعیین نموده است. افزایش بانکهایی که برای توسعه همه جانبه فعالیت میکنند، تقویت بخش خصوصی و کمک به کشورها برای یافتن و آزاد نمودن سرمایه داخلی، همراستا با این حرکت جهانی بایدن میباشند. اقدام دولت امریکا برای نوسازی بانک جهانی به منظور رسیدگی موثر و کافی به چالشهای امروز اساس این حرکت جهانی بایدن است و امریکا با شرکای خود نظیر کشورهای با درآمد کم یا متوسط برای تقویت توان مالی بانک جهانی همکاری مینماید. ما همچنین برای کمک به کشورهای آسیبپذیر به راه حلهایی اصرار داریم که سریع و شفاف به موضوع بدهیهای ناپایدار و غیرقابل قبول رسیدگی نماید و همچنین منابعی را برای این کشورها آزاد میسازیم تا برای تامین آینده خود سرمایهگذاری نمایند نه آنکه برای پرداخت بدهیهای گزاف خود از آن استفاده نمایند.
در سالهای اخیر طرح ابتکار کمربند- جاده چین دست برتر را داشت و ایالات متحده امریکا در زمینه سرمایه گذاریها ی کلان در حوزههای زیرساختی کشورهای در حال توسعه عقب ماند. امریکا در حال حاضر با مشارکت گروه هفت صدها میلیارد دلار سرمایه را برای امور زیر ساختی جهان بسیج و برای حمایت از زیر ساختهای قیزیکی، دیجیتال، انرژی پاک و سلامت در سراسر جهان در حال توسعه، سرمایهگذاری میکند.
ایالات متحده امریکا در زمینه سلامت جهانی پیشگام بوده است و برای پایان دادن به همه گیریهایی نظیر ایدز، سل و مالاریا به عنوان تهدیدات سلامت عمومی تا سال ۲۰۳۰ بیش از هر زمان دیگری سرمایهگذاری کرده است. تقریباً هفتصد میلیون دوز واکسن کرونا را به بیش از یکصد و پانزده کشور دنیا هدیه داده و تقریباً نیمی از بودجههای اعطایی برای مقابله با کرونا را تامین کرده و نسبت به سایر تهدیدات در حال ظهور هم هشیار میباشد.
در حال حاضر امریکا به پنجاه کشور کمک میکند تا برای مواجهه با وضعیت اورژانسی سلامت در آینده آماده باشند و بتوانند ضمن پیشگیری، پاسخگوی نیازها هم باشند. احتمالاً اکثر مردم چیزی درباره شیوع تازه ویروس ماربورگ یا ابولا نشنیده اند. امریکا چون درسهایی را از همه گیری ابولا در غرب افریقا در سال ۲۰۱۴ آموخته بود، توانست قبل از آنکه این ویروس در شرق، مرکز و غرب افریقا شیوع پیدا کرده و جهانی شود، به آن واکنش نشان دهد.
اگر ایالات متحده در خصوص تغییرات آب و هوایی جدی نباشد، هیچ کشوردیگری قادر نخواهد بود یک گزاره ارزشی معتبر را به دنیا معرفی نماید. دولت بایدن وارث دره عمیقی است که بین آرزو یا واقعیت کاهش میزان کربن وجود دارد. در حال حاضرامریکا استقرار جهانی فناوری انرژی پاک در سطحی وسیع را مدیریت مینماید. امریکا برای نخستین بار به تعهد ملی خود در توافق پاریس در زمینه کاهش انتشار گازهای گلخانهای و نیز تعهد جهانی خود برای تجهیز یکصد میلیارد دلار در یکسال به منظور مقابله کشورهای در حال توسعه با تغییرات آب و هوایی عمل مینماید. امریکا ابتکارات مشترکی نظیر مشارکت با اندونزی برای انتقال انرژی را آغاز کرده است که سبب تسریع انتقال نیروی برق آن کشور با کمک منابع خصوصی و دولتی خواهد شد.
