• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
::: 3395 ::: 0
0

: آخرین مطالب

دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالش‌های حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمس‌الواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزش‌عالی در شکل‌گیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحران‌های منطقه‌ای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشه‌یار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی

5

محسن هاشمی: نظر رهبر انقلاب اتحاد ملی است، نه آشتی ملی

  • کد خبر : 11284
  • 26 اسفند 1401 - 19:42
محسن هاشمی: نظر رهبر انقلاب اتحاد ملی است، نه آشتی ملی
من خودم نمی‌دانم نظر احمدآقا چه بود. ولی بین فرماندهان جنگ، فرماندهان ارتش، نیروهای عمل‌کننده در جبهه‌ها و نظرات فرماندهی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یا نظرات کسانی که با تدبیر بیشتری به مسأله نگاه می‌کردند، خود به خود اختلافاتی پیش می‌آمد ولی در زمانی که لازم و قطعی شد، احمدآقا نقش مؤثری ایفا کردند.

فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: رهبر معظم انقلاب آشتی ملی را نمی‌پسندند. ایشان اتحاد ملی را قبول دارند و می‌گویند که ما اصلاً قهر نیستیم که بخواهیم آشتی کنیم. ما باید علیه جبهه استکبار متحد شویم

  • حاج احمدآقا، امن‌ترین کانال ارتباطی با امام بود

هاشمی درخصوص نقش حاج سیداحمدآقا در دوران حیات حضرت امام خمینی (ره) اظهار داشت: بعد از انقلاب امام سعی می‌کردند که احمدآقا هیچ مسئولیت رسمی نداشته باشند ولی به یک صورت غیررسمی، همیشه کنار امام بودند و می‌شد گفت که امین‌ترین یا امن‌ترین کانال ارتباطی با امام هم بودند.

وی با اشاره به نحوه مدیریت حاج احمدآقا بیان داشت: احمدآقا عضو شورای انقلاب نبودند ولی در جلسات شورای انقلاب اولیه شرکت می‌کردند و نتایج جلسات را برای امام می‌بردند. اگر امام می‌خواستند در جلسات شورای انقلاب اولیه شرکت کنند، این جلسات در منزل احمدآقا تشکیل می‌شد. امام هم شرکت می‌کردند و مثلاً عالی شورای دفاع هم بود و خیلی موارد پیش می‌آمد که احمدآقا برای موارد مهم به جلسات شورای عالی دفاع هم می‌آمدند که بتوانند نتایج بحث‌ها را به صورت دقیق به امام منتقل کنند.

  • اقدامات حاج احمدآقا کارگشا بود

هاشمی ادامه داد: بعضی مواقع یک موضوعی اتفاق می‌افتاد که باید فوراً تصمیم‌گیری می‌شد و این سرعت انتخاب خیلی مهم بود؛ مخصوصاً در جنگ اتفاقاتی می‌افتاد که نظر امام مهم بود و لذا همیشه به نوعی در دسترس بودند. ایشان در کنار شورای انقلاب، سران سه قوه و فرماندهان سپاه و ارتش، ارتباط را به سرعت برقرار می‌کردند و نمی‌گذاشتند مشکلات بماند و مثلاً نمی‌گفتند حالا صبر کنید تا ما نظر امام را بگیریم و چند روز و یک هفته بگذرد که پاسخی داده شود. یعنی کارگشا بودند و همه متفق‌القول بودند که این کارگشایی به صورت خیلی مناسبی اتفاق می‌افتد.

هاشمی گفت: پیغام‌ها به صورت‌های مختلفی بود؛ یک زمانی بود که یک موضوع، بسیار مهم بود که ایشان می‌گفتند این موضوع را حتماً بنویسید که حتماً سندش باشد؛ ایشان مواظبت می‌کرد که موضوعات مهم را افراد بنویسند. اگر موضوع مهمی هم بود که امام باید می‌گفتند، سعی ایشان بر این بود که امام هم یک چیزی بنویسند. گاهی موارد هم بود که ایشان اگر پیغامی را می‌آورد یا می‌برد، یادداشت دقیقی می‌نوشتند و همان را عرضه می‌کردند.

  • ماجرای تهمت کانالیزه کردن اطلاعات در انتقال به امام

فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی اظهار داشت: به نظرم هیچ وقت پیش نیامد که بگویند عدم صداقتی در پیغام‌ها وجود دارد؛ تا این اواخر و اتفاقاتی که برای آیت‌الله منتظری افتاد که قضیه خیلی سیاسی شد و شائبه‌هایی ایجاد کرد. مثلاً بعضی‌ها این شائبه را مطرح می‌کردند که اطلاعاتی که از طریقی به امام می‌رسد، کانالیزه شده است که این مسئله موجب ناراحتی احمدآقا شد.

