در هیاهوهای سیاسی ناشی ازجدال میان حکمروانی مطلوب تا حکمروانی نامطلوب ، شاهد حوادث ناگوار در حوزه های مختلف اقتصادی هستیم . متاسفانه آنچه رسانه میلی به نمایش می گذارد فاصله زیادی با حقایق دارد و گویای همه واقعیت ها ی موجود نیست . ماشین رنگ زده ای است که از فاصله دور خوب به نظر می آید ، اما چون به نزدیک آن می رسی ، معایبش یکی پس از دیگری آشکار می شود .
نمونه اظهر من الشمس آن در حوزه خودرو خودنمایی می کند ؛ آن جا که غالب تصمیمات ، مقطعی و دستوری اند و اعتبار برخی از آن ها گاه به یک روز هم نمی رسد و همین مسئله ، همه را کلافه و سر در گم نموده است . در حوزه نظامی ، گویا همه چیز عالی است . دستاوردها ، بارها و بارها و با آب و تاب برای مردمی که غم نان و آزادی دارند ، بیان شده و به نمایش در می آیند . چقدر خوب می شد ، اگر این دستاوردها ، سفره های نان و دل مردم را هم ، بزرگتر می کرد .
اقتصاد خانواده ها در هیاهوی تبلیغاتی که حکایت از پیشرفت های نظامی و اقتصادی دارد ، مدام در حال کوچک شدن است و این گویای توسعه ناموزون است و به آدمی می ماند ، که یک دستش به زیان سایر اندام ها رشد فوق العاده ای نموده و همین مسئله حرکت وی را مختل نموده است . تداوم این وضعیت ، دو نتیجه احتمالی را به همراه خواهد داشت :
۱ ) حالت اول ؛ بی اعتمادی نسبت به نظام سیاسی : مردم به مرور نسبت به درستی اخبار مربوط به دستاوردها و پیشرفت ها ، تردید نموده و آن را غیر واقعی خواهند دانست و بدین ترتیب اعتمادشان نسبت به نظام سیاسی از میان خواهد رفت.
۲ ) حالت دوم ؛ تردید نسبت به عقلانیت نظام سیاسی : با فرض صحیح بودن پیشرفت ها ، مردم نسبت به عقلانیت نظام سیاسی که به محض احساس و نه رؤیت تهدید خارجی ، مبادرت به ایجاد و گسترش فناوری های نوین در این حوزه می نماید ، اما آب رفتن و کوچک شدن سفره مردم را نمی بیند و گشایشی در این حوزه نمی کند ، تردید می نمایند و این مسئله بی ارتباط با حکایت آن شیخ ، که از وقوع حوادث عجیب و غریب در سرزمین های دور دست خبر می داد ، اما مرغ پنهان زیر چلویش را ندید و لذا داد و فغان به راه انداخت و اعتبارش را نزد پیروان از دست داد ، نیست .
اما یکی از حوزه های اقتصادی که به شدت مغفول مانده یا رها شده ، کشاورزی است ، که دیرزمانی اساس اقتصاد جامعه بوده است . امروز تا از مسائل و مشکلات این بخش سخن رانده می شود ، آن را به حوادث طبیعی و جوی فرو می کاهند . اما نکته اساسی آن است که هر چند عوامل طبیعی و جوی مانند کاهش نزولات آسمانی و افزایش دما در بروز مشکلات اخیر در بخش کشاورزی نقش مهمی داشته اند ، با این حال نمی توان عملکرد بخش انسانی و حکمروانی نامطلوب را در تشدید مشکلات این بخش نادیده و منتفی دانست.
سازمان ناسا از مدت ها قبل نسبت به تغییرات آب و هوایی مانند کاهش نزولات و افزایش دما به ویژه برای منطقه خاورمیانه ، هشدار داده و کشورها را به اتخاذ سیاست های مناسب برای مقابله با پدیده خشکسالی و بیابان زایی در جوامع خود دعوت نموده است .
در حالی که عربستان سعودی با درک منطقی از تغییرات جوی و اتخاذ رویکردی مناسب ، به احیای بیابان های وسیع خود پرداخته و کشت و زرع را با سرمایه گذاری های مناسب و بکارگیری نظام آبیاری مدرن ، گسترشی چشمگیر داده است ، بینش توهم آمیز و ایدئولوژیک زده دولتمردان جمهوری اسلامی که همه چیز را از پشت لنز دشمنی و « توطئه » غرب ، می نگرند ، وقعی به این هشدارها ننهاده ، در نتیجه هر روز شاهد اخبار ناگوار در حوزه کشاورزی هستیم ، که نمونه اخیر آن کاهش شدید تولید زعفران در منطقه خراسان است ، که هر سال ابعاد وسیع تری می یابد.
مطالعات میدانی حاکی از آن است که در نتیجه مجموعه ای از عوامل مانند کاهش نزولات جوی و سطح آب قنوات ، افزایش دما وآفت پیازهای زعفران و ابتلای آن به نوعی کنه که از تکثیر پیاز زعفران ممانعت می کند ، تولید زعفران در خراسان با کاهش قابل توجهی مواجه شده است . این کاهش در برخی مناطق مانند گناباد به حدی است که بسیاری از اراضی کشاورزی که به کشت زعفران اختصاص یافته ، عملا به بیابان تبدیل شده است و این مسئله ، وضعیت معیشتی کشاورزان را که عمده درآمدشان وابسته به تولید این محصول حیاتی است ، دچار مشکل نموده است .
همگان ، انگشت اتهام را به سوی آسمان برده و تغییرات آب و هوایی را علت العلل حوادث پیش آمده می دانند ، اما این خطایی آشکار است . نظر به هشدارهای سازمان ناسا و دیگر سازمان ها و مراکز تحقیقات دانشگاهی ، انتظار می رفت دولت و نهاد متبوعش یعنی وزارت جهاد کشاورزی مطابق با روند تغییرات جوی ، با تولید بذرها ی اصلاح شده ، کودها و آفت کش های مناسب ، از بروز و گسترش بحران ممانعت نماید .
سکوت نهادهای زیربط در حالی است که هر روز بر دامنه بحران افزوده گردیده و اراضی بیشتری به بیابان تبدیل می شوند .
آب و خاک دو عنصر حیاتی در زندگی ایرانیان در طول تاریخ بوده اند که متاسفانه به دلیل به کارگیری سیاست های معیوب در دهه های گذشته ، با بحران مواجه شده و همین مسئله ابعاد دیگر زندگی ایرانیان را نیز درگیر نموده است. به نظر می رسد برای برون رفت از بحران ها ، نظام سیاسی نیازمند سیاست هایی هست که ویژگی اصلی آن ها ؛ عقلانیت ، مسئولیت پذیری ، شفافیت ، پاسخ گویی و مشارکت است. به کارگیری سیاست هایی با ویژگی های فوق ، نیازمند عبور از حکمروانی نامطلوب به حکمرانی مطلوب خواهد بود