پس از گسیل جنگندههای F-16، F-35 و ناو یواساس توماسهادنر در خلیج عمان و تنگه هرمز، حالا خبرها حکایت از تصمیم احتمالی آمریکا برای استقرار نظامیان خود بر روی کشتیهای تجاری عبوری از این گذرگاه حیاتی دارد.
نکاتی چند در این باره:
اولا، آمریکا در این چند دهه حضوری مدام در منطقه خلیج فارس داشته و هم اکنون هم چندین پایگاه هوایی و دریایی در این منطقه دارد و بر خلاف جابجاییها و حرف و حدیثها، این حضور هر چند تحت الشعاع تغییر تاکتیک آمریکا در بیش از یک دهه اخیر از دخالت مستقیم نظامی به دخالت غیر مستقیم و کاربست ابزارهای دیگر قرار گرفته اما کاهش نیافته و ادامه دارد.
ثانیا، با این حال، گسیل این نیروها و تجهیزات از جمله جنگندههای اف ۳۵ به تنگه هرمز و تمرکز آنها بر این منطقه در این بازه زمانی حساس با توجه به هدف اعلامی آمریکا در مقابله با ایران حائز اهمیت و قابل تامل است.
ثالثا، آنچه در این میان بیسابقه به نظر میرسد، استقرار احتمالی نیروهای نظامی آمریکا در کشتیهای در حال عبور از تنگه هرمز است. فعلا آمریکا این گزارش آسوشیتدپرس را تایید نکرده است، اما این اتفاق در صورت وقوع، جدا از افزایش تنشها، واجد پیامدهای ژئوپلیتکی مهمی در این منطقه و آبراه حساس است.
رابعا، تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه و متعاقب آن تشدید تنشها در خلیج فارس میتواند برونداد وضعیت بن بست و انسداد در مذاکرات آمریکا و ایران از طریق میانجیگران متعدد در پروندههای مختلف هستهای و غیر هستهای باشد و این که حتی تفاهماتی جزئی هم که برخی منابع از آن سخن گفتند، فعلا حاصل نشده است.
خامسا، آمریکا در یک سال اخیر به موازات جنگ اوکراین همواره از هر اقدامی که تمرکز جهانی بر روسیه را بر هم بزند، احتراز میکرد، اما در ماههای اخیر همزمان با فرسایشی و طولانیتر شدن جنگ اوکراین، از یک سو نوعی دیپلماسی محتاطانه را برای مهار و مدیریت تنش با چین در پیش گرفته است، و از دیگر سو، به موازات تداوم و تقویت بن بست در گفتگوهای مختلف با ایران و متعاقب جنگ خاموش نفتکشها در ماههای اخیر دوباره به نوعی در حال تمرکز بر پرونده ایران و تشدید فشارها بر آن است.
اما درباره انگیزه آمریکا از تقویت حضور نظامی خود در منطقه و این تمرکز بر مواجهه با ایران میتوان گفت که اهداف و انگیزههای چندمنظوره و مختلفی در پس این اقدام آمریکا قرار دارد.
هر چند واشنگتن اعلام کرده است که هدف از استقرار این نیروها و جنگ افزارها در منطقه مقابله با اقدامات ایران علیه نفتکشها و کشتیهای تجاری است، اما با این حال، به نظر اهداف واشنگتن فراتر از آن است.
هدف نخست به ویژه در صورت استقرار نیروهای مسلح بر روی کشتیهای تجاری میتواند برآیند تصمیم آمریکا برای کنترل تدریجی تنگه هرمز در آینده باشد و گسیل نیروها و تجهیزات جنگی به این منطقه میتواند زمینهسازی برای حضوری مداوم و معطوف به هدف کنترل این تنگه و گرفتن این برگ راهبردی و فشار از ایران باشد.
هدف دوم هم به احتمال زیاد تلاش برای فرونشاندن خشم و نارضایتی عربستان و امارات به عنوان دو متحد راهبردی آمریکا در منطقه باشد؛ نارضایتیای که امارات آن را عملا با خروج از ائتلاف دریایی در ماه می گذشته بروز داد. این متحدان آمریکا همواره آن را به بیتوجهی به وضعیت منطقه و بیتفاوتی در مقابل اقدامات ایران و متحد یمنی در سالهای اخیر متهم میکردند و در مقابل به صرافت تقویت مناسبات خود با قدرتهای دیگری چون چین و روسیه افتادند. از این رو، احتمالا آمریکا با ارسال این نیروها ضمن تلاش برای جلب رضایت این متحدان خود میخواهد این پیام را آنها برساند که نه تنها تصمیمی برای ترک منطقه ندارد؛ بلکه با استقرار در منطقه حساس تنگه هرمز نیز آماده ورود به فاز نظامی است.
هدف سوم هم که قبلا در یادداشتی دیگر آمده، میتواند حرکت در جهت برآورد کردن شروط امنیتی ریاض در راستای مقدمات عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل باشد.
هدف چهارم میتواند عزم آمریکا برای سختگیری بیشتر در اجرای تحریمها به ویژه در حوزه نفتی باشد. به این معنا که با استقرار این نیروها و جلوگیری از اقدامات تلافی جویانه ایران در آن سو دست بازتری برای توقیف نفتکشها ایران داشته باشد.
اما هدف پنجم تقویت حضور نظامی آمریکا هم میتواند در راستای همان پلان بی آمریکا و حرکت در جهت تشدید فشارها بر ایران به دنبال احیا نشدن برجام و همچنین گسترش همکاریهای ایران و روسیه باشد. از این رو، با توجه به اتهامات غرب به ایران مبنی بر کمک نظامی به روسیه بعید نیست که یکی دیگر از اهداف آمریکا معطوف به این اتهامات و توقف همکاری با روسیه باشد. ناگفته هم نماند که تنشها هم در شرق سوریه میان دو طرف شدت یافته و آمریکا در ماههای اخیر حضور خود در این منطقه را نیز تقویت کرده است.