  • آقای هاشمی در مسأله آقای منتظری سعی می‌کرد عزل اتفاق نیفتد

هاشمی خاطرنشان کرد: مسئله آقای منتظری، مسئله پیچیده‌ای است و از زوایای مختلف به این مسئله نگاه شده است. کسانی هستند که حق را کامل به آقای منتظری می‌دهند یا کسانی هستند که حق را کامل به بیت امام و احمدآقا می‌دهند یا به وزارت اطلاعات که آن موقع آقای ری‌شهری بودند. این مسأله، مسئله کاملاً پیچیده‌ای است. اگر بخواهم به عنوان کسی از منزل آیت‌الله هاشمی بگویم، تمام سعی بر این بود که این اتفاق نیفتد و مدارا شود و این عزل اتفاق نیفتد، چون نگران بودند که خدایی نکرده کشور بعد از امام دچار مشکلات رهبری و اینها شود.

وی افزود: من تا آنجایی که می‌دیدم، آیت‌الله رفسنجانی تلاش می‌کردند که این کدورت از بین برود و وصل اتفاق بیفتد؛ ولی به جایی رسید که هر دو طرف از این وصل، عدول می‌کردند. از طرف امام، موضوع خیلی جدی شده بود؛ از طرف آقای منتظری هم همینطور. خیلی سخت می‌شد این وصل را ایجاد کرد.

  • نقش مهم حاج احمد در دو تصمیم‌گیری مهم امام خمینی(ره)

هاشمی با اشاره به نقش سیداحمدآقا در برخی برهه‌های حساس حکمرانی اظهار داشت: مثلاً یکی از مسائلی که وقتی من در ایران بودم اتفاق افتاد، بحث صدا و سیما و موسیقی بود. خبر آمد که امام فرمودند صدا و سیما نباید کلاً موسیقی پخش کند. خب این موضوع بسیار حساسی بود.

وی ادامه داد: در اینجا احمدآقا نقش مهمی ایفا کردند. جلسه‌ای گذاشتند با اعضای شورای انقلاب، ابوی، آیت‌الله بهشتی و دیگران که بیایید با امام صحبت کنید که شاید در حکمرانی، نشود که صدا و سیما اصلاً از موسیقی استفاده نکند. اولین توصیه ایشان به ابوی بود که ایشان با امام صحبت کنند و دیدم ابوی همان موقع امتناع کردند و جدی نگرفتند موضوع را. ولی آقای بهشتی این را جدی گرفتند و با امام صحبت کردند و بحث‌های زیادی شد که امام از دستور سفت و سخت خود عدول کردند.

هاشمی گفت: در بحث بالاگرفتن جنایات اسرائیل و ارسال نیرو به لبنان هم، یکدفعه امام فرمودند راه قدس از کربلا است. اینجا هم به نظرم می‌آید که نقش احمدآقا، سران سه قوه و شورای انقلاب و به خصوص رفت و آمدها بسیار مؤثر بود. چون اگر در جبهه نیرو تقسیم می‌شد و حواس‌ها از جبهه جنگ با عراق به سمت جبهه جنگ با اسرائیل می‌رفت، ممکن بود یک اتفاقات بدی برای جنگ بیفتد.

فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی با اشاره تصمیم امام در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز بیان داشت: من خودم نمی‌دانم نظر احمدآقا چه بود. ولی بین فرماندهان جنگ، فرماندهان ارتش، نیروهای عمل‌کننده در جبهه‌ها و نظرات فرماندهی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یا نظرات کسانی که با تدبیر بیشتری به مسأله نگاه می‌کردند، خود به خود اختلافاتی پیش می‌آمد ولی در زمانی که لازم و قطعی شد، احمدآقا نقش مؤثری ایفا کردند. این باعث شد که امام قطعنامه را پذیرفتند و حتی مسئولیتش را خودشان قبول کردند و خواستند این موضوع برای مردم باز شود و توجیه شود که این هم شد.

  • وظایف خطیر حاج احمد در مسائل مهم کشور در هیچ کتابی‌ بازگو نشده است

فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی گفت: احمدآقا هیچ‌وقت مسئولیت رسمی نداشتند و برای همین نتوانستند فعالیت خودشان را تبیین کنند. این یک خلأ است و بیت امام هم نتوانستند هنوز این وظیفه را نسبت به پدرشان و احمدآقا درست انجام دهند؛ فردی که در تمام تصمیمات نظام حضور دارد ولی نمی‌توانند تبیین کنند که ایشان چگونه اثرگذاری کرده است.

