از ارسال دو نامه رئیسجمهور اوباما به رهبری برای حل مشکلات فیمابین، که تحلیل دستچدنی و دستکش مخمل رهبری را در پی داشت، رسیدیم به برکناری نماینده امریکا در امور ایران بخاطر شدت عمل کافی به خرج ندادن در خصوص دولتایران.
عزتی که به ذلت مبدل شده در همه عرصهها قابل مشاهده است از تحریم و تورم و رکود بیسابقه در اقتصاد تا بیاعتمادی عمومی مردم به حکام در سیاست و متفرق شدن ملت تا شکست فرهنگی و مبدل شدن حجاب به عرصه تقابل با حکام در کوچه وخیابان.
حاکمیتی که قدر لحظهها را نداند و فرصتها را با تمام قوا و بصورت حرفهای به تهدید مبدل کند! درس عبرتی میشود برای آیندگان.
تمامی کسانی که بر این تباهی سکوت کردند شریک گناهان نابخشودنی این حکام خواهند بود.
از برجام و هجوم شرکتهای غربی برای سرمایهگذاری پس از برجام، رسیدیم به نفت در برابر غذا و اطلاعیههای مکرر امریکا که هرگونه تفاهم را رد میکند.
اینها همه محصول مقدس جلوه دادن حکام و تعریف وتمجیدهای خنک مواجببگیران است.
محصول تنبیه منتقدین است؛ از بیکار کردن تا زندان.
محصول غرور و تکبر و خودبزرگ بینی است و باطل دیدن حرف هرکس اشکالی در گفتمان حاکمیت نماید.
محصول ظلم است که به کور باطن شدن میانجامد، که توان تمیز حق را از باطل از بین میبرد تا خود را به گرداب بحرانها بیاندازید.
چنان که در سوره مطففین، اعمال را سبب کج فهمی می خواند.
«کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ ۴ »
چنین نیست که آنان می پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است!
در روایتی از پیامبر در توضیح آیه فوق آمده است :
هنگامی که انسان گناه کند نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید، قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهی افزون می شود، تا تمام قلبش را فرا گیرد، این همان زنگاری است که در آیه کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ امده.