من بشخصه برای پوتین بخاطر برخورداری او از فهم استراتژیک در روابط بین الملل کلاه از سر بر می دارم.
روس ها کاسب هستند.هرچند که رگه های مشخصی از رفتار ایدئولوژیک نیز در وجودشان نمایان است.
پوتین در هنگام نیاز به پشتیبانی حداکثری جمهوری اسلامی از جنگ اوکراین حتی حاضر بود «سرود سلام فرمانده» را هم به اتفاق خانواده اش در محضر آقایان اجرا کند.و این نشأت گرفته از فهم استراتژیک بود.
حالا مودب نشستن و این موارد که خیلی دم دستی بود حقیقتا در برابر آن ستانده راهبردی روس ها از ایران در جنگ اوکراین!
پوتین و روس ها ناظر به فهم استراتژیک از منطقه اکنون سفت و سخت در کنار اعراب ایستاده اند.در جهان استراتژیک «منافع» حرف اول و آخر را می زنند.و در چنین جهانی دوستی ها و دشمنی ها پایدار نیستند بلکه کاملا سیال بوده و گاها شکل عوض می کنند.
فلذا دوستان هرچند من هم مثل شما ناظر به تاریخ ایران خیلی علاقه ای به روس ها ندارم.اما انصاف نیست آنها را بخاطر رفتار عاقلانه و استراتژیکشان سرزنش کنیم.
مشکل از ماست که همه چیز عالم را «ایدئولوژیک» می بینیم.مشکل از ما بود که در جنگ اوکراین «منافع ملی» خودمان را بخاطر ایدئولوژی «آمریکا ستیزی» زیرپا گذاشتیم و فرصت نزدیکی به غرب را از دست دادیم.
مشکل از ماست که نزدیکی روس ها بخودمان را ذیل ایدئولوژی آمریکاستیزی یک رابطه پایدار و برادرانه می دانیم.در حالیکه برای روس ها ابدا اینگونه نیست.
رابطه ما یک رابطه عاشقانه مالیخولیایی یکطرفه است.
علی ای حال رفتارهای ما در جهان استراتژیک بقدری «بدوی» و از ابتدائیات «علم سیاست» بدور است که انسان رسما می ماند بحال خود بخندد یا گریه کند!
من همواره به آینده از این منظر امیدوارم که آزمون و خطایی حول «فهم ایدئولوژیک» از جهان باقی نمانده است که دوستان انجام نداده باشند و البته الله پیغمبری در آن شکست هم نخورده باشند.
فلذا در آینده ایران و یا ایران آینده که یا کم هزینه و با شیفت نرم قدرت و اصلاحات گسترده پدید می آید و یا بصورت پرهزینه و بصورت اضمحلالی همچون دوره قاجار و یا در نهایت مبتنی بر تکرار الگوی انقلاب ۵۷:
راه زیادی برای تکرار آزمون و خطاهای ایدئولوژیک باقی نخواهد ماند.و سیاستمداران آن وقت ایران به عقلانیت منطقی و استراتژیک خواهند رسید.