نخستین نشست مشترک «شب هرات» عصر سه شنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۲ با همکاری «انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان»، «انجمن علمی صلح ایران»، «موزه تاریخ معاصر» و «کافه تاریخ» در خیابان بلوار کشاورز، خیابان وصال، کوچه دکتر شیرین بیانی برگزار شد. آنچه در پی میآید گزارشی از چگونگی برگزاری این نشست فرهنگی – علمی است که باتوجه به سهساعت برنامه منظم، منسجم و پُرمحتوا، ابتدا به گزارش از مراسم هنر ترانه، شعر، دوبیتیها، موسیقی و… هرات تا آنجاییکه درتوان مکتوب کردن است، دست به قلم روزنامهنگاری میبریم. سپس در ادامه و در قسمت دوم این ویژهنامه «نیمروز»، به شرح سخنرانی استادان ادب و شعر، تاریخ، هنر و گارگزاران سیاسی از هرات افغانستان و ایران میپردازیم.
- ترانه، شعر و موسیقی «شبهرات»
خانم اصلانی ابتدا با لهجه شیرین هراتی و در همراهی با ساز «رُباب» با خواندن اشعاری چند از کتاب «مناجاتنامه» خواجه عبدالله انصاری معروف به «پیر هرات» زمان آغازین این نخستین نشست مشترک «شب هرات» بین افغانستان و ایران را برای ۵ دقیقه اینچنین آغاز میکند:
الهی بنیاد توحید ما خراب مکن
و باغ امید ما بیآب مکن
و به علت گناه ما را عتاب مکن
الهی بر سر ما خاک خجالت نثار مکن
و ما را به بدی خود گرفتار مکن
الهی عقبایی ده که از دنیا بیزار شویم
و توفیق طاعتی ده بر دین استوار شویم
الهی نگاه دار تا پریشان نشویم و برآر تا سرگردان نشویم
الهی تو ساز تا دیگران ندانند و تو نواز تا دیگران ننوازند و…
سپس گروه هنری «بهزاد» با همنوایی ترانه و موسیقی «وطن؛ عشق تو افتخارم» اینچنین به پیشواز سخنرانان علمی – فرهنگی میرود:
وطن؛ عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
وطن خاک پاکت بهشتم
وطن گلخانهات لاله زارم
وطن؛ عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
وطن عاشقم بر شکوهت
… سنگ کوهت
و من هرکجایی که باشم
تویی جان فزایی دیارم
وطن؛ عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
وطن قلب من هستی من
بود رگ رگم پُر ز خونت
ز تو همچون گل بِشکُفد دل
اگر در خزان یا بهارم
وطن؛ عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
با آغاز رسمی و تخصصی نشست هرات، ماندانا تیشهیار از سوی «انجمن علمی صلح» کتاب «تاریخچه هرات» را برای مخاطبین معرفی میکند. سپس محمدکاظم کاظمی، شاعر و ادیب اهل هرات به بررسی سیر رشد و تحول شعر شاعران اهل هرات در حدود یکصد سال اخیر با توجه به همه معظلات سیاسی – امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که این جامعه فرهنگی و هنری همواره با آن دست به گریبان بوده ولی هرگز از رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر ترانهسرایی و سرودن اشعار به زبان فارسی در داخل خاک افغانستان و خارج از مرزهای آن عقب نشینی نکرده و ناامید نشده است، میپردازد.
لهجه شیرین هراتی هم مانند لهجههای شیرین اصفهانی، شیرازی، یزدی و… که گوش را نوازش میدهد، با قرائت دوبیتهای «پریجون» ازسوی خانم ظریف که پنجدقیقه از زمان برنامه را به خود اختصاص میدهد، در پایان با خواندن این دوبیتی «دوبیتها هم دُر دَری بود | نگینهایی از لهجه هری بود» مخاطبین حاضر در نشست «شب هرات» را برای گوش فرادادن به دومین سخنران علمی – فرهنگی آماده میکند. کیانوش معتقدی هم در ادامه این برنامه درخصوص کتابآرایی مکتب هرات در دوره تیموریان سخن میگوید.
