سی و چهار سال از زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد (هشتمین قطعنامه از آغاز جنگ ایران و عراق) که به یکی از طولانیترین جنگهای معاصر پایان داد، میگذرد. این قطعنامه در ۲۹ تیرماه ۱۳۶۶ (۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷) به اتفاق آراء و بدون رأی مخالف یا حتی ممتنع به تصویب رسید و دولت عراق بلافاصله آن را مورد پذیرش قرار داد. دولت ایران با تأخیر حدود یکساله در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ و در زمانی که در اوج ضعف عملکردی خود در جبهههای جنگ بود، قطعنامه را پذیرفت. زمانی که شهر فاو تنها سرزمین فتح شده از سوی رزمندگان ایرانی، مجدداً به دست نیروهای عراقی افتاد.
سقوط فاو دومینوی شکست نیروهای ایرانی را در پی داشت. ارتش عراق بعد از شکست در فاو توانست با تغییر استراتژی خود را بازسازی کند و به کمک حمایتهای همه جانبه روسیه توانست توان و روحیه آفندی خود را بالا ببرد.
درباره قطعنامه ۵۹۸ از دریچههای مختلفی میتوان به اظهار نظر پرداخت. در این یاداشت کوتاه چند نکته در این خصوص به اختصار بیان میدارم.
- از ماههای پایانی سال ۱۳۶۵ مشخص بود که جبهههای جنگ ایران دچار رخوت و سستی شدیدی شده است. از طرفی، پیروزیهای پی در پی عراق در بهار ۱۳۶۷ و عقبنشینی نیروهای ایرانی به حدی بود که همه را بهت زده کرده بود. سرزمینهایی که ۸ سال برای گرفتن آنها هزینه شده بود، یکباره به دست دشمن افتادند، به حدی که رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران خواستار مجازات برخی فرماندهان سپاه شد.
تغییر موازنه جنگ و ابتکار عمل عراق در میدان نبرد و دریافت دو نامه، زمینه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را از سوی رهبری نظام فراهم ساخت. نخست نامهای از نخست وزیر وقت مبنی بر فقدان منابع مالی کافی برای ادامه پشتیبانی و تدارکات جنگ و سپس نامه فرمانده وقت سپاه پاسداران مبنی بر نیازهای مالی هنگفت جبهههای جنگ.
تلاشهای آیت الله هاشمی رفسنجانی که در مقام جانشینی فرماندهی کل قوا انجام وظیفه میکرد برای پایان بخشیدن به جنگ موید این امر بود. امام با اطلاع کامل از شرایط کشور تن به پذیرش قطعنامه داد و آن را به مثابه سرکشیدن جام زهر دانست.
- قطعنامه ده مادهای شورای امنیت سازمان ملل متحد یک سند مهم حقوقی ـ سیاسی بین المللی است که پایان بخش مخاصمه مسلحانه طولانی مدت( Armed Conflict Protracted) بین دو کشور همسایه شد. دولت ایران از نظر سیاسی و دیپلماسی چانه زنیهای زیادی برای تغییر در برخی بندهای قطعنامه به عمل آورد، اما موفقیت چندانی به دست نیاورد.
- مقامات نظامی و سیاسی ایران از همان سالهای پس از آزادی خرمشهر به دو دسته تقسیم شدند: عدهای طرفدار پایان بخشیدن به جنگ و دستهای دیگر خواهان ادامه آن بودند. در این میان حضور مستقیم و نظامی ارتش آمریکا به نفع عراق در میدان نبرد، هزینه انسانی، سیاسی و اعتباری ادامه جنگ را برای ایران بالا برد.
- مفاد قطعنامه ۵۹۸ از نظر کاربردی و عملیاتی تاکنون برای ایران خنثی بوده است بدین توضیح که هیچ بار حقوقی از حیث مسئولیت بین المللی برای دولت عراق در مقابل تجاوز به ایران در پی نداشته است؛ تنها با لحن آمرانهای از طرفهای درگیر جنگ درخواست آتش بس کرده است.
به نظر میرسد بسیاری از مقامات وقت ایران، تمایلی چندانی به رفع ابهامات مفاد قطعنامه ندارند. در نتیجه، دلایل پذیرش قطعنامه و آثار و پیامدهای آن با ابهامات و رازآلودگی در پرده باقی مانده است.
- قطعنامه از نظر سیاسی ـ حقوقی هیچ دستاوردی برای ملت ایران نداشت و عدم همکاری بین المللی باعث شد تا دولت و حکومت ایران از همان مزایای حقوقی اندکی که در قطعنامه لحاظ شده بود نیز محروم بماند.
