در روزهای گذشته همزمان دو خبر عجیب در جامعه منتشر شد. اول تشکیل هیأت مولدسازی داراییهای دولتی و دوم طرح پیشنهادی برخی نمایندگان مجلس برای جلوگیری از اظهار نظر افراد است. گر چه این دو مورد از سوی یک نهاد در دست اجرا و تصویب قرار نگرفته ولی آبشخور هر دو یکی است. جالب اینکه نمایندگان به جای آنکه نسبت به طرح اول اعتراض کنند، چون مجلس را از حوزه اختیارات و وظایفش خلع کرده است، با این طرح به کمک آن آمدهاند.
هیأت مولدسازی، موضوع بسیار عجیبی است و به کلی فاقد اعتبار حقوقی است، هر چند آییننامه آن منتشر شده است، ولی اصل چنین مصوبهای هنوز در روزنامه رسمی دیده نمیشود و چیزی که در این روزنامه نیاید، فاقد وجاهت قانونی است، اگر هم بیاید، باید مستندات قانونی آن روشن باشد. تقریبا ده اصل قانون اساسی را نقض میکند.
مسأله این است که همه دولتها و به طور کلی حکومت در صدد بودهاند که داراییهای زاید خود را بفروشند. برای این کار پیشتر سازوکاری قانونی تعریف شده بود و اکنون هم وجود دارد. ولی به عللی بویژه در این دولت جریان امور پیش نمیرفت. برخی فسادها هم از ابتدای واگذاریها رخ میداد که کم نبود.
به طور کلی خیلیها به لحاظ سیاسی و اقتصادی معتقدند که دولت باید بسیاری از اموال، بویژه در حوزه تولید و تصدیگری را واگذار کند. دلایل این ایده فراوان است. هدف اصلی آن نیز باید رونق تولید و افزایش بهرهوری اقتصادی باشد.
ولی دولتهای ما به طور معمول اموال خود را با این هدف واگذار نمیکنند، بلکه هر گاه پول ندارند، دنبال فروش اموال میروند. دقیقا مثل افزایش قیمت حاملهای انرژی. تازه در این مرحله نیز شفاف وارد عمل نمیشوند. و هدف اصلی نوعی توزیع رانت خواهد بود و کمک چندانی هم به افزایش تولید و بهرهوری نمیکند.
هنگامی که آلمان شرقی سقوط کرد و با آلمان غربی، آلمان واحد را تشکیل دادند، بسیاری از اموال آنجا با یک مارک فروخته شد، مشروط بر نوسازی و حفظ کارگران و افزایش تولید و… و این به سود همگان بود، ولی در ایران مسیر رانتی طی میشود. نمونه آن کارخانه دنا بود که گل سرسبد کارخانجات به ثمن بخس و تا حدی مجانی واگذار شد، و بعد از مدتی که سودهای کلان بردند، کارخانه نیز در سراشیبی قرار گرفت.
بنابراین واگذاریهایی که شفاف بود یا باید شفاف میبود، به آن روز دچار شد، به افراد فاقد صلاحیت واگذار شد که بفروشند و پولی به جیب بزنند یا مثلاً دانشگاه بسازند! حالا اگر واگذاریها غیر شفاف باشد نتیجه بدتر است و این نوعی اتلاف و حیف و میل اموال عمومی با توجیه ناکارآمدی اموال و مولد کردن آنها است!
نکته مهم این مصوبه عدم انتشار و مبانی قانونی آن است. حتی در آن جرم و مجازات هم تعریف شده است، در حالی که بدیهیترین ضوابط برای تعیین هر جرمی اعلام عمومی آن است و بدون این ضابطه تعیین جرم، مصداق قبیح بودن مجازات بدون بیان است.
جالبتر اینکه اعضای هیات را از تعقیب و پیگرد قضایی مصون کرده است. در حالی که اگر آنان مطابق قانون انجام وظیفه کنند، تعقیب نمیشوند، و اگر مطابق آن عمل نکنند باید مورد پیگرد قرار گیرند، مگر اینکه بگوییم فعل و تصمیم آنان عین قانون است!! که چنین چیزی از عجایب خواهد بود.
در کنار این خبر، طرح جدیدی را عدهای از نمایندگان در مجلس ارایه کردهاند که خلاصهاش این است. لطفاً حرف نزنید. ما در حال کار هستیم! متنی که باید در موزه قانونگذاری ثبت و ضبط شود و به عنوان کارنامه مجلس کنونی در تاریخ خواهد ماند، متنی که حتی ویژگیهای شکلی یک قانون را ندارد، چه رسد به لحاظ محتوا، که ضد آزادی است.
اگر در سال ۱۳۵۷ کسی پیدا میشد و میگفت که در دهه فجر ۴۴ سال پس از انقلاب چنین طرحی در مجلس ارایه خواهد شد، حتماً او را به عنوان یک دروغگوی تخریبگر، طرد و مسخره میکردند، ولی امروز به عنوان یک طرح از سوی مجلس انقلابی در دستور کار قرار میگیرد.
ترکیب این دو پدیده، یعنی فساد مطلق و نابودی منابع و فقر بیشتر. مجلسی که باید دنبال گرفتن وظایف از دست رفته خودش باشد و حق قانونگذاری را در انحصار خود بداند، در برابر چنین تعرضی سکوت کرده و به جای آن با ارایه طرح سکوت! سکوت مطلق؛ به یاری آن میرود تا هر گونه که خواستند بِبُرَند و بدوزند و در فضایی غیر شفاف، اموال و داراییهای عمومی مردم فقیر را به بخشهای خصولتی و خصوصیِ ویژه و تحت عناوین گوناگون واگذار کنند.
کارنامه این مجلس از این جهات بسیار برجسته است. ولی اگر هم طرح آنان تصویب نشود، جای نگرانی نباید داشته باشند، چون همان طور که طرح صیانت تصویب نشد ولی در عمل بدتر از آن به اجرا در آمد، این نیز در همان مسیر قرار خواهد گرفت. آیا هنوز دنبال تعریف فساد نظاممند هستید؟