وی افزود: باید با استفاده از خاطرات افراد، وظیفه بسیار خطیری را که احمدآقا به عهده داشته که مهمترین آن ارتباط امام با مسئولین، با مبارزین قبل از انقلاب و همچنین با مردم قبل از انقلاب بود، روی این موضوع به عنوان یک مسئله تحقیقی کار جدی شود و از این سرنخ‌ها استفاده شود و موضوعات باز شود.

هاشمی گفت: من دیدم که ۴-۵ تا کتاب درباره یادگار امام نوشته شده است ولی هیچ‌وقت نیامدند وظایف خطیر ایشان را در بعضی از مسائل مهم کشور که در آنها نقش اساسی بازی کرده و کشور را در برخی اوقات از بحران‌های مهم عبور داده است، بازگو کنند.

فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی بیان داشت: یکی از نقش‌های مهمی که ایشان بازی کردند در دفتر نشر آثار امام بود که بعد از فوت امام، برای جمع‌آوری و تنظیم اسناد ایشان خیلی وقت گذاشت. این اطلاعات الان در مخزن اطلاعات سرّی است که هنوز افشا نشده و شامل جلساتی است که در حضور امام برگزار شده و ممکن است ضبط شده باشد که عنوان نشده باشد.

وی افزود: حتی اتفاقاتی که افتاده و ایشان مسائلی را مطرح کردند که بعداً اینها را مکتوب کردند و نگهداری شده است ولی اینها هیچکدام بیرون داده نشده است؛ شاید هنوز زود است اما باید در تاریخ ثبت شود. شاید خود ایشان نوشته‌ها و خاطراتی دارد که هنوز هیچکدام عنوان نشده است. ولی زحمتی که ایشان برای ثبت اسناد مربوط به امام کشیدند، خیلی مهم است.

  • تأثیر حاج احمدآقا در تصمیم‌سازی مجلس خبرگان رهبری

هاشمی با اشاره به نقش حاج احمدآقا در تصمیم‌سازی مهم مجلس خبرگان رهبری، بعد از فوت حضرت امام و تعیین رهبری انقلاب، اظهار داشت: ایشان نقش بسیار مهمی داشتند از این نظر که کاملاً آن اطلاعاتی را که داشتند، صادقانه مطرح کردند؛ بدون اینکه مثلاً نگاهی به خط و خطوط داشته باشند. این خیلی مهم بود.

وی ادامه داد: این یک خاطره‌ای بود که از قبل مطرح شده بود؛ ولی همه متفق‌القول بودند که این را جایی مطرح نکنند. یعنی حتی جلساتی بود که اسامی مختلفی هم مطرح شده بود و همه از این نظر که بعد از آیت‌الله منتظری، کسی که بخواهد رهبری را به عهده بگیرد، بعداً دچار مشکل سیاسی می‌شود، هیچکس آن زمان حاضر نبود آلترناتیو امام شود. این موضوع همیشه مکتوم بود و بعد از آن وقتی از دهان احمد آقا و دیگر بزرگان مطرح شد، چون قبلاً بعضی‌ها شنیده بودند ولی مطرح نمی‌کردند، خیلی سریع مورد قبول واقع شد.

  • انتقاد حاج احمد آقا به دولت سازندگی

هاشمی در خصوص انتقادات حاج سیداحمد آقا به دولت سازندگی نیز بیان داشت: اوایل دولت آیت‌الله هاشمی نرخ ارز بازار آزاد ۱۲۰ تومان بود. در نتیجه خود همین مسائل، مشکلاتی ایجاد کرد که الان هم کشور درگیر آن است و این به مردم فشار می‌آورد و فساد ایجاد می‌کرد. خب کسانی که درگیر اجرا نبودند، مردم توقع داشتند که نظر بدهند. مثل ما که الان در اجرا نیستیم و سعی می‌کنیم با دولت انتقادی برخورد کنیم و نظرات مردم را با مقاله و سخنرانی و صحبت منتقل کنیم.

وی گفت: احمدآقا هم در آن شرایط دولت سازندگی، طوری بود که به ایشان توصیه می‌شد که درست است که حمایت از مواضع رهبری باید صددرصد باشد ولی چه ضرورتی دارد که از دولت در همه زمینه‌ها که گه‌گاه باعث نارضایتی هم می‌شود، تعریف و تمجید کنید. آن موقع روزنامه‌هایی مثل سلام و اینها هم شکل گرفته بود و روزنامه‌های منتقد چپ هم بود.