- دو مساله مهم در قطعنامه آمده است که به آینده موکول گردیدند: نخست تشکیل کمیته حقیقت یاب (بند ۶ قطعنامه) که مسئولیت تعیین آغازگر جنگ یا متجاوز را داشت. ترکیب این کمیته که تنها یک گزارش ضعیف ارائه داد، متشکل از متخصصان حقوق بینالملل بلژیکی بود. در گزارش این هیات که در سال ۱۳۷۰، یعنی سه سال بعد از پایان جنگ منتشر شد، به متجاوز یا آغازگر جنگ به طور مشخص اشارهای نشده است. دبیرکل گزارش را به شورای امنیت برد. شورای امنیت که می بایست در قالب قطعنامهای اثربخشی(effectiveness) آن را تضمین میکرد، هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نداد و گزارش مسکوت ماند. در واقع، شورای امنیت گزارش را تأیید و تصویب نکرد. آنچه از مفاد گزارش پیداست، دبیرکل در آن هیچ اشارهای به دولت عراق به عنوان متجاوز یا مرتکب رفتار تجاوزکارانه نکرده است. عبارات و اصطلاحات به کار رفته در متن گزارش مفاهیمی کلی و پر ابهام در بیان حقوق بین الملل میباشند و نه چیز دیگر.
ناگفته نماند که شورای امنیت، دولت ایران را پس از آزادی خرمشهر مقصر ادامه جنگ دانست و او را مسئول پرداخت خسارت به عراق می داند. آقای خرم رئیس ستاد قطعنامه ۵۹۸ همین تفسیر را تایید مینماید.
دوم تعیین نحوه و میزان جبران خسارت و تشکیل یک صندوق بینالمللی بود تا از محل کمک کشورها به صندوق خسارت طرفین پرداخت شود (بند ۷ قطعنامه). تعیین متجاوز و تعیین میزان خسارت طرفین جنگ نیازمند قطعنامههای جداگانهای بود که شورای امنیت هیچگاه به آن اقدام نکرد. کمال خرازی بعدها در مصاحبهای با ماهنامه مدیریت ارتباطات اذعان کرد که با قطعنامه ۵۹۸ نمیتوان از عراق غرامت گرفت. جالب آنکه دبیرکل سازمان ملل در دیدار با هیات عراقی گفته بود، به کشور عراق هم غرامت وارد شده، چه کسی غرامت عراق را میپردازد؟ این در حالی است که در مورد حمله صدام به کویت شورای امنیت در اولین قطعنامه به الزام عراق به پرداخت خسارت به دولت کویت رای داد.
- ماموران سازمان ملل متحد در گزارش خود خسارات وارده به ایران را ۹۷ میلیارد دلار اعلام داشتند در حالی که ایران خسارت وارده را نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد دلار عنوان کرده است. با این وجود مبلغ مشخص شده سازمان ملل نیز تاکنون پرداخت نشده است؛ اساساً در قطعنامه و گزارشات پسینی خسارتی برای ایران در نظر گرفته نشده بود بلکه صندوق اعانهای تشکیل شد که اعتبار آن میبایست با پول دولتهای ثالت تامین شود و مشخصا هیچ دولتی حاضر به واریز کمترین کمکی به صندوق نشد.
- جنگ ایران و عراق در ردیف معدود جنگهایی در قرن بیستم است که هیچ اقدام حقوقی یا قضایی متعاقب آن صورت نگرفت. تقریباً تمامی جنگهای بزرگ قرن بیستم با تشکیل یک دادگاه داخلی یا بینالمللی یا مختلط همراه شدند و متجاوزان یا جنایتکاران جنگی محاکمه و محکوم شدند. از نورمبرگ گرفته تا دادگاه ملی برای محاکمه صدام حسین.
- تصویب قطعنامه ۵۹۸ از سوی شورای امنیت و پذیرش آن از سوی دولتهای ایران و عراق را با وجود تمامی کاستیهایش میبایست اقدامی مثبت در نظر گرفت که مانع صدمات انسانی، اقتصادی، سیاسی و … بیشتر به هر دو کشور درگیر در منازعه شد.
- در پایان، امیدوارم تجربه پذیرش قطعنامه ۵۶۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد چراغ راه پذیرش هر چه سریعتر برجام و بهرهمندی ملت ایران از منافع آن باشد.