تیتر این یادداشت عنوان کتابی است که حدود ۵۰ سال پیش توسط ژان کلود گیبلو گزارشگر روزنامەی لوموند نوشته شد.
گیلبو که خود در صحنەی آخرین جنگ اعراب و اسرائیل حضور داشت، در این کتاب به شرحی دقیق از فاجعەای پرداخت که دولت اسرائیل در روزهای شش تا نه اکتبر با آن روبرو شد. وی همچنین آثار دیرپای آن بر اقتصاد، سیاست و جامعەی اسرائیل را مورد بررسی قرار داد.
نیم قرن پس از آن روزها و بعد از پایان سلسله جنگ های کلاسیک عرب ها با اسرائیل، دولت یهود در مخمصەی جنگی بزرگ مقیاس افتاده است.
روزهای تلخ جنگ کیپور در حال تکرارند و طرف جنگ هم نه دولتی مستقل بلکه گروهی شبه نظامی مسلح و مصمم است.
نگارنده بر خلاف تحلیل گرانی که می گویند این جنگ موقعیت نتانیاهو و جناح راست افراطی را تقویت می کند، نظری متفاوت دارد.
تبعات جنگ ها، انتفاضه ها و بحران های گوناگون با فلسطینیان مستقیما روی صندوق های رای اسرائیل تاثیر می گذارد.
شکست اطلاعاتی در جنگ یوم کیپور منجر به استعفای خانم مایر ملقب به بانوی آهنین و یکی از اسطورەهای بنیادگذلر اسرائیل گردید.
دولت تندروتر لیکود به ریاست مناخیم بگین که جای او را گرفت، حاصل گرایش به راست رای دهندگان اسرائیلی بود. اما از قضا همان دولت مذاکرات صلح را با مصر آغاز و با تخلیەی صحرای سینا موافقت کرد.
بدون دستاوردهای نظامی مصری ها در روزهای ابتدایی جنگ این نتیجه ممکن نبود.
در جریان انتفاضەی دوم کە حملات انتحاری فلسطینی ها به اوج رسید، دولت نسبتا میانەروی ایهود باراک جای خود را به دولتی تندرو به ریاست آریل شارون داد.
شارون که شخصیتی نظامی و سرسخت داشت و به قصاب فلسطینی ها شهره بود در میان ناباوری همگان ارتش اسرائیل را از نوار غزه خارج کرد و با شهرک نشینان یهودی درگیر شد.
شارون با ایجاد دیوار حائل سرزمین های فلسطینی کرانەی باختری را از مناطق تحت کنترل اسرائیل جدا کرد و توان عملیاتی فلسطینی ها را هم به حداقل رساند، در عین حال با عقب نشینی از غزه به قسمی عمل گرایی دست زد که برای اسلافش ممکن نبود.
نتایج و پیامدهای جنگ فعلی هم می تواند از این قاعده پیروی کند.
نتانیاهو به سادگی نمی تواند از رسوایی امروز که به قدر کافی رسانەای شد، کمر راست کند. جانشینش هم لزوما از حزب تضعیف شدەی کارگر نخواهد بود.
ممکن است از میان بلوک راست فعلی کسی جایش را بگیرد و در پرتو تحولات پیش آمده به اصطلاح دست به سازش های دردناک بزند.
کبفیت آتش بس و پایان این جنگ هنوز معلوم نیست، اما اگر مطابق روال گذشته با آتش بسی بدون تسلیم و خلع سلاح حماس خاتمه یابد، بن سلمان را در موقعیتی مشابه سادات ۱۹۷۷ قرار خواهد داد.
مراد این است که نه تنها روند آشتی متوقف نخواهد شد، بلکه عربستان در موقعیت بهتری برای کسب امتیاز از اسرائیل قرار خواهد گرفت.
غافل گیری امروز برای اسرائیل عبرت آموز خواهد بود. نخست آنکه تداوم اشغال گری با وجود سرکوب و محاصرەی فلسطینی ها نمی تواند امنیت آن را تضمین کند.
امنیت پایدار در گرو راه حلی دائمی و متضمن کسب رضایت هر دو طرف است.
درس دوم این است که تداوم دولت افراطی نتانیاهو که ناسیونالیسم ستیزه جو و ضد فلسطینی را سرلوحه خود قرار داده، نه تنها دستاورد سیاسی قابل توجهی نداشته، بلکه اسرائیل را با یکی از بدترین شکست های تاریخش روبرو کرده است.
درس سوم تدریجی تر و درازمدت تر است. رسوایی اطلاعاتی و نظامی امروز در فرایندی گفتمانی به مسالە تبدیل می شود. مسالەی شکست، جامعەی اسرائیل را درگیر خود می کند و آنها را به بازاندیشی وا می دارد:
شکست امروز محصول تباهی سیاسی و فقیر شدن دمکراسی اسرائیل است. نتانیاهو به تنهایی مقصر این زوال نیست. تداوم اشغالگری و ستم علیه فلسطینیان، وجدان عمومی و حساسیت های اخلاقی را تضعیف کرد و پیامد آن دمکراسی را به قهقرا برد. نتانیاهو فرزند این تباهی و به دندەی راست افتادن جامعەی اسرائیل است.