فرزند آیت‌الله هاشمی خاطرنشان کرد: البته باز فتنه‌انگیزی هم می‌شد؛ یعنی یک عده‌ای، یک نکته‌ای را که ایشان می‌گفت را مثلاً با یک صحبت‌های دیگری، به عنوان حرکتی علیه آقای هاشمی مطرح می‌کردند. هنوز هم می‌گویند که اواخر عمر حاج احمدآقا چند سخنرانی انتقادی علیه دولت سازندگی داشتند. ولی این هیچ‌وقت در دوستی بین آنها اثر نداشت البته ارتباط آنها کمتر شده بود.

وی افزود: شما فرض کنید یک فردی را هر روز می‌بینید و مشورت و تصمیم‌گیری دارید ولی یک دفعه بعد از فوت امام، این خیلی کمتر شده بود و تبدیل به هفته‌ای یک جلسه شده بود. بعد ۱۰ روز یک جلسه. خود این مسئله باعث می‌شد که شبهاتی از طریق روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌های داخلی و خارجی و ضدانقلاب ایجاد و بزرگنمایی شود؛ ولی به قول امروزی‌ها که می‌گویند تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها؛ حتماً چیزی وجود داشت ولی نه آنقدر عمیق که اینطوری مطرح می‌شود

  • در حفظ دستاوردهای انقلاب دچار مشکل شده‌ایم

هاشمی با اشاره به شرایط کنونی جامعه بیان داشت: بالاخره انقلاب اسلامی یک دستاوردهای خیلی مثبتی داشته است. ما پس از قرن‌ها درگیر استبداد و استعمار، انقلابی کردیم که هم ضداستعماری بود و هم ضداستبدادی. این مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی است.

وی افزود: ما فکر می‌کردیم که اگر به این دو عنصر عمل کنیم، کشور به آزادی می‌رسد و شکوفا می‌شود و رشد و توسعه پیدا می‌کند ولی متأسفانه نتوانستیم مشکل افراط در کشور را حل کنیم. این بحث افراط و خروج از اعتدال، پدر کشور را درآورد؛ به طوری که الان دچار مشکل حفظ دستاوردها شده‌ایم.

هاشمی ادامه داد: ما حتی در زمینه فقه شیعی و پویایی اجتهاد هم به دلیل همین مسائل افراطی، درست عمل نکردیم و اتفاقاً برعکس عمل کردیم. درصورتی که باید از پویایی فقه شیعی استفاده می‌کردیم و نسل جدید را جذب انقلاب می‌کردیم ولی برعکس عمل کردیم و همین باعث شد که الان در حفظ دستاوردها دچار مشکل شویم.

  • اعتدال؛ راه برون رفت از مشکلات کشور

وی راه برون رفت از مشکلات کنونی را ادامه راه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و برگشت به اعتدال دانست و خاطرنشان کرد: وظیفه همه دوستداران انقلاب است که تلاش خود را بگذاریم که دستاوردها را افزایش دهیم و برای آن هم باید تنش‌زدایی انجام شود.

  • اثر مثبت ارتباط با چین، تنش‌زدایی بود

همین ارتباط با چین، یکی از اثراتش تنش‌زدایی بود که کاملاً هم فضایی مثبتی است و دیدید که چه اثراتی هم داشت. حالا یک عده تلاش می‌کنند که بگویند این اثر مربوط به ارتباط با چین نیست و اثر نبود اغتشاشات است؛ در صورتی که اثر اینگونه حرکت‌ها برای ایجاد یک فضای اعتدالی خیلی مثبت است که با ایجاد آن فضای اعتدالی می‌توانید اقداماتی بکنید که اثر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن خیلی بالا است. ما می‌توانیم به یک حالت خیلی نرمال برسیم و بتوانیم از پس حفظ دستاوردهای انقلاب بربیاییم.

  • تأکید رهبر معظم انقلاب بر اتحاد ملی

رئیس سابق شورای شهر تهران با بیان اینکه اکنون دو سیاست آشتی ملی و اتحاد ملی مطرح می‌شود، تأکید کرد: رهبر معظم انقلاب آشتی ملی را نمی‌پسندند. ایشان اتحاد ملی را قبول دارند و می‌گویند که ما اصلاً قهر نیستیم که بخواهیم آشتی کنیم. ما باید علیه جبهه استکبار متحد شویم.

