۱
پس از چند روز تبلیغات وسیع رسانهای، دیشب (۸ خرداد ۱۴۰۲) برنامهی “اجتماع بزرگ امامرضاییها” (با حضور جمعی از سلبریتیهای مذهبی ازجمله عبدالرضا هلالی، شهاب مرادی، حامد شاکرنژاد و محمدحسین پویانفر) در میدان خراسان تهران برگزار شد. برنامهای که از حوالی ساعت ۸ شب و درحالیکه از ساعتها پیش محدودیتهای ترافیکی در میدان مذکور و خیابانهای اطرافش توسط پلیس اعمال شده بود، آغاز شد و همزمان از چند شبکهی تلویزیونی سیما به صورت زنده پخش میشد.
۲
در چند سال اخیر و با ارادهای سیاسی، الگوی برگزاری رویدادهای مذهبی با جمعیت انبوه در فضاهای شهری در حال تبدیل به یک رویه و جریان است. جریانی با محوریت مداحان سلبریتی که با حمایت نهادهای حاکمیتی در شهرهای مختلف تکثیر میشود. تیرماه سال گذشته و بهبهانهی برنامهی مشابه با عنوان «جشن ۱۰ کیلومتری غدیر» به دلالتها و پیامدهای این پدیده پرداختم و نوشتم:
«این حضورهای متناوبِ تودهای مذهبیها و محجبهها بازتاب مثبتی ندارد و خواسته و ناخواسته به روند تولید و انباشت نفرت و خشم در بخشهای غیرمذهبی یا کمترمذهبی دامن میزند. خیابان متعلق به همهی جامعه است و تبعیض آشکار میان شهروندان مذهبی و غیرمذهبی در استفاده از آن، بهویژه که با مداخله و همراهی مستقیم حاکمیت همراه است، عواقب سوئی خواهد داشت که تنها دامنگیر حاکمیت نمیشود و همهی سازمانها و جریانهای دینی در آن سهیم خواهند بود؛ چه حامیان نظام سیاسی و چه دیگران.»
آن زمان هنوز وقایع تلخ بعدی رخ نداده بود. اما حالا و با تجربهی جنبش مهسا میتوان مدعای آن یادداشت را بهتر داوری کرد.
۳
تبعیض در استفادهی خیابان یعنی همین که سهم یک بخش جامعه، از خیابان، ساچمه و گلوله و اشکآور باشد و بخش دیگر آنقدر آزادی عمل داشته باشد که برای اجرای یک برنامه / نمایش مذهبی، یکی از پرترددترین میادین پایتخت را در شلوغترین و پرترافیکترین ساعت شب ساعتها به قرق درآورد.
ج.ا. در ادامهی مسیر خطرناکی که بهویژه در سالهای اخیر دنبال کرده، روزبهروز بیشتر به شمایل یک حکومت فرقهگرا و فروبسته نزدیک میشود. حکومتی با احساس استغنای کاذب از بدنهی متکثر جامعه که دیگر نیازی نمیبیند حتی تظاهر کند حکومتی فراگیر برای همهی ایرانیان است. حکومتی که خود را صرفاًحافظ منافع اعضای یک فرقهی خاص (مذهبیهای حزباللهی حامی نظام) میداند و میخواهد همهی امکانات و فرصتها و منابع ملی را به خدمت آنان درآورد. از این منظر مناسکسازیهای حکومتی و لشکرکشیها و مانورهای خیابانی با لعاب مذهبی مثل «راهپیمایی ده کیلومتری غدیر» و اجتماعات «سلام فرمانده» و «عزیزم حسین» و «امامرضاییها» و…، در امتداد و پیوست مناسکی همان سیاست «خالصسازی» است که دولت سیزدهم هماهنگ با دیگر اجزای حاکمیت دنبال میکند. مناسکی که گرچه از یکسو سرمایهی اجتماعی نظام را کاهش داده و شکاف بخشهای غیرمتحد را با آن تعمیق میبخشد، اما از سویی دیگر کارکرد بسیج تودهای بدنهی هواداران و مانور قدرت نیز دارد که برای اعضای فرقه خوشایند و رضایتبخش است.
۴
از منظری دیگر، این نمایشهای مناسکی خیابانی تلاشی است برای بازیابی کنترل خیابان؛ خیابانی که پس از جنبش مهسا و با کشف حجاب بخشی از زنان و دختران ومقاومت آنها از کنترل حاکمیت خارج شده و برای «فرقه» و بخشهای غیرروادار مذهبی ایجاد نگرانی و دلهره کرده است. در چنین شرایطی است که چنین مانورهای پرتعدادی با تبلیغات وسیع رسانهای کارکرد روانی تسکینبخشی برای بدنهی نگران و ترسیده بههمراه دارد. تزریق رسانهای توهم کاذب اکثریتبودگی به «مذهبیها». غافل از آنکه خیابان وقتی میتواند یک مؤلفهی قدرت بهحساب آید که به شکل طبیعی در رقابتی برابر و عادلانه به دست آمده باشد. قدرت کاذبی که به آسانی و از تصرف خیابان با رانت به دست آید، به آسانی و با یک برداشتن روسری هم از دست میرود.
۵
علاوه بر آنچه گفته شد، ابعاد و پیامدهای فرهنگی ـ مذهبی این پدیده، ازجمله خروج مناسک شیعی از هنجار زمانی ـ مکانی (نظیر انتقال مجالس مذهبی از مسجد و حسینیه و تکیه به خیابان و ورزشگاه و پادگان)، غلبهی سلبریتیزدگی در فرهنگ دینی، رقابت نابرابر خوانندگان مذهبی و مداحان استودیویی با دیگر مداحان، تغییر فرم دستههای مذهبی تکجنسیتی به اجتماعات مذهبی مختلط و… موضوع مهمی است که پرداختن به آنها مجال دیگری میطلبد.