همکاریهای جدید برای دسترسی به هدف به معنای آن نیست که این همکاریها جایگزین نهادهای بین المللی موجود خواهد شد. دولت بایدن برای تقویت و چالاک شدن این نهادها میکوشد و برای آنکه این نهادها آماده کار در جهان امروز باشد آنها را روز آمد مینماید. همچنین علاوه بر نوسازی بانک جهانی بایدن پیشنهاد داده است که در صندوق بین المللی پول سهم بیشتری به کشورهای در حال توسعه داده شود. امریکا به تلاشهای خود جهت اصلاح سازمان تجارت جهانی برای مدیریت انتقال انرژی پاک، حمایت از کارگران، افزایش رشد گسترده و پایدار و همزمان حمایت از رقابت، گشایش (درهای باز)، شفافیت و حاکمیت قانون ادامه خواهد داد. اصلاحات گسترده در شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور افزایش تعداد اعضای دائم و غیر دائم که هم آن شورا را کارآتر و هم شکل مجالس کشورها را بدان میدهد، (وکالتیتر میشود) مورد تقاضای بایدن بوده است.
بایدن به ضرورت همکاری کشورها برای مقابله با معضلاتی که تا چندی قبل قابل درک نبودند، آگاه است. با توجه به پدیده هوش مصنوعی، ضرورت این همکاری مسجلتر میشود. به این دلیل دولت بایدن صاحبان کسب و کارهای پیشتاز امریکایی که مسئول ابتکارات هوش مصنوعی هستند را گردهم جمع کرد تا برای توسعه هوش مصنوعی به شیوهای سالم، امن و شفاف، مجموعهای از تعهدات داوطلبانه را ایجاد نماید. بعلاوه دولت امریکا خودش تعهداتی را در این زمینه متقبل شده است و در ماه فوریه اعلامیهای را در خصوص کاربرد مسئولانه هوش مصنوعی در حوزه نظامی صادر نمود. به این دلیل امریکا در حال همکاری با متحدان و شرکای خود و نیز سایر کشورها برای تصویب قوانین و مقرراتی مستحکم در مورد حاکمیت هوش مصنوعی است.
هرچند ارائه یک گزاره ارزشی بهتر دردست انجام است، اما همکاری با دیگر کشورها بنیان جدید قدرت امریکاست، که نه تنها اقدامی درست است بلکه همچنین در خدمت منافع ایالات متحده میباشد. کمک به تقویت سایر کشورها، امریکا را قدرتمندتر و امنتر میسازد. این همکاری، شرکایی جدید و دوستانی بهتر را برای امریکا ایجاد مینماید. امریکا به ارائه پیشنهادات مثبت خود به جهان ادامه میدهد و اگر امریکا میخواهد در رقابت برای شکل بخشیدن به نظم بین المللی آینده که دنیایی آزاد، شکوفا، پررونق و امن را نوید میدهد، پیروز گردد، ارائه این پیشنهادات مثبت مطلقاً یک ضرورت است.
- انتخاب حریف
در دهه ۱۹۹۰ سوالی که در حوزه سیاست ذفاعی ایالات متحده غالباً مطرح میشد، این بود که چطور و چگونه میتوان با مداخله در مناطق جنگزده از جنایات گسترده جلوگیری نمود. بعد از یازده سپتامبر امریکا توجه خود را بر گروههای تروریستی متمرکز نمود. خطر تقابل قدرتهای بزرگ بعید به نظر میرسید. اما این وضعیت با تجاوزهای روسیه به گرجستان و اکراین در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ و همچنین نوسازی نظامی سریع چین و افزایش تحرکات نظامی چین در دریاهای چین شرقی و جنوب چین و تنگه تایوان شروع به تغییر نمود. اما افزایش تفوق و برتری امریکا برای سازگاری و تطبیق با معضلی نظیر تجاوز قدرتهای بزرگ و نیز پاسخ به آن در صورت وقوع، از سرعت کافی برخوردار نبود.