- ساز «رُباب» مینوازد، از فرهنگ و هنر هرات
نشست «شب هرات» اما با نواخته شدن ساز «رُباب» از سوی گروه موسیقی «رُباب» رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد که در جان و دل ایرانیان به شیرینی مینشیند و روح سنتی فرهنگ و هنر تمدن ایرانزمین را به پرواز درمیآورد. از همین روی، در این قسمت از نشست «شب هرات»، معروفه صدیقی اینچنین به معرفی و جایگاه ساز سنتی «رُباب» در میان اهل شعر و موسیقی هرات و تاثیر آن در جهان پیرامون خود میپردازد:
«هرات به عنوان یکی از شهرهای مهم و تاریخی افغانستان دارای فرهنگ و تمدن بسیار قدیمی است. این شهر به عنوان مرکز فرهنگی و هنری در گذشته جایگاه ویژهای در صنعت هنر و موسیقی داشته و سازهای محلی زیادی را دارد. هرات به لطف هنرمندان و موسیقیدانان خود یکی از مراکز مهم موسیقی سنتی در خاورمیانه محسوب میشود. آنان با حفظ و انتقال سنتهای موسیقی قدیمی، آن را به نسلهای آینده این هنر ارائه میدهند. با این حال در گذشته فرهنگ هرات تحت فشار قرار داشته و سنتهای ارزشمند آن تحت تاثیر […] موسیقی بیارزش قرار گرفته است اما با ایستادگی هنرمندان و بهرهگیری از سازهای بومی مانند «رُباب» تلاش میکنند که فرهنگ و هنر اصیل هرات را حفظ و به ارمغان بیآورند. رُباب نه تنها یک ساز موسیقی است بلکه نمادی از تاریخ و هویت هرات است.
این ساز در طول سالیان متمادی در مراسم و جشنهای مختلف کاربرد داشته است. همچنین هنرمندان هراتی با استفاده از رُباب، نغمههایی را اجرا میکنند که احساسات ناب مردم را بیان میکند. رُباب در فرهنگ هرات به عنوان یکی از نمادهای هنری و موسیقی ارزش و اهمیت ویژهای دارد. این ساز نه تنها به عنوان یک وسیله موسیقی برای سرگرمی استفاده میشود بلکه در فرهنگ و هنر هرات به عنوان یکی از ابزارهی ارتباطی بین هنرمند و مخاطب نقش بسیار مهمی دارد. رُباب به هنرمندانش امکان می دهد تا احساسات و تجربههای خود را به صورت صدا و موسیقی بیان دارند. این ساز قادر است با صدای خود داستانها و افسانههای هرات را به زبان بیکلام بیان کند و ارتباط عمیقی بین هنرمند و مخاطب ایجاد نماید. بنابراین رُباب به عنوان یکی از نمادهای هنری و موسیقی هرات نه تنها برای هنرمندان محلی بلکه برای تمامی افرادی که با این شهر در ارتباط هستند ارزش و اهمیت فرهنگی و هنری دارد. هرات قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی به عنوان مرکز فرهنگی و هنری خراسان و تمام افغانستان شناخته میشد. در آن زمان فضای فرهنگی و هنری هرات احتمالاً نتیجه یک سنت مشترکی بود که هزاران سال در این منطقه وجود داشت. این سنت هنری به انتشار «شبهای موسیقی» از دیوارهای چین تا بازارهای دمشق، از هند تا اسپانیا و حتی جنوب فرانسه کمک کرد. در قسمت حفظ، نگهداشت و انتقال فن نواختن رُباب به جوانان باید از استادانی چون استاد رحیم خوشنواز یاد کرد که برای حفظ این آلت موسیقی در هرات زحمات زیادی کشیدهاند. فشارهای بیرحمانه و منزویسازی فرهنگی بر مردم هرات، سنتهای ارزشمند هزارانساله این منطقه را تحت فشار قرار داده و باعث تضعیف فرهنگی و کمرنگ شدن ساز رُباب در فرهنگ موسیقی هرات شده است.»
