مجلس ایدهآل و مطلوب اصولگرای انقلابی چه ویژگیهایی دارد؟ این پرسشی است که پساز چهار دهه از انقلاب سال ۵۷ و تشکیل یازده دوره از مجلس، به ذهن متبادر میشود. بهویژه پساز آخرین سخنرانی رهبری در سال جاری و اعطای صفت اصولگرای انقلابی به مجلس یازدهم که از قضا صریح ترین و نشانهشناسانهترین سخنرانی ایشان از آغاز اعتراضات اخیر آغازشده از سال ۱۴۰۱، دروصف بخشی از حاکمیت است.
برخی از پرسشهای مهم درجهت بازنمایی اهمیت توصیف شدن مجلس_یازدهم به اصولگرای انقلابی در تاریخ مجالس ادوار مختلف جمهوری اسلامی عبارتستاز:
۱- آیا یکدست شدن عامدانه و آگاهانهی هرچه بیشتر حاکمیت، سیاست راهبردی نظام است؟
۲- آیا اهتمام جدی برای یکیشدن گفتمان قوای سهگانه، مورد تأکید حاکمیت است؟
۳- آیا آسایش و رفاه مادی و زیستی همراه باتجمل دور از زندگی میلیونها ایرانی برای طرفداران خاص نظام در لایههای بالای حاکمیت؛ ضروری و الزامی است؟
۴- آیا اهتمام برای زندگی لاکچری و همراهبا تجمل این نمایندگان، ارزشی #اصولگرایانه و #انقلابی محسوب میشود؟
۵- آیا وجود نمایندگانی #مطیع و گوشبه فرمان حاکمیت، مایهی خرسندی و اطمینان خاطر است؟
۶ – آیا وجود نمایندگانی با اعتقاد عمیق به نبودن قدرت تحلیل در مردم برای انتخاب سرنوشت خود، نشانهی اصولگرایی انقلابی و مورد تأیید و رضایت حاکمیت است؟
۷ – آیا ایدهآل و مقبول دانستن این مجلس، درجهت همگنسازی طرفداران خاص حاکمیت و حمایت همهجانبه از آنها در مسیر نوع عملکردشان است؟
۸ – آیا نبود تقابل گفتمانی میان نمایندگان مجلس درخصوص خط قرمزهای نظام چون: حجاباجباری، مذاکره با آمریکا، تحریمهای جهانی، بهرسمیت شناختن اعتراضات مردمی، و نظارت استصوابی؛ سبب تضمین بقای نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت ولایت مطلقهی فقیه است؟
۹ – و پرسشی بسیار مهم و ظریف، آیا وجود زیست همراه با تجمل و دهنکجی نمودن به عموم ملت ایران ازسوی افرادی از حاکمیت چون میرسلیم با آن ساعت و کفش برند با قیمت نجومی و قالیباف با آن ماجرای سیسمونی غیرایرانی گرانقیمت مارکدار، و نمایندگانی که تعلق یک ماشین #شاسیبلند را برای نمایندهی مجلس، عادی و پیشپا افتاده و غیرتجملی شمرده و اعتراض جامعه به آنرا گدابازی میدانند؛ ادامهی همان مانور تجملی نیست که روزگاری جدال بر سر آن در میان سیاسیون حاکمیت؛ بخشی از سرمایههای این سرزمین را به باد داده و چالشهای مهم جامعه و مشکلات و مرارتها و مطالبات مردم را بهتمسخر و بیاعتنایی میگرفت؟
این پرسشها و تأمل و تفکر در پاسخهای آن، آدم را به سالهای پیشین تاریخ این کشور در دوران موسوم به #سازندگی پرتاب میکند. همان سالها که بحث #مانور_تجمل، سخت و باشدت مطرح بود و خاندان و وابستگان و اطرافیان رئیسجمهور وقت آن دوران، به طرفداری و تأیید این #تجملگرایی و رفاه طلبی و بیاعتنایی به مردم و آرمانهای انقلاب سال ۵۷، منتسب و متهم بودند و بسیار مغضوب اصولگرایان انقلابی قرار داشتند.
و چه فرصتها که در این مجال جدال، ازکف برفت، و چه آبها که بیهوده در هاون قدرت کوبیده شد، و چه لطمهها و رنجها و مصیبتها که این سرزمین و مردمانش متحمل شدند تا صبرها سرآمد و طاقتها تمام شد و اعتراضات اخیر درپس ناامیدی از دیدهشدن مردم و احترام به آزادی و رفاه و عدالت و زندگی آبرومندانه و باعزت آنها، در اعتراض به تبعیض و بیعدالتی با مطالبهی #زنزندگیآزادی سربرآورد.
مگر کز خوی نیکان پند گیرند
وز انجام بدان عبرت پذیرند…