تقویت حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس با اعزام ناوها و هواپیماهای جدید و آمادگی این کشور برای اسکورت کشتی های تجاری که از تنگەی هرمز عبور می کنند، حاکی از تغییری معنادار در روابط آمیخته با تنش آن با ایران است.
خلیج فارس حدود چهار دهه صحنەی رویارویی گاه و بیگاه و کنترل شدەی نیروهای نظامی ایران و آمریکا بوده است.
با شروع جنگ ایران و عراق، صدام حسین کوشید با حملات هوایی به پایانەهای نفتی ایران و نفتکش های آن، ایران را از امتیاز صدور نفت محروم کند.
استراتژی عراق در این زمینه بر خشکاندن منابع مالی ایران جهت توقف ماشین جنگی آن و نتیجتا موافقت تهران با پایان جنگ بود.
ایران در پاسخ ایتدا با اکراه وارد جنگ نفتکش ها شد و کوشید با حمله به نفتکش های کویتی انتقام خود را از کشورهای حامی عراق بگیرد.
این امر باعث تقاضای کشورهای عرب خلیج فارس برای حضور بیشتر آمریکا در منطقه و حمایت آن از آزادی کشتیرانی گردید. امری که لاجرم به رویارویی نیروی دریایی ایران با ناوهای آمریکایی می شد.
این رویارویی در مواردی مانند آنچه در فاصلەی سال ۱۳۶۶ تا ۶۷ رخ داد، از کنترل خارج شد و به درگیری مستقیم دو کشور انجامید.
اوج این درگیری ها در اواخر فروردین ۱۳۶۷ روی داد که به علت نابرابری قدرت طرفین، نیروی دریایی ایران بخش مهمی از توان عملیاتی خود را از کف داد.
۲⃣از آغاز دهەی نود که تحریم های نفتی مرتبط با پروندەی هستە ای اجرا گردید، پاسخ ایران تابعی از همان منطق سیاسی و نظامی دهەی شصت بوده است:
انتقال فشارها به سایر کشورهای ذینفع بر اساس منطق;اگر تنگەی هرمز به کار من نیاید، بهتر است به کار کسی نیاید!
ایران مانند گذشته کوشیده از مواجهەی مستقیم با نیروهای آمریکایی بپرهیزد و با درس گرفتن از نتایج تلخ نبرد رودررو از تاکتیک های جنگ نامتقارن استفاده نماید.
۳⃣عوامل متعددی به وخامت روزافزون روابط ایران و آمریکا در نیمەی دهەی شصت یاری رساندند.
یکی از این محرک ها، ماجرای مک فارلین و شکست ابتکار مخفیانەی دولت ریگان برای آشتی با دولت ایران بود.
واشنگتن با این منطق که ایران کشوری مهم است و نادیده گرفتنی نیست، کوشید از طریق ارسال پنهانی سلاح و تجهیزات و کمک به پیروزی تهران در نبرد اول فاو، روابط قطع شده را احیا کند.
واشنگتن که بدنیال اهداف کوتاه مدتی چون آزادی گروگان های غربی در لبنان بود، در درازمدت می کوشید با بازتعریف نقش امنیتی و سیاسی ایران، آن را در آخرین مرحلەی جنگ سرد با شوروی سابق در موضع مثبت تری – به سود خویش – قرار دهد.
این ابتکار عمل قربانی نبرد جناح های قدرت در ایران شد و افشا و شکست آن نه تنها دولت ریگان را در مخمصەی بدی قرار داد، بلکه موجب شرمساری آن نزد دولت های عرب متحد هم گردید.
از این رو این ناکامی، واشنگتن را به سمت موضع سخت تری علیه ایران سوق داد. با تشدید جنگ ایران و عراق و جنگ نفت کش ها واشنگتن اسکورت کشتی های تجاری در تنگەی هرمز را بر عهده گرفت که نهایتا به رویارویی ویرانگر طرفین منجر شد.
۴⃣ناکامی بایدن در احیای برجام و نسخەی تعدیل یافتەی آن تحت عنوان تفاهم و توافق شفاهی را هم می توان در این بستر نگریست.
این امر به کاهش نفوذ آمریکا در منطقه و خیز کشورهای عضو شورای همکاری برای جایگزین کردن آن با چین و روسیه انجامیده است.
تمایل آن ها برای تنش زدایی با ایران خارج از دستور کار واشنگتن هم بیش از پیش کاخ سفید را نگران کرده است.
از این رو دولت بایدن با نمایش سرسختی بیشتر و قاطعیت در قبال ایران در حال تغییر داو بازی است.
پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟
در چند دهەی گذشته تهران با الهام از تجارب گذشته نشان داده که به هیچ وجه به دنبال جنگ مستقیم و رودررو با قدرت برتر آمریکا نیست. بلکه از راهبردی چریکی و نامتقارن در عرصەی نظامی پیروی می کند.
آیا تهران می تواند در عرصەی سیاسی و نبرد اراده ها نیز به شکل نامتقارن عمل کند؟
۵⃣پیش بینی تحولات آینده به مجموعەای عوامل بستگی خواهد داشت:
تمایل همزمان تهران و واشنگتن به پرهیز از جنگ در فضایی فوق العاده حساس و آبستن رخدادهای غیر قابل پیش بینی.
امید آمریکا به تغییر سیاست ایران در پی حضور نظامی تقویت شدەاش در تنگەی هرمز.
و نهایتا امیدواری ایران به نمایشی بودن تحرک آمریکا به جهت مشغولیت آن در نبرد ژئوپولتیک با چین و جنگ اوکراین با روسیه.
تاب آوری اقتصادی ایران هم البته متغیر سرنوشت سازی در این میان است.