بایدن مصمم شد که این سرعت سازگاری و تطبیق را ایجاد نماید. او به دخالت امریکا در جنگ افغانستان که طولانیترین جنگ در تاریخ امریکاست خاتمه داد و نیروهای نظامی ایالات متحده را برای نخستین بار در طی دو دهه از حضور فعال در صحنه جنگ آزاد ساخت. بیشک خروج و انتقال این نیروها بویژه برای مردم افغانستان، نیروهای امریکایی و سایر افرادی که در آنجا خدمت میکردند دردناک بود. اما برای آنکه نیروی نظامی امریکا برای مقابله با چالشهای پیش رو آماده شود، ضروری بود. یکی از این چالشها که خیلی سریعتر از آنچه امریکا انتظار داشت، ایجاد شد، حمله روسیه به اکراین در بیست و چهارم فوریه سال ۲۰۲۲ بود. اگر امریکا هنوز در افغانستان درگیر بود به احتمال خیلی زیاد روسیه هر کاری را که اکنون برای حمایت از طالبان انجام میدهد، به منظور درگیر ساختن بیشتر امریکا در افغانستان و کاهش توجهات به موضوع اکراین انجام میداد.
اولویتهای امریکا از مداخلات نظامی بزرگ فاصله میگیرد اما امریکا همچنان آماده مقابله با تهدیدات دائمی تروریسم بین المللی میباشد. ایالات متحده فراتر از افق افغانستان عمل کرده است (برجستهترین این اقدامات کشتن ایمن الظواهری رهبر القاعده بوده است) و سایر گروههای تروریستی را در سومالی، سوریه و هرجای دیگری از صحنه نبرد خارج کردیم و این کار را در هر جایی ادامه خواهیم داد. اما در عین حال از جنگهای طولانی که نیروهای امریکا را اسیر مکان ساخته و کمک ناچیزی به کاهش تهدیدات علیه ایالات متحده مینماید، اجتناب میکنیم.
در منطقه خاورمیانه، بایدن وارث منطقهای بود که به شدت تحت فشار بود. نسخه اصلی این مقاله قبل از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرلئیل نوشته شده بود و بر پیشرفت در خاورمیانه دو دهه پس از مداخله نظامی گسترده امریکا در عراق، کارزار نظامی ناتو در لیبی، جنگهای داخلی شدید، بحران پناهندگان، ظهور خلافت خودخوانده، انقلابها و ضد انقلابها و گسیختگی روابط بین کشورهای مهم منطقه تاکید داشت. نسخه اصلی این مقاله بر تلاشهای امریکا برای بازگرداندن سیاست نظم بخشی خود که جلوگیری از تجاوز، کاهش تنشها و ایجاد همگرایی در منطقه با اجرای طرحهای زیر ساختی مشترک بویژه بین اسرائیل و همسایگان عربش از جمله اولویتهایش بود، تمرکز داشت. پیشرفتهای مهمی بدست آمد. هیجده ماه از برقراری آتش بس در جنگ یمن میگذشت. سایر منازعات نیز متوقف شده بودند. بایدن در ماه سپتامبر ساخت یک کریدور اقتصادی جدید را اعلام داشت که هندوستان را از طریق امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل به اروپا متصل مینمود.
نسخه اصلی این مقاله تاکید میکرد که این دستاوردها شکننده و چالشهای همیشگی شامل تنش بین اسرائیل و فلسطینیان و تهدیدات ایران باقی است. حملات هفتم اکتبر بر کل فضای منطقه سایه انداخته و پیامدهای آن از جمله تشدید تنشهای منطقهای همچنان ادامه دارد. اماهسته اصلی مواضع و برنامه ریزی ما برای مقابله با بحران، همان رویکردی است که برای ایجاد نظم در خاورمیانه اتخاذ کرده ایم.
