بسیجی، جام زهر، امنیتی، حزباللهی، خانهتیمی، لباس شخصی، شهید، جان باخته، سایبری، حکومتی، بورسیه تقلبی، رانت خوار، اختلاسگر، ژن خوب، آقازاده، سلبریتی، مداح حکومتی، سخنران حکومتی، رسانهی میلی، دههی هشتادی، اغتشاشگر، برابریخواهی، تبعیض جنسیتی، خشونتپرهیزی، مستضعفین، اقشار کمدرآمد، محروم، کمبرخوردار، حقوق شهروندی، مردمسالاری دینی، تحریم، نفوذ، نرمش قهرمانانه، جریان فتنه، حصر خانگی، دانشجوی ستارهدار، مقاومت مدنی، کنشگری، مطالبهگری، شبکهسازی، هشتک، اعتراض، ابربحران، اراذل و اوباش، کودک کار، معتاد متجاهر، اپوزیسیون، پناهنده، مهاجر، فرار نخبگان، هنراعتراضی، جامعهی مدنی، سادهزیستی، بصیرت و…
اینها واژگانی هستند که پساز انقلاب سال ۱۳۵۷، به ادبیات گفتمانی جامعهی ایران افزوده شدند، و در طول بیشاز چهار دههی گذشته؛ تعدادی در معنا و ماهیت و کارکرد دگرگون شدند، تعدادی از ادبیات گفتمانی جامعه رخت بربستند و تعدادی نیز جای خود را به واژگان نوپدید دادند.
🔷 نگارنده با دقت در واژگان و بارمعنایی و میزان کاربرد آنها، بدین تغییرات رسید:
🔺واژگانی که دگرگون شدند، واژگانی که فراموش شدند، واژگانی که جدید زاده شدند.
۱- برخیاز این واژگان، دچار دگرگونی معنا و کارکرد شدهاند، مانند بسیج، بسیجی، انقلابی
۲- برخی جای خود را به واژهی دیگری دادهاند، مانند شهید به جانباخته( برای کشته شدگان اعتراضات )، مستضعفین به اقشار کمدرآمد، محروم به کمبرخوردار، رسانهی ملی به رسانهی میلی، دموکراسی به مردمسالاری دینی، خرابکار به اغتشاشگر، سرباز گمنام امام زمان به امنیتی
۳- برخی واژگان نوپدید سیاسی بهویژه پساز جنبشهای کوی دانشگاه، سبز، زنزندگیآزادی و اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸، عبارتنداز:
لباس شخصی، دانشجوی ستارهدار، مقاومت مدنی، فتنه، بصیرت، کنشگری، مطالبهگری، برابری خواهی، تبعیض جنسیتی، نفوذ، رسانههای معاند، فعال مدنی، حقوق زنان
۴- برخی واژگان نوپدید اقتصادی عبارتنداز:
رانتخوار، اختلاسگر، ژن خوب، آقازاده، تحریم، ابربحران، کودک کار، کارآفرین، مفسد اقتصادی
۵- برخی واژگان نوپدید اجتماعی این دوران نیز عبارتنداز:
حقوق شهروندی، نرمش قهرمانانه، شبکهسازی، هشتک، سایبری، امنیتی، مداح حکومتی، سخنران حکومتی، معتاد متجاهر، کودک کار، فرار نخبگان، دههی هشتادی، هنراعتراضی، سلبریتی
۶- برخی واژگان نیز به مرور و با کاربرد کم، به تدریج از ادبیات گفتمانی انقلاب سال ۵۷ و جمهوری اسلامی؛ ناپدید شدند. مانند:
سادهزیستی، حزباللهی، خانهی تیمی
۷- برخیاز واژگان نیز بنابر شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، بیشتر کاربرد یافته و بخشی از ادبیات معمول عمومی شدهاند. مانند:
اپوزیسیون، حصرخانگی، مطالبات
بررسی بستر و متن اجتماعی خالق یا تاثیرگذار بر زایش این واژگان_ بهویژه در دوران جنبشهای اجتماعی _ با مفاهیم و معنا و هویت جدیدی که با خود همراه دارند، و رابطهی دوسویه و دیالکتیکی این زمینه و متن با واژگان نوپدید یا دگرگون شده؛ از موضوعات مهم و ضروری است که پژوهشگران و اندیشمندان را به کاووش و بررسی ژرف و همهجانبه فرا میخواند.
« واژگان، ایدهها و حتی اعمال و نمادهایی که در فرآیند پدیدآیی و تحول جنبش(ها) به تدریج مطرح میشوند، درنهایت هویت جنبش را شکل میدهند»( سعید مدنی، جنبش سبز، دیروز، امروز، فردا، بهمن ۱۳۹۳، دوماهنامه میهن).
اگر بخشی از نقش و کارکرد این واژگان نوپدید را تاثیرگذاری بر گفتمان جنبشهای اجتماعی متاخر جامعهی ایران بدانیم، شاید بتوانیم مانند #فوکو، این گفتمان درحال شکلگیری را، آشکارکنندهی بازی قدرت در جایگاههای مشخص مناسبات قدرت نیز بهحساب آوریم. این بازی، نقشآفرینان را در سطوح مختلف به بازی میگیرد. بنابر سهمی که از قدرت دارند، منزلتی که در جامعه بدست آوردهاند و درکی که از مناسبات و ارتباطات جهانی کسب نمودهاند. گاهی سویهی برتری با کارگزاران حاکمیت است و گاهی نیز با کنشگران مدنی، اما آنچه در میانهی این دیالکتیک سنتز میشود؛ دگرگونی و نوزایی واژگانی است.