• امروز : پنجشنبه, ۲۶ تیر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Thursday - 17 July - 2025
::: 3450 ::: 0
0

: آخرین مطالب

شکست تکرار ۲۸ مرداد مراقب بلندگوهایی باشیم که اجزای جامعه‌ را رو در روی هم قرار می‌دهند درنگی بر موضوع بازگشت اتباع افغان به کشورشان | ندا مهیار جنگ اسرائیل با ایران در کانون بحران | ندا مهیار اقامتگاه های بوم گردی؛ از گذشته تا فردا | پورنگ پورحسینی ظرفیت‌های بوم‌گردی در احیای اکوسیستم‌های آسیب‌دیده طبیعی با مشارکت جامعه محلی | علی قمی اویلی* گردشگری جامعه محور هدیه ایران به گردشگری جهانی | سید مصطفا فاطمی* بوم‌گردی و احیای پیوندهای روایی در ایران | روزبه کردونی روستاگردی، تجربه اصالت در طبیعت | ندا مهیار در باب کورتکس آسیایی و اروپایی | علی مفتح بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) به وقت گره‌گشایی ازمذاکرات شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد دلیل در اوج ماندن دلار برغم اقدامات مخرب ترامپ | اسوار پراساد (ترجمه: رضا جلالی) لنج‌های چوبی، نماد هویت فرهنگی | محمدجواد حق‌شناس جهنم در فومن؛ یک پروژه و چند نکته | علی مفتح جزیره آزاد هسته ای | حشمت‌الله جعفری* خردادگان، بیداری طبیعت و انسان | ندا مهیار جنبش بوم گردی | نعمت الله فاضلی تصمیم برای تغییر نام خلیج فارس خود تاییدی بر اصالت نام آن است | علی مفتح ایران را بهتر بشناسیم | محمدجواد حق‌شناس ظهور استعمار «جهش یافته» در هم آغوشی تاج و تاراج | ابوالفضل فاتح سخنان ترامپ‌ در عربستان | سید محمود صدری پکن چگونه تغییر خواهد کرد؟ | رانا میتر (ترجمه: رضا جلالی) گفتگوهای ایران و آمریکا | سید محمود صدری* شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد فرزند خلیج فارس | محمدجواد حق‌شناس در باب پاسداشت زبان فارسی در میان سیاست‌مداران | محمدجواد حق‌شناس در فضای منافع ملی پیامی که باید از ایران مخابره شود | محمدجواد حق شناس عواقب اقتصادی تسخیر دولت | الیزابت دیوید بارت (ترجمه: رضا جلالی) جنگ یا گفتگو | باقر شاملو* نوروز و تجلی آن در فرهنگ پاکستان | ندا مهیار جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز دوگانگی در مواجهه با مصاحبه رفیق‌دوست | احسان هوشمند حرف‌های بی‌پایه درباره مسائل حساس قومی ـ زبانی را متوقف کنید شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد تلاش تندروها و بی‌ثباتی بازارها نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی) اهمیت راهبردی گردشگری دریایی در توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس ایران در محاصره کوریدورهای ترکیه | علی مفتح* شخصی‌سازی حکمرانی یا ناحکمرانی | محمدحسین زارعی* پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۷۱ و ۷۲ | ۳۰ دی ۱۴۰۳ زاکانی پس از شرکت در انتخابات رای اکثریت را از دست داد تصمیمی شجاعانه ققنوس در آتش | مرتضی رحیم‌نواز شمایل یک اسطوره | مرتضی رحیم‌نواز بچه خانی آباد | ندا مهیار کالبد مدنی تهران | بهروز مرباغی*

11

صید مروارید به شیوه سنتی در خلیج‌فارس | فریده مجیدی خامنه

  • کد خبر : 16557
  • 30 دی 1402 - 2:57
صید مروارید به شیوه سنتی در خلیج‌فارس | فریده مجیدی خامنه
غواص زنبیل را به گردن آویزان می‌کند و طناب آن را با انگشتان پا نگه می‌دارد و سپس به جستجو می‌پردازد. صدف‌های ریز و درشت را داخل زنبیل ریخته و زمانی که نفس‌اش تنگ شد و قادر به ماندن زیر آب نبود با تکان دادن طناب به «سیب» خبر می‌دهد تا او را بالا بکشند.

در گرم‌ترین روزهای تابستان که ماهی‌ها از داغی آب و تور ماهی‌گیران به آب‌های خنک و عمیق فرو می‌گریزند، هنگام صید مروارید است. صیادان در گروه‌های چهل تا صد نفری در آب‌های گرم خلیج‌فارس پیش می‌روند. برای دو ماه آذوقه برمی‌دارند و وسایل و لوازم مورد نیاز تا بتوانند صدف‌ها را بکاوند که مرواریدی به دست آورند. آن‌طور که غواصان می‌گفتند، صدف‌ها در زیر صخره و عمق سنگی دریا زندگی می‌کنند و برای آن‌که محل زندگی صدف‌ها را بیابند، وزنه‌ای دارند که آن ‌را بلد (balad) می‌گویند و ضرب‌المثلی دارند که می‌گویند: بی بلد به دریا مزن.