هاشمی گفت: من فکر می‌کنم اگر برگردیم به اعتدال در رفتارها و درکل جامعه، این اتحادی که مقام معظم رهبری می‌خواهند، خود به خود به آشتی هم می‌رسد و به یک شرایطی می‌رسیم که دیگر تک صدایی نیست. این اتفاقاتی که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر افتاد و افرادی مثل آقای جهانگیری و لاریجانی هم رد صلاحیت می‌شوند، باعث می‌شود که افراد فکر کنند یک تک صدایی اتفاق افتاده است و این منجر به این می‌شود که دشمنان انقلاب و براندازان بیشتر جلوه کنند.

به گزارش جماران، مشروح گفت و گوی برنامه «حضور» با مهندس مهد هاشمی رفسنجانی در پی می آید:

مجموعه «حضور» که تولید و پخش آن همزمان با چهل و چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شده است، پای سخنان چهره‌های سیاسی و یاران دیرین انقلاب نشسته و به میزبانی «محمدحسین رنجبران» در حسینیه جماران، با تورق تاریخ، به واکاوی دیدگاه‌های حضرت امام روح‌الله در حوزه‌های مختلف می‌پردازد. «مهندس محسن هاشمی رفسنجانی» مهمان این قسمت از مجموعه برنامه «حضور» بود.

امروز قرار است یادی کنیم از آقاسید احمدآقا؛ کسی که به ویژه بعد از شهادت برادر بزرگترش، آقامصطفی خمینی، یار و همراه امام (ره) بودند. امروز در خدمت کسی هستیم که چندسالی را دیوار به دیوار هم با سیداحمدآقا در محله جماران زندگی کردند و به خصوص احمدآقا با پدر ایشان ارتباط خاص و بسیار نزدیکی داشتند. او به عنوان فرزند ارشد یکی از مسئولان تراز اول انقلاب اسلامی که خودش نیز مسئولیت‌های مختلفی در نظام جمهوری اسلامی داشته است، قطعاً هم احمدآقای خمینی را خوب می‌شناسد و هم در امام (ره) صحبت‌های شنیدنی دارد؛ در خدمت آقای مهندس هاشمی رفسنجانی هستیم.

خدمت شما و ببینندگان احتمالی سلام و شب بخیر می‌گویم.

زنده باشید؛ آقای هاشمی از حسینیه جماران شروع کنیم؛ شما سالیان سال در جوار همین حسینیه جماران زندگی می‌کردید. اولین باری که به اینجاآمدید خاطرتان هست؟

اینجا یک خانه بود کنار حسینیه که الان هم وجود دارد و به خانه‌موزه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است؛ این متعلق به یک خانواده‌ای بود. به دلیل رفت وآمدهای زیادی که می‌شد و اینکه امام همیشه ملاقات داشتند و بعد هم مسائل امنیتی و گشتن افراد کم کم جدی‌تر شد، به خصوص بعد از ترورهای منافقین در سال ۶۰. حتی گاهی به شوخی می‌گفتند اینجا اگر کسی یک سطل ماست کوچک هم بخواهد ببرد، محافظان یک قاشق از آن می‌خورند که چک کنند؛ در نتیجه زندگی برای این خانواده بزرگوار سخت شد که امام (ره) فرموده بودند که مشکل آنان را حل کنید و به سبکی اینجا را بخرند که آن خانواده بتواند جا به جا شود و این خانه خالی مانده بود.

بعد از اتفاقات سال۶۰ بود که ما شهید بهشتی و ۷۲ تن را از دست داده بودیم و اتفاقاتی که برای شهید رجایی و باهنر افتاد، امام فرمودند با توجه به اینکه امنیت اینجا بهتر است، به احمدآقا گفتند که به آقای هاشمی بگویید بیایند اینجا زندگی کنند.

که آمدید و مستقر شدید…

هاشمی: بله؛ فکر می‌کنم این موضوع در خاطرات دقیق آمده است که احمدآقا به خدمت حاج آقا تشریف آوردند و صحبت کردند که خوب است شما به دلیل مسائل امنیتی، به جایی که امنیت بیشتری داشته باشد، بیایید. خانواده آمدند اینجا را دیدند و قرار شد به اینجا بیایند. از اواخر پاییز یا زمستان سال ۶۰ بود که آنجا مستقر شدند که خیلی نزدیک به حسینیه و دفتر و منزل امام بود؛ ارتباطات‌مان هم نزدیک‌تر شد و هم اینکه امنیت بیشتری بود. و دیدید که حتی بعد از فوت آیت‌الله هاشمی باز م هایشان همسایه امام شدند. انگار که در سرنوشت ایشان نوشته شده بود که باید همواره کنار امام باشند.

