درخونگاه، کوچهی صاحباختیار. بخشی از نوجوانی من آنجا جامانده است. با پسرخالهام همسن و سال بودیم و آنها ساکن آن کوچه بودند، کوچه ای بن بست و باریک که وقتی وارد میشدی و دو سه تا خانه را رد میکردی، خانه خالهام دست چپ بود و روبرویش در کوچکی بود که ورودی خانهی حاج آقای موسوی بود؛ همسایههایی قدیمی بودند و اگر کسی نمیدانست باور نمیکرد که در این کوچه پسکوچههای قدیمی شهر پدر نخستوزیر وقت زندگی میکند.
همان وقتها حاج خانم موسوی را دیده بودم، زنی پا به سن گذاشته که زنبیل به دست از خرید برمیگشت و خالهام میگفت که کوپنهای مهندس را هم او میگیرد؛ و ما تعجب میکردیم که مگر نخستوزیر مملکت هم کوپن دارد و پنیر و روغن و برنج کوپنی میخواهد. اگر تجربه الان را داشتم، حتما حتما میفهمیدم که این نخستوزیر و این خانواده با این رفتار و روال نمیتواند در قدرت دوام بیاورد!
میرحسین موسوی با این کارهایش آبروی قدرتمدارها را میبرد! او به درد قدرت نمیخورد و باید حذف میشد. کسی که نمیداند سادهزیستی فقط یک شعار برای فریب مردم است، نه یک سبک زندگی، حتما وابسته به بیگانگان است! در انتخابات ۸۸ هم باید صلاحیتش رد میشد، مثل خانم رجایی که او هم ساده زیست واقعی بود. با وجود این جور افراد، نمیشود به مردم دستور خوردن اشکنه داد و خود حق تولیت گرفت، نمیشود که در خانهی مصادرهای روزگار گذراند و صاحب شرکت و مدرسه و موسسههای طاق و جفت بود و برای مردم نسخه مقاومت پیچید، نمیشود که نمایش سادهزیستی برگزار کرد، وقتی اصلش هست…
اگر مهندس موسوی و خانم رهنورد بعد از ۱۳ سال حصر سرخم نکردهاند برای این است که در تمام این سالها که عموم مسئولان و آقازادهها و دامادهای گرامی و عروسهای محترمه در مقابل دنیا و دنیاطلبی سرخم کردهاند؛ جوری که حتی وقتی از یک نمایندهی مجلس میپرسی چرا شاسیبلند گرفتی میگوید گدابازی درنیار؛ و آن دیگری چنان با معلمها رفتار میکند که پادشاهان با رعیت خود آن گونه رفتار نمیکردند! میرحسین و میرحسینها مثل مردم و در میان مردم و همراه آنها زندگی کردند و در مقابل دنیایی که وسوسه میکرد، تسلیم نشدند. از هر منظر که نگاه کنی آنها خار چشم قدرتمداران هستند.
محمدحسین روانبخش : میرحسین و مردم؛ الگویی که قدرتمداران را رسوا میکند
- نویسنده : محمد حسین روانبخش
- 64 بازدید