در اینکه عملیات دیروز فلسطینیها، اسرائیل را بهلرزه در آورد، تردیدی نیست. در اینکه طراحی دقیق و پیچیده، گستردگی و موفقیت عملیات حماس و جهاد اسلامی نهتنها هفت میلیون اسرائیلی، بلکه جهان را مبهوت ساخت هم تردیدی نیست. در اینکه از منظر نظامی، وضعیت اسرائیل در جریان عملیات دیروز را بهجز یک شکست، چیز دیگری نمیتوان گفت هم، باز تردیدی نیست. در اینکه اسرائیل چنین شکست و چنین تلفاتی را ظرف یک روز در طی ۷۵ سالی که از بهوجود آمدنش میگذرد، تجربه نکرده بوده، باز هم تردیدی نیست.
اما سؤال اساسی آن است که موفقیت فلسطینیها (چنانچه بعدها معلوم شود که عملیات دیروز، نتایج موفقیتآمیزی برای فلسطینیها در بلندمدت بههمراه داشته) و متقابلاً شکست اسرائیلیها، چه نتایج مثبتی برای «منافع ملی ایران» در بر دارد؟ آیا بهجز کشیدهشدن پای ایران به مناقشۀ تاریخی و پایانناپذیر اعراب و اسرائیل، نتیجۀ دیگری برای ما متصور است؟ سخنگوی «حماس»، دیروز رسماً از کمکهای ایران تشکر کرد. جالب است که او از هیچ کشور دیگری، از جمله از یکدوجین کشور عربی نام نبرد، اما از ایران قدردانی کرد. آیا اینها مقدمه و زمینۀ عکسالعمل اسرائیل علیه ایران را بهوجود نمیآورد؟ آیا اگر در نتیجۀ عملیات دیروز، اسرائیل اقدام به تعرض نظامی علیه ایران بنماید، آیا جهان آن را محکوم خواهد کرد؟ یا نه، آنگونه که انقلابیون در ایران تصور میکنند، برای آنان یک فرصت تاریخی پیش خواهد آمد که اسرائیل را بهزعم خودشان نابود سازند؟
بیش از یکدهه میشود که من این پرسش ساده را مطرح کردهام که «رسالت نابودی اسرائیل را چهکسی بر عهدۀ ایران اسلامی گذارده؟». همهپرسی بهکنار، یک نظرسنجی ساده از مردممان بنمائیم و از آنان بپرسیم که «آیا شما با نابودی اسرائیل توسط ایران موافق هستید یا خیر؟». اگر اکثریت پاسخ دادند که: «بله، ما قویاً از نظام میخواهیم که اسرائیل را نابود نماید»، بسمالله، به سیاست خصمانه علیه اسرائیل همچنان ادامه دهید. اولویت را بهجای نان و آب و سلامت و تعلیم و تربیت مردم، بر روی مبارزه با اسرائیل بگذارید. اما اگر اکثریت مردم ایران گفتند که «ما با نابودی اسرائیل و اساساً دخالت و حضور نظامی در کشورهای دیگر راضی نیستیم»، آنوقت تکلیف چه میشود؟