ماسه‌های ژرفنای دریا برای زندگی صدف مناسب نیست. وقتی کف دریا صخره‌ای نباشد، تماس سرب با کف دریا آن‌ را مشخص می‌سازد که «سیب» ‌ها یا کسانی که رهبر غواصان هستند، آن ‌را می‌شناسند. در نواحی صخره‌ای با موتور لنج یا قایق لنگر می‌اندازند و «غیص» ‌ها یا غواصان برای فرو رفتن در آب آماده می‌شوند. «غیص» از قایق بیرون می‌رود و داخل آب می‌شود، به طوری‌که فقط سرش بیرون است، زنبیل را هم به گردن می‌اندازد و با دست دیگر لبه قایق را می‌گیرد. دو طناب یکی به سنگ زیر پایش و یکی هم به زنبیل وصل است. چند بار نفس عمیق می‌کشد و بعد از پر کردن کامل سینه از هوا دماغ‌بند را که «فوتام» (fotam) می‌گویند به بینی‌اش می‌بندد و دست را از لبه قایق رها کرده و به سرعت زیر آب می‌رود. وزنه سربی حدود ۴ تا ۶ کیلو وزن دارد و اگر سرعت سقوط در آب شدید باشد، «غیص» یک پای خود را برای جلوگیری از سرعت زیاد به طور افقی نگه می‌دارد. چون «غیص» با سرعت زیاد زیر آب می‌رود، برای این که آب داخل دهانش نشود، ناچار است تا از «دماغ‌بند» استفاده کند. وقتی «غیص» به ژرفای آب رسید، پایش را از رکاب بیرون می‌آورد و با تکان دادن طناب کسی را که مسئول بالا کشیدن طناب است با خبر می‌کند. «سیب» طناب را با وزنه بالا می‌کشد.

غواص زنبیل را به گردن آویزان می‌کند و طناب آن را با انگشتان پا نگه می‌دارد و سپس به جستجو می‌پردازد. صدف‌های ریز و درشت را داخل زنبیل ریخته و زمانی که نفس‌اش تنگ شد و قادر به ماندن زیر آب نبود با تکان دادن طناب به «سیب» خبر می‌دهد تا او را بالا بکشند. «غیص» به مجرد رسیدن به سطح آب «دماغ‌بند» را برمی‌دارد و آب‌های داخل بینی را بیرون می‌ریزد و نفسی تازه می‌کند. مدت ماندن زیر آب بستگی به تمرین و مهارت و قدرت بدنی او دارد. گرمی و سردی آب نیز در زمان اقامت زیر آب موثر است. هرچه آب گرم‌تر باشد «غیص» بیشتر زیر آب می‌ماند. گفته شده است، بعضی از آنها می‌توانند تا بیست دقیقه هم زیر آب بمانند. پس از این که «غیص» به سطح آب رسید، داخل جهاز می‌شود. دو طرف لاشه چسبیده صدف را با نوک کارد برمی‌دارد و نگاه می‌کند. اگر مروارید داخل صدف بود بر می‌دارد و در ظرف مخصوص می‌گذارد. «غیص‌»ها به نوک انگشتان خود چرم یا پلاستیک می‌بندد تا در اثر برداشتن و جمع کردن صدف از کف دریا، دستشان زخمی و بریده نشود.

اسباب غواصی عبارتند از دو رشته بندی که یک رشته آن ملصق به گلوله‌ای است از سرب یا ملحق به سنگی است وزین که تقریبا دو من تبریز وزن دارد و «غیص» آن را برای سنگینی به‌ پای خود می‌بندد و رشته دیگر آن را در دست خود گرفته، چون به قعر دریا رسید، رشته اولین را باز کند و هر موقع نفس تنگی نماید، رشته دومین که در دست دارد را تکان می‌دهد تا «سیب» ملتفت شده، او را به بالا کشد.

وسیله دیگر جسم کوچکی است که آن را «قید» می‌گویند. در برخی نواحی به آن «فتام» (فطام) هم گفته‌اند. «قید» را از شاخ سازند و آن را «غیص» بر بینی خود می‌گذارد که آب در بینی نرود. وسیله دیگر انگشت‌بند است که از چرم ساخته‌ شده و به ترتیبی که آمد آن را موقع کندن صدف بر دست می‌کنند تا در اثر برخورد با سطح دریا و سنگ‌ها و … انگشت‌ها را از خطر آسیب دیدگی مصون نگاه دارد.

وسیله بعدی ظرف مشبکی است که با ریسمان بافته می‌شود و معروف است به «دین».  این همان سبدی است که «غیص» در گردن آویخته، صدف و محاری‌که جمع می‌کند را در آن می‌ریزد.

بیشتر «غیص‌»ها عریان شده و غواصی می‌کنند و ندرتا بعضی از آنها نیم‌تنه یا نیم‌شلوار می‌پوشند. می‌بینم که با مقایسه با دوره سدید‌السلطنه، صید مروارید به شیوه‌های اخیر تفاوتی ندارد. جالب است که بدانیم در همه نقاط دریا از سواحل ایران و عمان و غیره، محار که یک‌ نوع صدف کوچک و نازکی است صید می‌شود و معمولا مروارید درشت در آن‌ها به ندرت دیده می‌شود. غواص‌ها عقیده دارند محارها را بعد از آن‌که شکافته و مورد تفتیش قرار دادند، بایستی به دریا بریزند تا فرایند تولید مروارید دچار وقفه نشده و سال‌های دیگر نیز بتوانند به صید آن بروند.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=16557
  • 163 بازدید

نوشته ‎های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.