بعد از فوت آقای هاشمی یک خبری آمد که قرار بود ایشان را به مشهد ببرید؟

بله. آلترناتیوهای مختلفی مطرح شد؛ اول قرار بود قم باشد و حتی در اطلاعیه اول که داده بودیم، قم مطرح بود؛ اما همان شب بود که با خانواده، مادر، بچه‌ها و خواهرها یک جلسه‌ای گرفتیم که این مسئله را تثبیت کنیم. اما به دلیل دور بودن راه قم و مسائل دیگری مثل اینکه نحوه دفن چگونه و کجا باشد، اینها خیلی روشن نبود، خانواده در خواست داد که مرقد امام (ره) دفن کنیم و حسن آقا هم پیشنهاد کردند که داخل ضریح دفن شوند؛ نهایتاً به سبک دموکراتیک در خانواده بحث کردیم و اینکه در مرقد امام دفن کنیم، رأی بیشتری آورد. لذا آخر شب تصمیم تغییر کرد. فردایش اطلاعیه دادیم که بعد از تشییع، در مرقد امام و در کنار امام دفن خواهند شد؛ به نظرم همین مسئله به دلیل اینکه همسایگی با امام ادامه پیدا کند، اتفاق افتاد. البته به نظرم چون رفت و آمد زیاد بود و می‌خواستیم مراسم بگیریم، اینجا هم امکانات اینجا وسیع‌تر بود و هم برای خانواده و مادرمان رفت و آمد آسان‌تر است.

چندبار اشاره کردید به ارتباطات آقاسید احمد خمینی و آیت‌الله هاشمی. در آستانه سالگرد ایشان هم هستیم. یک مقدار درباره ایشان صحبت کنید. اصلاً نقش حاج احمدآقا در انقلاب و جمهوری اسلامی چگونه تعریف می‌شود؟ من مطالعه که می‌کردم، ظاهراً اولین بار که با ایشان صحبت کردید، تلفنی بوده. ظاهراً آقای هاشمی دستگیر شده بودند که ایشان زنگ می‌زنند احوال بپرسند و شما گوشی را برمی‌دارید. آن موقع شما ۱۴ سالتان بوده است.

حاج آقا مصطفی و امام هر دو تبعید شده بودند، ولی احمد آقا تبعید نشده بود. یعنی در حکمی که قبل از انقلاب داده شده بود، امکان رفت و آمد احمد آقا به تهران و ایران فراهم بود. در نتیجه ایشان می‌توانست رفت و آمد کند؛ پس خود به خود بیت را در عراق حاج‌آقا مصطفی مدیریت می‌کردند ولی ارتباط با داخل را تقریباً احمدآقا دنبال می‌کردند.

آن موقع مواردی که سرّی نبود و عادی بود، تلفنی انجام می‌شد ولی مواردی که سرّی بود، باید با پیک انجام می‌شد که یا پیک می‌آمد و اگر موضوع به شدت سرّی بود که نمی‌شد به کسی گفت، از طریق ایشان انجام می‌شد. آقامصطفی سال ۵۶ فوت کردند و هم مسئولیت بیت امام (ره) و هم ارتباط به عهده حاج احمدآقا افتاد؛ در نتیجه وظیفه سنگینی برای ایشان شکل گرفت.

انسان‌ها در مسیر زندگی خود، یک زندگی عادی دارند که روند عادی‌شان است. در کتاب «نون و القلم»، که فکر می‌کنم دهه ۴۰ نوشته شده است، به طور طنز زندگی چند نفر را نشان می‌دهد؛ آنها می‌گویند تحصیل و خانواده و اینها روند عادی زندگی است ولی ناگهان یک شرایطی برای انسان‌ها‌ پیش می‌آید که یک وظیفه ویژه‌ای برعهده‌شان گذاشته می‌شود؛ انسان‌هایی که محتول هستند یا آنهایی که می‌توانند از پس این وظیفه بربیایند، آنها آدم‌های شاخصی می‌شوند. به نظرم می‌آید که این شرایط برای حاج احمدآقا اتفاق افتاده بود. یعنی به دلیل شرایط حاکم بر کشور و شرایط امام و اتفاقاتی که افتاد و از سال ۵۶ به بعد و از سفر به پاریس و پیروزی انقلاب، حضور ایشان همراه امام در ایران و رفتنشان به قم و حضور در جماران، بیش از یک دهه از سال ۵۶ تا سال ۶۸ در حدود ۱۰ ـ ۱۲ سالی که امام حضور داشتند و بعد از آن تا سال ۷۳ که حاج احمدآقا فوت کردند، یک مسیر جدایی را می‌شود مطرح کرد.

