افزایش شدید قیمت ارز و طلا و سرایت آن به سایر کالاها، موجب شد که به جای توضیح، با رسانهها برخورد کنند. این افزایش قیمت در حالی رخ داد که رییسجمهور و هیات همران از چین برگشته بودند، و انتظار میرفت که با توجه به دستاوردهای احتمالی و گشایشهای ارزی، قیمتها کاهش هم پیدا کند.
متاسفانه یک ماه پیش آقای رییسی در مجلس با قاطعیت اعلام کرد که روند قیمت ارز کاهشی خواهد شد، ولی در همین یک ماه نزدیک به ۱۵ درصد بر قیمت آن افزوده شد که رشد کمسابقهای است، و این شائبه را ایجاد میکند که گویی ادعاهای مسوولین محترم بیارتباط با واقعیت است و شعار محسوب میشود و از این پس نیز مورد توجه مخاطبان قرار نخواهد گرفت.
روشنتر از سخنان آقای رییسی، مواضع و وعدههای رییس کل بانک مرکزی است. تغییر رییس کل نشان داد که مشکل اقتصاد ایران با آمدن این و رفتن آن حل نخواهد شد. مشکل در جاهای دیگر است. شاید به همین دلیل است که مسوولین اقتصادی در توجیه عملکرد خود اعلام میکنند که افزایش قیمت ارز واقعی نیست، بلکه روانی سیاسی است به تعبیر دیگر آن را واجد علت اقتصادی نمیدانند، بلکه معتقدند علت آن سیاسی است.
در حالی که از نظر مردم هیچ اهمیتی ندارد که علت آن چیست. هر چه که باشد، مسوولیت آن متوجه دولت است. مشکلات سیاسی را هم دولت باید حل کند. بهعلاوه مگر نگفتند که قطعا این روند کاهشی خواهد شد، پس چرا برعکس شد و قطار قیمتها با سرعت زیاد به سوی قله در حرکت است؟ قلهای که پایانش را نمیدانیم کجاست؟