امریکا از خطر تبدیل بحران فعلی به یک نزاع منطقهای آگاه است. ارتباطات دیپلماتیک گستردهای را مدیریت کردهایم و نیروهای نظامی خود را در منطقه خاورمیانه تقویت کرده ایم. از زمان شروع به کار دولت بایدن، امریکا در صورت لزوم برای محافظت از کارکنان خود دست به اقدام نظامی زده است. ما متعهد هستیم که ایران هرگز به سلاح اتمی دست نیابد. در حالیکه بر این باوریم که استفاده ار نیروی نظامی هرگز نباید گزینه اولمان باشد، اما آماده هستیم و برای استفاده از نیروهای نظامی در صورت لزوم برای حمایت از کارکنان و منافع ایالات متحده در این منطقه مهم آمادگی داریم.
بحران خاورمیانه این واقعیت را که ایالات متحده باید برای دوره جدیدی از رقابتهای استراتژیک آماده باشد، تغییر نمیدهد (بویژه در حوزه بازدارندگی و پاسخگویی به قدرتهای بزرگ). زمانی که امریکا متوجه شد که پوتین آماده تهاجم به اکراین میباشد، با چالشی مواجه شدیم. امریکا طبق هیچ عهدنامهای متعهد به دفاع از اکراین نبود، اما اگر تهاجم روسیه بیپاسخ میماند، یک کشور مستقل از بین میرفت و پیامی به مستبدان سراسر جهان ارسال میشد که اقدام روسیه درست بوده است. امریکا با حمایت از اکراین و اظهار تمایل برای حضور در گفتگوی مربوط به امنیت اروپا حتی اگر روسیه تمایلی به حضور در این مذاکرات نداشته باشد، به روسیه فهماند که در پی ممانعت از بحران است. امریکا همچنین از انتشار اطلاعات دولتی دقیق و مجاز برای هشدار به اکراین، گردهم آوردن شرکای ایالات متحده و محروم ساختن روسیه از توان ایجاد روایات و بهانههای دروغ برای تجاوز به اکراین استفاده نموده است.
بعد از حمله روسیه، امریکا سیاستی را پیش گرفت که بدون اعزام نیرو به جنگ، به اکراین برای دفاع از خودش کمک نماید. ایالات متحده مقادیر زیادی سلاحهای دفاعی به اکراین فرستاد و متحدان و شرکای خود را هم برای انجام اقدامی مشابه گردهم آورد و هماهنگی این تعهد لجستیکی عظیم برای ارسال این قابلیتها به میدان جنگ را انجام داد. این کمکها تا امروز شامل ۴۷ بسته کمک نظامی میشود که به منظور پاسخگویی به نیازهای اکراین در طول دوره جنگ طراحی شده اند. امریکا با توجه به نیازهای دولت اکراین همکاری لازم را انجام داده و جزئیات امور فنی و لجستیکی را بررسی نموده تا اطمینان یابد که نیروهای اکراین آنچه را لازم است در اختیار دارند. بعلاوه همکاری اطلاعاتی و آموزشی با اکراین را افزایش داده و برای کاهش توان جنگی روسیه، تحریمهای گسترده و فراگیری بر آن کشور اعمال نموده ایم.
بایدن به صراحت این را هم گفت که چنانچه روسیه به متحدان امریکا در ناتو حمله کند، ایالات متحده از هر وجب خاک آنها دفاع نموده و با استقرار نیروهای جدید نیز از آنها پشتیبانی خواهد کرد. امریکا با متحدان و شرکای خویش پروسهای را آغاز کرده است تا اکراین بتواند ارتشی را سازماندهی نماید که در زمین، دریا وهوا از خودش دفاع نماید و از تجاوزات بعدی جلوگیری نماید. رویکرد امریکا در اکراین پایداراست و برعکس کسانی که با این نظر مخالف هستند معتقدیم این رویکرد توان ایالات متحده را برای مقابله با هر تهدیدی در حوزه اقیانوس هند- آرام افزایش میدهد. مردم امریکا وقتی قلدری را میبینند، میشناسند و میدانند که اگر حمایت دولتشان از اکراین دریغ شود، نه تنها اکراین در مضیقه شدید دفاعی قرار میگیرد بلکه زمینه را برای تهاجم به اروپا و فراتر از آن نیز آماده میسازد. حمایت امریکا از اکراین گسترده و عمیق است و تداوم خواهد یافت.
