انتخابات ۱۳۸۴ واکاوی تلاش یک جریان سیاسی برای سد راه اصلاحطلبی متکثر شده آن روز بود و نسخه پیچیده شده برای آن، به تعبیر دوست ظریفی تجویز بیدار شدن راست از دنده چپ بود!
پیامدهای آن که برآورده نشدن خواست قشر عظیمی از رایدهندگان را در پی داشت، سرمایه اجتماعی جدیدی را در سپهر سیاسی – اجتماعی ایران پدید آورد. نحوه نمایندگی این سرمایه، نقشه راه و شیوه مدیریت آن چالش و سوال روز جامعه ایرانی بود.
مدیریت چهار جدال بزرگ در میانه عصر ارتباطات و در آغاز دهه انفجار اطلاعات به پیچیدهتر شدن اوضاع میانجامید؛ جدال شرع و عرف، جدال امت و ملت (امت اسلام و ملت ایران)، جدال اسلام و غرب (مدرنیته) و بالاخره جدال انتخابات و انتصابات…؛ این جدالها در یکصدساله اخیر، پای حکومتها را در ایجاد تغییر معنادار برای احساس شادکامی و پیشرفت در شهروندان بسته بود و به جامعه نوعی حس عمیق ناامیدی بخشیده و شکلی از فلجعمومی که همزمان جامعه و حکومت را در بر گرفته است، ایجاد کرده بود.
پدیده نوظهور این بود که یک روحانی آگاه و شجاع با همراهی یاران و کنشگران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلیه خواستهها و مطالبات سیاسی و اجتماعی را فارغ از جایگاه طبقاتی و اقتضائات و تعلقات گروهی و صنفی خود، شجاعانه به رسمیت بشناسد و برای پیگیری و تحقق این مطالبات پا به عرصه میدان بگذارند و تمامی لوازم سلبی و ایجابی آن را شناسایی نماید.
حضور و بروز شیخ مهدی کروبی در این حوزه با استقبال عمومی در جمع فرهیختگان و دلسوزان ایران و نظام، با اشتیاق روبرو گردید. او برای تحقق این خواسته با پشتپا زدن بر همه عافیتطلبیهای معمول روزگار از همه سمتهای دولتی و رسمی کناره گرفت و حتّی مجمع روحانیون مبارز را ترک کرد تا فعالیتهای سیاسی خود را با تاسیس یک حزب غیر روحانی، انتشار روزنامه و راهاندازی یک شبکه تلویزیونی پی بگیرد.
کانال ماهوارهای با تفسیرهای مضیق از قانون اساسی از سوی مقامات و نهادهای ذیربط ممنوع شد؛ اما روزنامه اعتماد ملی متولد شد، تولدی آگاهانه و بالغ.
آزادی، شفافیت، تضارب آرا و افکار، توسعه متوازن و پایدار، تقویت بنیادهای فرهنگی، بهرهگیری از تحول و دانش بشری، تولید محتوای موثر و کارآمد و توسعه راهبرد خرد جمعی سرلوحه پویش اعتماد ملی قرار گرفت.
روزنامه اعتماد ملی تلاش میکرد تغییرات مفهومی و بنیادی که در عرصههای گوناگون اندیشه و عمل بهویژه در نسل جوان و مولد انسان امروزی، که در چالش مستقیم با رویکردهای سنتی و ناکارآمد قدیمی بود، با حفظ اصول و چارچوبهای معتبر، آنها را دوباره بازنگری و احیا نماید. کاری شدنی اما دشوار بود و در نخستین گام همراهی و همگامی همه اصحاب علم و فرهنگ و روشنفکران و نویسندگان و آیندهپژوهان حوزههای گوناگون را میطلبید…؛ و براستی هم چنین شد و حضور همگانی نخبگان و چهرههای برجسته روزنامهنگاری و دانشگاهی، اعتماد ملی را به تابلوی برخورد اندیشهها مبدل ساخت.
از اینرو، اعتماد ملی به طور روزانه مخاطب را با ارائه رویکردهای جدید در حوزههای گوناگون آشنا میکرد و برای چشمانداز توسعه متوازن و پایدار جامعه ایرانی، از واحدهای خُرد و تجزیه شده افراد و آحاد جامعه، زنجیرهای محکم و معنادار ایجاد میکرد. شاید اگر انجام آن مأموریت ادامه مییافت، امروز، جوان و کاربر ایرانی آگاهانهتر، معتمدانهتر و هدفمندتر با شبکههای فضای مجازی رفتار میکرد و اینگونه انفعال، سردرگمی و بلاتکلیفی و هزینههای سرسامآور گریبانگیر نظام و مردم نمیشد.
از آنجا که در زیستبوم و سپهر اندیشه همه چیز و همه کس در حال تغییر است و تغییر و تحول شاخصه یک جامعه زنده و رو به جلو است، جوامعی موفقاند که ثبات خود را در نظام متغیر پایهگذاری و آن را به هنجار اجتماعی و ملی تبدیل کنند. شوربختانه ما تا دروازههای این آرزو فاصله بسیاری داریم و بر همین اساس، ایده اعتماد ملی شکل گرفت و تغییر را بهعنوان ذات لاینفک هر پدیدهای پذیرفت و سعی داشت کارکرد نهاد جامعه، دین، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و رسانه را بر اساس شرایط و اقتضائات جدید باز تعریف و باز تولید و به استحکام آنها در جهت پایداری اجتماعی کمک کرده و از این رهگذر، سرمایه اجتماعی را به گستره سرمایه ملی تعمیم دهد.
اما متاسفانه با این ایده برخورد امنیتی شد و اعتماد ملی در اوج بالندگی و اعتماد از حرکت باز ایستاد و توقیف شد.
جا دارد در اینجا از دوست و برادر عزیزم محمدجواد حقشناس یاد کنم که بدون همت و حمیّت و شجاعت ایشان بهعنوان مدیرمسئول، این مهم به سرانجام نمیرسید. او در این راه، بارها و بارها به جرم تشویش اذهان و اخلال در نظم و امنیت عمومی و…بازجویی، محاکمه، بازداشت و محکوم شد اما خللی در اراده استوارش برای انجام این ماموریت ملی دیده نشد.
حاصل تلاش و پایمردی ایشان، همکاران و دوستان عزیزم در شورای سردبیری و تحریریه، انتشار ۵ پیششماره، ۹۹۸ شماره روزنامه، ۴ سالنامه نوروزی، ۵۰ هفتهنامه ضمیمه سراسری و صدها هفتهنامه استانی بود.
از اول بهمن ۱۳۸۴ تا ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ که روزنامه با ابلاغ حکم توقیف توسط دادستان مشهور پایتخت از انتشار بازماند، عصر اعتماد ملی است.
سعی همگی مشکور باد.
عصر اعتماد ملی | احمد موسوی بجنوردی
- نویسنده : احمد موسوی بجنوردی
- منبع : مجله نیم روز
- 557 بازدید