اغلب اصولگرایان و فعالان سیاسی مرتبط با جناح راست تا قبل از انتخابات اخیر (چه انتخابات ریاستجمهوری، چه مجلس و شوراهای اسلامی شهرها) مدام در خصوص تنگناهای معیشتی مردم سخن میگفتند و دولت قبل را به خاطرعدم توجه کافی به مطالبات اقتصادی و معیشتی جامعه مینواختند. تا قبل از انتخابات، برنامههای صدا و سیما یکسره اختصاص به سوءمدیریتهای اجرایی و تقنینی در حوزههای اقتصادی داشت و هر روز قیمت گوجهفرنگی و سیبزمینی و خودرو پردازش میشد. اما بلافاصله پس از یکدست شدن نهادهای قدرت و تکیه جناح راست بر اکثریت قریب به اتفاق نهادهای مدیریتی و تصمیمساز کشور، ناگهان ورق برمیگردد و موضوعات اقتصادی و معیشتی از تیررس توجه این جریانات خارج شده و موضوعاتی مانند «سگگردانی»، «طرح صیانت»، «مقابله با حضور بانوان در ورزشگاهها»، «گشتهای حجاب» و… به عنوان اولویتهای مورد توجه اصولگرایان و اعضای جبهه پایداری مطرح میشود. انگار که هرگز مسالهای ذیل عنوان معیشت از ابتدا در کشور مطرح نبوده و مردم مطالبهای در این زمینه نداشتند. تو گویی که اصولگرایان هرگز وعدهای برای حل مشکلات معیشتی مردم ارایه نکرده بودند و انتقادی از دولت قبل برای نزول شاخصهای اقتصادی نداشتند. صدا و سیما و سایر رسانههای حکومتی نیز در یک چرخش ۱۸۰درجهای دیگر اهمیتی به نوسانات نرخ ارز و گوجهفرنگی و خودرو و… ندادند و از یاد بردند که همین چند ماه قبل چه قصاید بلندبالایی در خصوص مشکلات معیشتی ملت میسرودند. اما دلیل این تغییر ناگهانی چیست و چرا برخلاف وعدههایی که در ایام انتخابات مطرح میشد، همه چیز رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفت؟ متاسفانه این دور باطلی است که همواره در کشور وجود دارد، دور باطلی که بر مبنای آن روند مطالبات مردم با بیاعتنایی افرادی مواجه میشود که پیش از این وعده حل و فصل مشکلات را داده بودند، اما بعد از انتخابات از یاد بردند که چه اولویتهایی را باید مورد توجه و چه بایدها و نبایدهایی را باید در دستور کار قرار دهند؟
دلیل اصلی چنین چرخه باطلی از نظر من، ساختار غلط انتخاباتی در کشور است که با تیغ تیز استصواب افراد فرهیخته و متخصص و شایسته را کنار میگذارد و فضا را برای حضور طیفی فرصتطلب و سودجو فراهم میسازد. اگر یک ساختار معقول انتخاباتی در کشور وجود داشت، هرگز شاهد چنین مشکلاتی نبودیم که جریانی برای جلب توجه افکار عمومی، وعدههایی را مطرح کند، اما بعد از انتخابات به گونهای متضاد عمل کرده و اولویتهای مهم جامعه را کنار نهد و به حریم خصوصی افراد جامعه سرک بکشد. در یک نظام انتخاباتی قوام یافته، احزاب، جایگاه ویژهای در انتخابات به عهده میگیرند و این احزاب هستند که بار سنگین انتخابات را به دوش میکشند و نهایتا نیز باید پاسخگو باشند. در چنین ساختاری، وقتی وعدهای داده میشود، این حزب است که وعده میدهد و این حزب است که نقشه راه سیاسی و مدیریتی آینده را تعیین میکند. بعد از پایان دوره ۴ساله نیز مردم با یک فرد یا گروه، طرف نیستند و عملکرد حزب را در ترازوی ارزیابیها قرار میدهند. در ساختارهای قوام یافته، بعد از پایان دوره مسوولیت، حزب رقیب عملکرد رقیب را بررسی کرده و اطلاعات لازم را به شهروندان منتقل میکند. در این نظام سازماندهی شده، اگر جناحی به مردم وعده حل مشکلات معیشتی را بدهد، اما بعد از حضور در ساختار قدرت به دنبال مانعتراشی در حضور زنان در ورزشگاه باشد یا طرح صیانت را دنبال کند یا تلاش کند تا طرح تفکیک بوستانهای شهری را پیگیری کند و… در دوره بعدی قادر به جلب توجه رایدهندگان نخواهد بود و از چرخه قدرت حذف خواهد شد. اما در ایران متاسفانه در بسیاری از دورهها، شاهد این امر هستیم که افراد و جریاناتی بر خلاف وعدههای انتخاباتی خود عمل میکنند، اما همچنان در ساختار مدیریتی و تصمیمسازی کشور حاضر هستند. به نظرم دیگر وقت آن رسیده است تا یک بازنگری جدی در نظام انتخاباتی کشور صورت بگیرد تا کشور از حضور شایستگان محروم نشود. در واقع باید به گونهای برنامهریزی شود که گروههای سیاسی به جای اینکه نگران تایید صلاحیت خود توسط شورای نگهبان باشند، نگران جلبتوجه افکار عمومی و عمل به وعدههایشان باشند. راهکار دستیابی به چنین نظامِ انتخاباتی شفافی نیز توسعه فعالیتهای حزبی در کشور و پذیرش رقابتهای حزبی است. متاسفانه هنوز در کشور فعالیتهای حزبی به عنوان یک ضرورت و باید مورد توجه قرار نگرفته است. اساسا حضور چهرههای سیاسی و مدیریتی در بخشهای مختلف باید از فیلتر احزاب صورت بگیرد تا فعالیتهای سیاسی در کشور شفاف شود. تا زمانی که به چنین ضرورتهایی توجه نشود و جلوی حضور افراد شایسته و متخصص به بهانههای واهی گرفته شود و این افراد شایسته با شمشیر استصواب رانده شوند، امکان پیگیری مطالبات واقعی مردم و پاسخگویی به آنها وجود نخواهد داشت. در این صورت است که به جای مشکلات معیشتی ملت، مساله حیوانات خانگی مردم، به جای اشتغالزایی، ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها، به جای مقابله با فقر، بحث تفکیک بوستانهای شهری مورد توجه مدیران و تصمیمسازان قرار میگیرد، بدون اینکه کسی از آنها در خصوص وعدههای بر زمین ماندهشان سوالی کند و این دردی است که دلسوزان واقعی کشور از آن رنج میبرند.
- این مطلب برای نخستین بار در روزنامه اعتماد (شماره ۵۱۸۶ | ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ | صفحه ۱) منتشر شده است