- رقابت پیش رو
اینکه جهان رو به رقابتی شدن میرود، فناوری یک نیروی مخرب خواهد بود و مشکلات مشترک در طول زمان وخیمتر خواهند شد، آشکاراست اما دقیقاً مشخص نیست که این نیروها چگونه خود را نمایان خواهند ساخت. ایالات متحده در گذشته غافلگیر شده است (مثل بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ و حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰) و در آینده نیز احتمالاً غافلگیر خواهد شد. اینکه دولت چه اندازه برای پیش بینی آنچه در راه است، تلاش کرده است اهمیتی ندارد (و سازمانهای اطلاعاتی امریکا تا حد زیادی خوب کار کردهاند نظیر هشدار صحیح در مورد تجاوز روسیه به اکراین در فوریه ۲۰۲۲). استراتژی ایالات متحده به گونهای طراحی شده است که بتواند در طیف گستردهای از سناریوها قابلیت اجرا داشته باشد. امریکا با سرمایهگذاری در منابع داخلی قدرت، تعمیق همکاریها و مشارکت ها، کسب نتیجه در چالشهای بین المللی و منضبط ماندن در اعمال قدرت، به منظور ارتقاء و پیشبرد دیدگاه خود از جهانی آزاد، باز، مرفه و امن آماده میشود و اهمیتی ندارد که چه غافلگیریهای در انتظار است. آنگونه که دین آچسن وزیر خارجه اسبق امریکا گفته است امریکا «موقعیتهای قدرت» را خلق کرده است.
رقابتی که در دوره پیش رو شکل خواهد گرفت، احتمالاً با آنچه تا کنون تجربه کردهایم شباهتی نخواهد داشت. رقابت امنیتی کشورهای اروپایی در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم تا حد زیادی یک رقابت منطقهای بین قدرتهای متوسط و هم سطح بود که سرانجام با برجای گذاشتن یک فاجعه پایان یافت. جنگ سرد که متعاقب ویران کنندهترین جنگهای تاریخ بشر آغاز شد، بین دو ابر قدرت که سطح وابستگی متقابل آنها بسیار کم بود، آغاز شد و قاطعانه به نفع امریکا پایان پذیرفت. رقابت فعلی اساساً چهره متفاوت دارد. امریکا و چین از نظر اقتصادی بهم وابستهاند و رقابت بین آنها واقعاً جهانی اما با حاصل جمع صفر نمیباشد. چالشهای مشترکی که دو طرف با آن مواجه هستند بیسابقه اند.
