✅ موارد فراوانی در لابه لای سخنان امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی دیده میشود که گویای باور او به حق تعیین سرنوشت برای مردم در اداره امور جامعه است. او در موارد متعدد در سخنرانیها و مصاحبههای خود پیش از پیروزی انقلاب برای عدم مشروعیت سیاسی حکومت سلطنتی بر مردم، چنین استدلال میکند که هر ملتی باید خودش برای خود تصمیم بگیرد و گذشتگان یک ملت نمیتوانند برای آیندگان تصمیم بگیرند و فرزندان کسی را بر آنها حاکم کنند. او میپذیرد که تصمیم غلط گذشتگان در پذیرش حکومت پادشاهی برای خودشان نافذ بوده است و کسی حق ندارد آن را نقض کند؛ اما گذشتگان نمیتوانند دربارۀ آیندگان هم تصمیم بگیرند و فرزندان آن پادشاه را بر آیندگان، حاکم کنند. ایشان میگوید:
«اگر فرض کنیم یک مجلس مؤسسان ملى- صد در صد ملى- تأسیس شود و کسى را با اعقابش به حکومت بنشاند، ما به این مجلس مؤسسان مى گوییم بسیار خوب، شما زمانى که خودتان تشریف داشتید حق داشتید که سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد؛ سرنوشت مایى که دویست سال بعد از شما به این دنیا آمده ایم را به چه مناسبت شما تعیین کردید؟! شما با چه قانون، با چه حق، سرنوشت ماهایى را که در این زمان هستیم تعیین مىکنید؟… حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمى به دست خودش باشد». (صحیفه امام خمینی، ج۳، ص۵۰۷)
✅ همچنین ایشان در پاسخ به کسانی که شرکت در انتخابات را فقط حق روحانیان و مجتهدان میدانستهاند، گفت:
«انتخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همۀ مردم است. مردم سرنوشت خودشان، دست خودشان است؛ و انتخابات براى تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قرارى که من شنیده ام در دانشگاه بعض از اشخاص رفته اند، گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا مى گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافى با حق مجتهدین است، آنجا شکست خورده اند؛ حالا عکسش را دارند مى گویند. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین مى کند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسى باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همۀ ملت را تعیین مى کند، یعنى آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این طور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند … دانشگاهی ها بدانند این را که همان طورى که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوى جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهى و دانشجو و مثلا مدرسه اى و اینها نیست، همه شان با هم هستند». (همان، ج۱۸، ص۳۶۷)
✅ ایشان خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی می گوید:
«اکثریت هر چه گفتند آراى ایشان معتبر است و لو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولىّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمى خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولىّ آنها نیستید. لازم نیست هر مطلب صحیحى را اینجا گفتن. شما آن مسائلى که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیرى که ملت ما دارد، روى آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیرى که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت مى خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را مى خواهد. ملت رأى داده؛ رأیى که داده متَّبع است». (همان، ج۹، ص۳۰۴)
✅ در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۶۶ نمایندگان امام خمینی در دبیر خانه مرکزی ائمه جمعه طی استفتائی از ایشان سؤال کردند: «در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جـامعه اسـلامی ولایت دارد؟» او در پاسخ مرقوم داشته است: «ولایت در جمیع صور دارد، لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت، بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسـلام تـعبیر میشده به بیعت با ولی مسلمین». (همان، ج۲۰، ص۴۵۹)
ایشان در این پاسخ به روشنی تشکیل حکومت دینی را متوقف بر رای اکثریت کرده و بیعت در صدر اسلام را بر آن منطبق نموده است. پس به نظر ایشان تشکیل حکومت دینی حتی در عصر معصومان (ع) نیز بدون رای اکثریت و بیعت مردم، جایز و مشروع نیست.