یک دوره، قبل از انقلاب است که من از ۱۳-۱۴ سالگی متوجه می‌شدم و بعضی از روابط و مسائل را می‌توانستم درک کنم. وقتی ابوی با یک شناسنامه و پاسپورت جعلی که شهید منتظری درست کرده بودند، به عراق و به بغداد رفتند و به خدمت امام حاضر شدند، در آنجا، هم حاج احمد آقا را دیده بودند و هم امام و حاج مصطفی را. وقتی برگشتند، همه می‌گفتند که اگر برگردید دستگیر می‌شوید و توصیه می‌شد که نیایند، ولی ایشان نظرشان این بود که فعالیت در ایران بیشتر از فعالیت در خارج می‌ارزد و حتی می‌گفتند زندان بودن در ایران ارزشش بیشتر از ماندن در خارج و فعالیت در خارج است. لذا برگشتند. اما ۱۰ ـ ۱۵ روز بعد از برگشتن‌شان، ایشان را دستگیر کردند. ولی از جاهای مختلف خیلی زنگ می‌زدند، به خصوص از خارج از کشور. مثلاً امام موسی صدر بودند. چون ایشان (آیت‌الله هاشمی) لبنان هم رفته بودند. یا در پاریس، آقای قطب‌زاده، آقای حبیبی و آقا بنی‌صدر بودند؛ از انگلستان هم همینطور و حتی سفر آمریکا هم رفته بودند و با همه مبارزان خارج از کشور جلساتی گذاشته بودند.

یکی از مواردی که جدی پیگیری می‌کردند، از همان عراق بود که آقای دعایی آنجا بودند و خانواده امام و بیت امام که از دستگیری ابوی، نگران شده بودند؛ چون بعد از دستگیری تا یک مدتی از ایشان خبری نبود؛ به دلیل اینکه ابتدای دستگیری معمولاً شکنجه‌های خیلی جدی هست تا شما به حکم زندان برسید؛ به خصوص در کمیته مشترک؛ لذا همیشه زنگ می‌زدند و احوال‌پرسی می‌کردند و بعضی وقت‌ها هم من تلفن را برمی‌داشتم و آن صحبت‌ها اتفاق می‌افتاد. ولی چون ایشان(آقای هاشمی) رابطه نزدیکی با امام داشتند، خود به خود رابط اصلی هم بعد از آن سال‌ها احمد آقا بودند و در نتیجه این ارتباط از طریق ایشان برقرار می‌شد.

تا جایی که من یادم است، بعد از انقلاب امام سعی می‌کردند که احمدآقا هیچ مسئولیت رسمی نداشته باشند، ولی به یک صورت غیررسمی، همیشه کنار امام بودند و می‌شد گفت که امین‌ترین یا امن‌ترین کانال ارتباطی با امام هم بودند. با توجه به اینکه امام، سن بالایی هم داشتند و نگرانی از بیماری ایشان وجود داشت و شرایط حساس بود، مخصوصاً در سال‌هایی که جنگ بود و اتفاقات بعد از جنگ، باید مواظبت می‌کردند که امام صدمه فیزیکی یا پزشکی نخورند و سرعت عمل ایشان، کنترل کردن این ارتباطات و درست منتقل کردن، کار بسیار سختی بود.

حتی بعضی‌ها ایشان را متهم می‌کردند که نظرات خودشان را به جای امام می‌گویند که یکبار ایشان به امام نامه‌ای نوشتند.

بله؛ که ناراحت هم شدند. می‌دانید که احمدآقا عضو شورای انقلاب نبودند ولی در جلسات شورای انقلاب اولیه شرکت می‌کردند و نتایج جلسات را برای امام می‌بردند. تقریباً بعد از آن جلسه ۵ نفره‌ای که اعضایش را می‌دانید، چون ماهی یکبار یا ۴۵ روز یکبار امام می‌خواستند در جلسات شورای انقلاب اولیه شرکت کنند، این جلسات در منزل احمدآقا تشکیل می‌شد. امام هم شرکت می‌کردند و مثلاً عالی شورای دفاع هم بود و خیلی موارد پیش می‌آمد که احمدآقا برای موارد مهم به جلسات شورای عالی دفاع هم می‌آمدند که بتوانند نتایج بحث‌ها را به صورت دقیق به امام منتقل کنند.