اغلب از دولتمردان امریکا در خصوص سرانجام رقابت جین و ایالات متحده میپرسند. انتظار ما آن است که چین به عنوان بازیگری بزرگ در صحنه جهانی در آیندهای که قابل پیش بینی است باقی بماند. امریکا به دنبال یک نظم بین المللی آزاد، باز، مرفه و امن است، نظمی که از منافع ایالات متحده و دوستانش دفاع کند و خیر عمومی جهانی را به ارمغان آورد. اما انتظار پایان یک دولت مانند آنچه که به فروپاشی شوروی انجامید را نداریم. رقابت امریکا و چین فراز و فرودهایی خواهد داشت (امریکا به منافعی دست خواهد یافت و چین هم منافعی خواهد داشت) واشنگتن باید بین فوریت و صبر تعادل برقرار نماید و به این درک برسد که آنچه دارای اهمیت است برآیند مجموع اقدامات است و نه برنده شدن در چرخه اخبار. امریکا به یک اعتماد به نفس نیاز دارد یعنی اینکه میتواند با قابلیتهای خودش از هر کشوری پیشی بگیرد. در دوسال و نیم گذشته (عمر دولت بایدن) مفروضات مربوط به خط سیر روابط چین و امریکا تغییر کرده است. ایالات متحده امریکا از روابط تجاری قابل توجه و سرمایهگذاری در چین بهره میبرد. اما روابط اقتصادی با چین پیچیده است زیرا چین یک رقیب و هماورد است. ما بابت برخورد خود با اقدامات غیر منصفانه چین که کارگران امریکایی را متضرر میکند، عذرخواهی نخواهیم کرد. دولتمردان امریکا از این که چین میتواند با استفاده از فضای باز امریکا، از فناوریهای امریکایی بر علیه امریکا و متحدانش بهره ببرد، نگران هستند. برای مقابله با این شرایط امریکا نه به دنبال جدایی بلکه در پی ریسکزدایی و تنوع است. امریکا در صدد حفظ تعداد خاصی از فناوریهای حساس از طریق ایجاد محدودیت است، یعنی ایجاد آنچه را که بعضی «حیاط کوچک با حصارهای بلند» مینامند. به این دلیل ما با انتقادهایی از سوی گروههای مختلف مواجه شدهایم که این اقدامات دولت امریکا را حمایتی یا مرکانتلیستی میدانند. این انتقادها وارد نیستند زیرا این اقدامات امریکا با مشارکت سایر کشورها انجام میگیرد و تعداد محدودی از فناوریها را شامل میشود، اقداماتی که امریکا باید در جهانی پر مناقشهتر به منظور دفاع از امنیت ملی خود و همزمان حمایت از اقتصاد بین المللی بهم پیوسته انجام دهد.
در همین حال، امریکا همکاری فنی خود را با شرکای هم فکر و متحدانش نظیر هند و از طریق شوراهای فنی و تجاری اتحادیه اروپا و امریکا که در سال ۲۰۲۱ راه اندازی شده است، تعمیق میبخشد. دولت امریکا به سرمایهگذاری در قابلیتهای کشور خود و نیز ایجاد یک زنجیره تامین منعطف و امن و به منظور ایجاد شرایط برابر برای کارگران و شرکتهای امریکایی به تهیه دستورالعملی که حقوق کارگرانی را که در پی شرایط کاری سالم، ایمن و مناسب در داخل و خارج از امریکا هستند ادامه میدهد.
در بعضی مواقع، رقابت شدید خواهد بود و امریکا برای این شرایط آماده است. امریکا به شدت با تجاوز، اجبار و ارعاب مخالف است و از قوانین اساسی این مسیر نظیر آزادی دریانوردی دفاع میکند. همانطوریکه آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا در سخنرانی ماه سپتامبرخود گفت «امریکا در حفظ و تقویت نظم جهانی، هرگز منافع خود را مقدم ندانسته است» اگر چه امریکا میداند که رقبایش بویژه چین، دیدگاه اساساً متفاوتی دارند.
با این وجود، واشنگتن و پکن باید برای مدیریت این رقابت، کاهش تنشها و یافتن راهی برای اداره چالشهای مشترک بیاندیشند. به این دلیل دولت بایدن به فعالیتهای دیپلماتیک با چین افزوده تا ضمن حفظ کانالهای ارتباطی موجود، کانالهای جدیدی هم ایجاد نماید. امریکائیها بخشی از درسهای مربوط به بحرانهای دهههای گذشته بویژه بحرانهایی که احتمال تبدیل آنها به درگیری زیاد است، را درونی کرده اند. نقش تعاملات مکرر مسئولان عالی رتبه در رفع ادراک نادرست، جلوگیری از ارتباط نادرست، ارسال پیامهای روشن و جلوگیری از اقدامات تنشزا که میتواند به بحرانی بزرگ منجر شود، بسیار حیاتی و موثر است. متاسفانه به نظر میرسد که پکن در مدیریت تنشها درسهای متباین و ناهمسانی را آموخته و معتقد است همانطوریکه کمربند ایمنی، راننده خودسر را به ارتکاب تخلف تشویق میکند، مذاکرات کنترل بحران هم میتواند همچون بنزینی باشد که بر آتش رقابت ریخته میشود. (این باور اشتباه است زیرا همانطوریکه کمربند ایمنی آمار کشته شدگان در تصادفات را پنچاه درصد کاهش داده است، ارتباط رهبران و اقدامات ایمنی اولیه، خطر برخوردهای سیاسی و ژئوپولتیکی را کاهش میدهد). اخیراً علائم دلگرم کنندهای از جانب پکن ارسال میشود که شاید نشان آن باشد که مقامات آن کشور ارزش ثبات را فهمیده اند. اگر این کانالهای دیپلماتیک، آنگاه که تنشها اوج میگیرد، پایدار بمانند، آزمون واقعی انجام شده است.
