تغییر کتاب های درسی در راستای تحولات اجتماعی – علمی امری بدیهی وپذیرفته شده است . در همه کشورها متناسب با چنین تغییراتی ، کتاب های درسی نیز تغییر میکنند . اما در ایران ، تغییر کتاب های درسی به ویژه در پایه علوم انسانی از این قاعده تبعیت نمیکند .
به نظر میرسد تغییرات عمدتا سلیقهای و تابع گرایشهای ایدئولوژیکی است تا تغییرات مبنای اجتماعی و علمی داشته باشند . به همین جهت سرعت تغییرات در برخی متون درسی ، کند و در برخی دروس رشته انسانی ، بالاست ، تا جایی که هر ساله شاهد حذف و اضافه شدن برخی عبارات و پاراگراف ها در این کتابها هستیم .
از جمله این کتاب ها ، جامعهشناسی است . برخی از موضوعات کتاب ، مدام در معرض تغییر قرار دارند . از جمله این موارد ، مسئله « قدرت » است . در حالی که در سال ۱۴۰۱ درس ششم جامعه شناسی۳ با عنوان « قدرت اجتماعی » با خوانشی نو تغییر کرد ، در سال جدید نیز شاهد پارهای تغییرات در این درس هستیم که مهم ترین آن حذف این عبارت از بخش مطالعه کنید صفحه ۶۱ بود : « کشورهای بدون مالیات نمیتوانند کشورهای خوب و اخلاقی باشند ؛ زیرا برای تأمین مایحتاج خود ناگزیرند به « سرمایه های سیاه » و « سرمایه های خاکستری » روی آورند.»
اما منظور از سرمایههای سیاه و خاکستری چیست ؟
در تعریف سرمایهها یا پولهای سیاه آمده است : « درآمدهای حاصل از قاچاق کالا و شرکت در معاملات پرسود که خارج از عرف طبیعی در جامعه صورت میگیرد » و منظور از سرمایه ها یا پول های خاکستری نیز ، « درآمدهای حاصل از فروش کالا یا انجام دادن کارهای تولیدی است که معمولاً به جهت فرار از پرداخت مالیات از نظارت دولت پنهان میماند.»
عبارت کتاب به قدر کافی گویا نیست و مشخص نیست ، آن هایی که برای تأمین مایحتاج خود ناگزیر به روی آوردن به سرمایههای سیاه و خاکستری هستند ، مردمند یا دولت ، چرا که به هر حال هم مردم و هم دولت ها ممکن است تحت شرایطی و برای تامین نیازها به سرمایههای فوق روی آورند ، اما هر که باشد ، متهم درجه اول دولت است ، چرا که ناکارآمدی حکومتها به ویژه در حوزه اقتصاد و تولید ، منجر به گسترش بیکاری و فقر گردیده و همین امر موجبات گرایش اقشار مختلف جامعه به سوی فعالیتهای غیر قانونی و بالطبع افزایش میزان سرمایه های سیاه و خاکستری در جامعه خواهد گردید .
بنابراین ، فرض کتاب بر این است که با تعیین انواع مالیاتها و اخذ آنها ، این امکان برای دولتها فراهم می گردد که با توسعه زیر ساختها و فعالیتهای اقتصادی و تولیدی ، زمینه بیکاری و به تبع آن فقر را کاهش داده ، که همین امر از گرایش گروههای مختلف مردم به فعالیت های غیر قانونی و جذب پول های سیاه و خاکستری به اقتصاد جامعه ممانعت خواهد نمود . بر این اساس ، اخذ مالیاتها ، امری دو سر سود است ؛ هم منبع مهم درآمدی برای دولتها تلقی گردیده که با آن میتوانند مخارج خود را سامان دهند و هم به بهبود شرایط اشتغال و اقتصادی پویا کمک مینماید .
اما روی دیگر این مسئله ، یعنی انجام فعالیتهای فراقانونی و جذب پولهای سیاه و خاکستری ، به دولت ها ، نهادها و اشخاص وابسته به دولت ، باز میگردد و آن در صورتی است که دولتها در شرایط سخت تحریمی قرار داشته و میان درآمدها و مخارج آنها شکاف عظیمی ایجاد شود ، که در این حالت ممکن است به منظور تامین مایحتاج خود ، به فعالیت هایی فرا قانونی و خلاف عرف بپردازند .
حال سئوالی که مطرح است این است که چرا این عبارت صحیح حذف گردیده است ؟
آیا به جهت کارآمدی دولت در وصول مالیات ها و ایجاد شرایط اشتغال کامل ، سرمایه های سیاه و خاکستری ، دیگر محلی از اعراب نداشته و لذا حذف گردیده اند ؟
آیا دولت با دسترسی به منابع جدید ، فعالیتهای فراقانونی خود را منتفی و لذا طرح این نوع سرمایه ها را بی مورد دانسته است ؟
آیا دولت با دسترسی به منابع جدید ، ضمن تامین رفاه عمومی ، از دریافت مالیات صرف نظر و بنابراین ، طرح این مسئله را غیر ضروری دانسته است ؟
آیا دولت به دلیل ناتوانی در اخذ مالیات ، از دریافت آن صرف نظر و در نتیجه انجام فعالیتهای فراقانونی در جامعه را پذیرفته و لذا ذکر آن در کتابهای درسی را منتفی دانسته است ؟
قدر مسلم ، هیچ یک از موارد بالا ، دلیل این تغییر نمی باشد .
به نظر میرسد استمرار شرایط تحریم و افزایش تقاضا به دلایل مختلف مانند جمعیت ، جهانی شدن و … از یک سو و ناترازی میان درآمدها با مخارج و کسری شدید بودجه از سوی دیگر ، دولت را ناگزیر به اتخاذ رویه های فراقانونی و در نتیجه افزایش سهم سرمایه های خاکستری و سیاه در جامعه نموده است !
بنابراین احتمالاً یک دلیل برای حذف این عبارات باقی میماند و آن بی شباهت به پدیده بیماری هلندی نیست که در آن تورم همپای با رکود استمرار مییابد ، و آن اینکه هر چند دولت به تعیین انواع مالیاتها و افزایش میزان آن ، مشغول است ، اما از یک طرف ، به جهت تورم افسارگسیخته و کاهش تقاضای مؤثر و در نتیجه کاهش فعالیتهای تولیدی و از طرف دیگر ، مخارج بالای دولت و عدم تکافوی آن با منابع مالی از جمله مالیاتها ، دولت و بخشی از جامعه را ناگزیر به جذب سرمایه های سیاه و خاکستری نموده است .
این تعارض که در نوع خود ، بی نظیر است می تواند دلیل به ظاهر موجهی بر حذف این عبارات از کتاب درسی جامعهشناسی دانشآموزان دبیرستانی بوده باشد.