پیغام‌ها به صورت‌های مختلفی بود؛ یک زمانی بود که یک موضوع، بسیار مهم بود که ایشان می‌گفتند این موضوع را حتماً بنویسید که حتماً سندش باشد؛ آن موقع مثل دفتر مقام معظم رهبری، این نظم شکل نگرفته بود و ساختاری وجود نداشت که همه چیز ثبت و ضبط شود و نامه‌نگاری شود و نیروهای زیادی اینها را سامان بدهند؛ لذا یک مقدار هیئتی‌تر اداره می‌شد؛ ولی ایشان مواظبت می‌کرد که موضوعات مهم را افراد بنویسند. اگر موضوع مهمی هم بود که امام باید می‌گفتند، سعی ایشان بر این بود که امام هم یک چیزی بنویسند. گاهی موارد هم بود که ایشان اگر پیغامی را می‌آورد یا می‌برد، یادداشت دقیقی می‌نوشتند و همان را عرضه می‌کردند. یک موضوع دیگری هم در رابطه با امام بود که که سران سه قوه یا شورای انقلاب، هروقت دلشان می‌خواست می‌توانستند امام را ببینند و ملاقات‌های امام کم نبود. آنها می‌توانستند هر موضوعی را به راحتی با امام چک کنند و به نظرم، هیچ وقت پیش نیامد که بگویند عدم صداقتی در پیغام‌ها وجود دارد؛ تا این اواخر که اتفاقاتی برای آیت‌الله منتظری افتاد که قضیه خیلی سیاسی شد و شائبه‌هایی ایجاد کرد.

من یک مدتی خارج از کشور تحصیل می‌کردم، ولی چون من خاطرات آیت‌الله هاشمی را آماده می‌کنم، در خاطرات، اسم احمدآقا خیلی زیاد آمده است؛ یعنی بعد از امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، می‌شود گفت در خاطرات اسم سوم، اسم احمدآقا است تا دورانی که ایشان در قید حیات بودند.

بعضی مواقع یک موضوعی اتفاق می‌افتاد که باید فوراً تصمیم‌گیری می‌شد و این سرعت انتخاب خیلی مهم بود؛ مخصوصاً در جنگ اتفاقاتی می‌افتاد که نظر امام مهم بود و لذا همیشه به نوعی در دسترس بودند. ایشان در کنار شورای انقلاب، سران سه قوه و فرماندهان سپاه و ارتش، ارتباط را به سرعت برقرار می‌کردند و نمی‌گذاشتند مشکلات بماند و مثلاً نمی‌گفتند حالا صبر کنید تا ما نظر امام را بگیریم و چند روز و یک هفته بگذرد که پاسخی داده شود. یعنی کارگشا بودند و همه متفق‌القول بودند که این کارگشایی به صورت خیلی مناسبی اتفاق می‌افتد. در دوران تثبیت انقلاب و دوران جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه که تقریباً یکسال بعد از آن، امام فوت کردند، ایران دوران سختی را گذراند.

در دوره امام، مسئولیت خیلی مهمی که احمدآقا داشت، سلامتی امام بود؛ چون دائم گفته می‌شد که امام بیمار است و سرطان دارد و ضدانقلاب با این تصور به میدان می‌آمدند که اگر امام فوت کنند، جمهوری اسلامی دچار براندازی می‌شود و روی این موضوع خیلی حساب می‌کردند؛ لذا اگر امام ۵ روز یا ۱۰ روز صحبت نمی‌کردند و غیبت پیدا می‌کردند، فوری شایعات زیادی شکل می‌گرفت.

من اطلاع دقیقی ندارم؛ احساس من این بود که ایشان در حد دو هفته‌ای به روستاهای اطراف رفتند؛ حالا دقیق نمی‌دانم کجا. باید از حسن آقا دقیق‌تر بپرسید، ولی به یک سفری رفتند که حضور فیزیکی یا تماسی برقرار نبود و در نتیجه خود این، ایجاد شائبه کرده بود. در خاطرات ابوی هم می‌توانید جستجو کنید و جاهایی هست که ایشان نوشته‌اند که رفتند و گفتند این فاصله‌ای که افتاده درست نیست و باید حضور برقرار باشد؛ چون وقتی احمدآقا نبودند، خود به خود حضور امام هم کم شده بود و همین مسئله، هم در مدیریت کشور و هم در فرماندهی جنگ اثرگذار شده بود. نمی‌خواهم ورود کنم.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=11284
  • منبع : ستاره صبح آنلاین
  • 202 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.