بخاطر داشته باشیم که آنچه رقبای امریکا انجام میدهند، با منافع ایالات متحده مغایر نیست. توافق ایران و عربستان سعودی که امسال با میانجیگری چین امضاء شد، تا اندازهای تنشها بین این دو کشور را کاهش داد و امریکا نیز طالب آن است. با توجه به فقدان روابط دیپلماتیک بین ایران و امریکا، امریکا نمیتوانست برای امضای آن توافق بکوشد و به دنبال تضعیف آن توافق هم نمیباشد. مثال دیگر به رقابت سریع و پر مخاطره چین و امریکا در حوزه فناوری مربوط میشود اما دو کشور باید بتوانند در زمینه خطرات ناشی از ظهور هوش مصنوعی با یکدیگر همکاری نمایند. این همکاری نشانه تزلزل نخواهد بود بلکه نشان یک ارزیابی درست از چالشهای منحصر به فردی است که هوش مصنوعی میتواند برای بشر ایجاد کند و همچنین مسئولیت مشترک قدرتهای بزرگ برای مقابله با آن چالشها را یادآور میشود.
اینکه کشورهایی که با چین و امریکا همسو نیستند، با هر دوی آنها درگیر شوند، امری طبیعی است زیرا در همان حال که برای حفظ منافع خود از اثرات جانبی و سرایتی این رقابت میکوشند، سعی میکنند از این رقابت سود برده، منافع کشورشان را تامین نمایند. بسیاری از این کشورها خود را بخشی از جنوب جهانی میبیند، گروهی که منطق خاص خود را داشته و به گونهای متفاوت به نقد غرب میپردازند، همان نقدی که تاریخش به دوران جنگ سرد و تاسیس جنبشعدم تعهد بر میگردد. برخلاف دوره جنگ سرد، امریکا از اینکه وسوسه شده و به جهان فقط از دریچه منشور بلورین رقابتهای سیاسی و ژئوپولتیکی بنگرد یا به این کشورها به عنوان مکانهایی برای رقابتهای نیابتی رفتار نماید، خودداری کرده و بر عکس با این کشورها، بر اساس شرایط مورد نظر خود تعامل خواهد نمود. واشنگتن باید در خصوص انتظارات خود از این کشورها واقع بین باشد و به حاکمیت و حق آنها در تصمیم گیری برای پیشبرد منافع خودشان احترام بگذارد، اما در عین حال در خصوص آنچه واجد بیشترین اهمیت برای ایالات متحده است، شفاف باشد. بر این اساس روابط خود را با آنها سامان خواهیم داد: ایجاد تعادل تا این کشورها برای اقدام به شیوهای که با منافع ایالات متحده مطابقت دارد، انگیزه داشته باشند.