- درود ای همزبان؛ من هم از ایرانم
جواد رنجبر درخشیلر از دیگر سخنرانان نشست «شب هرات» درخصوص «مکتب هنری هرات» سخن میگوید و سپس مریم جلالی دهکردی، معاون صنایع دستی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دولت سیزدهم به ارائه سخنرانی میپردازد. در ادامه این نشست پیشاز اینکه خانم مجری برنامه با لهجه شیرین هراتی بخواهد از محمدعلمی بهمنی قاجار کارشناس حقوق بینالملل برای ایراد سخنرانی درخصوص «هرات و ایرانشهر» دعوت به سخنرانی کند و درنهایت از علیرضا رجایی، دستیار و مشاور وزیر امورخارجه ایران و سرکنسول سابق ایران در بامیان درخواست کند تا به ارائه سخنرانی خود در نخستین نشست «شب هرات» در «کافه تاریخ» بپردازند، در میان این برنامه متن زیر را برای مخاطبین حاضر در جلسه قرائت میکند:
«درود ای همزبان، من از بدخشانم. همان مازندران داستان های کهن. آن زادگاه این زبان ناب اجداد و نیاکانت. تو از تهران، من از کابل. من از سیستان، تو از مشهد ز غزنی و هریوایم. تو از شیراز و من از بلخ میآیم. اگر دست حوادث در سر من تیغ میکارد، وگر بیداد و استبداد میبارد، نوایم را اگر دزدیدهاند از من، سکوت تیرهای درخانه خورشید گسترده است، گر دامن، سیهپوشان نیکاندیش و فاجعه […] در رگانم رخش بر میدارد. مرا بشناس، مرا بشناس، من آنم که دماغم بوی جوی مولیانم دارد و آمویی میان سینهام پیوسته در جریان و فریاد است و در چین جبین مادرم، روح فرانک میتپد. از روی مویش، فروهر میطراود، مهر میبارد و سام و زال سام و رستم و سهراب و آرش را. من و این پاککیشان کمانکش را به قول رازهای سینه تاریخ پیوندی است دیرینه. نگاهم کن، نه ـ نه با توهین و تحقیر و تقصیر. نگاهم کن، نگاهت گر پذیرد برگ سیمایم، ز بومسلم، زبومقنع […] صورتی دارد. درست؛ امروز شرح داستان و […] با توست و اما استخوان قهرمان داستان با من. تو گر نامی، نشانم من. تنت را روح و جانم من. من ایرانم؛ خراسان در تن من میتپد. پیوسته در رگهای من جاری است. بشناسم؛ بنیآدم گر از یک گوهرند ما را یکی تر باشد آن گوهر. درود ای همزبان؛ من هم از ایرانم.»
- گروه سنتی موسیقی «مهدی افشار»، مینوازد و میخواند از جان دل هرات
پایان این نخستین نشست فرهنگی – علمی «شب هرات» در «کافه تاریخ» خیابان وصال تهران اما با سیدقیقه موسیقی سنتی گروه «مهدی افشار» با خواندن اشعاری از آقایان آرمین و رحمانی که از شاگردان استاد محمدکاظم کاظمی، شاعر و ادیب اهل هرات هستند در نواختن با آهنگهای سوزناک و جانگداز که:
سرزمین مادری
ای خیال کودکی
بوی جوی رودکی
ای خراسان خراب
شعر تلخ انوری
سرزمین مادری
سرزمین آفتاب
خطه خط و کتاب
مثل شهنامه شکوه …
***
آفتاب ؛ آیینه ما است اگر بگذارند
صبح؛ پشت در فرداست اگر بگذارند
زاده شهر سیه موی جلالی است
عاشقی باب دل ما است اگر بگذارند
از ناله زار ما گوش فلک کر شده
دلبر و دلدار ما بیگانه پرور شده
نازنین، نازنین
حکایت سرما ناگفته باور شده
قصیده درد ما ناخوانده از بر شده
نازنین، نازنین
زمانه خودسر شده
دلها مکدر شده
سنگ دلم تنگ شده
نازنین، نازنین
بنفشه پَرپَر شده
نازنین ،نازنین
چشمان بیخواب ما
فرش دَم در شده
آیینه صبر ما شکسته خنجر شده
نازنین، نازنین …
به پایان این بخش از نخستین «شب هرات» که در نهایت همراه میشود با به اوج رساندن سوز و گداز در آهنگهای «سیهموی جلالی»، با ورود به آهنگهای «سر پُل مالان» و «لیلیجان» که از آهنگهای عاشقانه هرات است، روح مخاطبین را به پرواز شادیآفرین فرهنگ و هنر دیرینه هرات درمیآورد.
خانم مجری نیز با بیان این مطلب که تمام برنامه امشب برای رونمایی و معرفی دو جلد کتاب «تاریخچهای از هرات؛ از چنگیزخان تا تیمور لنگ» و «صدیاقوت هرات» برگزار شده است، مخاطبین و مهمان را به صرف شام در حیاط کوچک «کافه تاریخ» دعوت میکند.