در دهه پیش رو، مقامات امریکا وقت بیشتری را نسبت به سی سال گذشته صرف گفتگو با کشورهایی خواهند کرد که اغلب در خصوص مسائل اساسی با امریکا مخالف هستند. جهان رقابتیتر شده است و ایالات متحده نمیتواند فقط با کشورهایی گفتگو کنند که با آنها دیدگاهها یا ارزشهای مشترک دارد. ما به فعالیت خود برای شکل دادن به یک چشمانداز دیپلماتیک کلی به گونهای که هم منافع امریکا و هم منافع مشترک را پیش ببرد، ادامه خواهیم داد. مثلاً موقعی که چین، برزیل و گروه هفت کشورهای افریقایی اعلام کردند که تلاشهای صلح طلبانه به منظور پایان بخشیدن به جنگ روسیه علیه اکراین را پی گرفته اند، ایالات متحده این ابتکارات را رد نکرد. امریکا از این کشورها خواست تا با مقامات اکراین صحبت کنند و تضمین بدهند که پیشنهاداتشان برای حل و فصل موضوع مطابق با منشور ملل متحد خواهد بود.
برخی از بذرهایی که الان میکاریم (مثل سرمایهگذاری در فناوریهای پیشرفته یا زیردریاییهای AUKUS) سالها طول میکشد تا ثمر دهند. اما بعضی از مسائل وجود دارد که اکنون پیرامونشان کار میکنیم و آنها را «کسب و کارهای نا تمام خود» مینامیم. امریکا باید تضمین کند که اکراین، مستقل، دموکرات و آزاد خواهد ماند و باید صلح و ثبات را در تنگه تایوان تقویت نمائیم و در حالیکه در خاور میانه به نظارت بر ایران ادامه میدهیم، همگرایی در این منطقه را پیش ببریم. امریکا باید پایگاه صنایع دفاعی و نظامی خود را نوسازی نماید و تعهدات زیر ساختی، توسعهای و آب و هوایی خود در جنوب جهان را اجرایی نماید.
- به خودمان بستگی دارد
ایالات متحده به مرحله سوم نقش جهانی خود که پس از جنگ دوم جهانی آن را بر عهده گرفت، رسیده است. در دوره اول، دولت ترومن بنیان قدرت امریکا به منظور دستیابی به دو هدف را گذاشت. تقویت دموکراسیها و همکاری دموکراتیک و نیز مهار اتحاد جماهیر شوروی. این استراتژی توسط روسای جمهور بعدی ادامه یافت و کوششی فراگیر برای سرمایهگذاری در صنعت امریکا، بویژه فناوریهای نو از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ را در بر میگرفت. تعهد به قدرت ملی از طریق سرمایهگذاری در صنعت در دهه ۱۹۸۰ متروک و پس از جنگ سرد به تداوم آن نیازی احساس نمیشد. در مرحله دوم که امریکا رقیبی همسان خود نداشت روسای جمهور امریکا به دنبال گسترش نظمی مبتنی بر قوانین امریکا و نیز ایجاد الگوهای همکاری در امور حیاتی بودند. در این دوره به طرق مختلف جهان به سوی بهتر شدن رفت و بسیاری از کشورها آزادتر، مرفهتر و امنتر شدند. فقر جهانی کاهش یافت و جهان به گونهای موثرتر به بحران مالی سال ۲۰۰۸ واکنش نشان داد، اما در این دوره تغییرات ژئوپولتیکی نیز رخ داد.
اکنون ایالات متحده خود را در آستانه دوره سوم میبیند. دورهای که خود را برای رقابت در عصر وابستگی متقابل و چالشهای فرا ملی آماده میسازد. این بدان معنا نیست که باید از گذشته دست کشید یا دستاوردهای خود را کنار بگذاریم بلکه به معنی آن است که برای قدرت امریکا، اساس جدیدی تعریف کنیم و این امر مستلزم بازنگری در مفروضات دیرینه است، زیرا اگر قرار است امریکایی قویتر از آنچه فکر میکردیم تحویل آیندگان بدهیم و برای برخورد با آنچه در پیش است آمادهتر باشیم، به مفروضاتی نو نیاز داریم. نتیجه مرحله سوم فقط توسط نیروهای بیرونی تعیین نخواهد شد بلکه تا حد زیادی توسط امریکا و انتخابهای امریکا تعیین خواهد شد.