به نظر میرسد، یک پژوهشگر واقعی بهتر از هر کس دیگری میداند که تعداد بالای مقالات هرگز امتیاز خاصی محسوب نمیشود، که بسی مایۀ آبروریزی هم هست. افزون بر این، یک پژوهشگر واقعی این را نیز خوب میداند که به دلیل ضرورت مقولاتی همچون دقت (محتوایی و ویرایشی)، منابع دست اول، موضوعات مفید و معقول و مانند آن، نوشتن یک مقالۀ نسبتاً خوب و دقیق علمی ــ پژوهشی در حد ۱۲۰۰۰ کلمه، با احتساب زمان و فشردگی وقت، بین ۴ تا ۶ ماه وقت میبرد. اگر صعوبت و حساسیّت موضوع را هم لحاظ کنیم، تا یک سال نیز ممکن است وقت نویسنده را بگیرد.
فقط نوشتن یک چکیده برای یک مقاله، دستکم میتواند یک هفته (و فقط با لحاظ تمرکز بر آن مقاله) وقت پژوهشگر واقعی را بگیرد!
بنابراین، یک پژوهشگر واقعی به طور معمول در طول یک سال میتواند دستکم دو مقالۀ پژوهشی نسبتاً خوب و بین ۵ الی ۷ مقالۀ پژوهشی ـــ ترویجی تألیف نماید و این ارقام معقول است.
حال اینکه یک بانوی تاثیرگذار با ۱۳۵ مقالۀ علمی را برجسته ساختهاند و در یک کنگرهای که در این وانفسای اقتصادی تقریباً ۲۱ میلیارد تومان آب خورده، یک میلیارد تومان جایزه به او دادهاند، خیلی واضح نشان میدهد که تعریفشان اولاً از کار پژوهشی و ثانیاً از تاثیرگذاری چقدر خفیف و سطحی بوده است!
فیالحال این را نیز نادیده بگیریم که این پولهای زیاد نه به نیازمندان واقعی بلکه به متموّلان تعلّق گرفته است!
اگر به یک پژوهشگر واقعی بگویند در یک سال ۱۳۵ مقالۀ علمی نوشته، از شرم قالب تهی میکند و خود را به آب بستن روی محتوا و هجونویسی متهم مینماید! و قطعاً این را مایۀ افتخار نمیداند!
البته موارد زیادی هست که با هزینۀ مبالغ هنگفت میتوان مقالهای را چاپ کرد، اما معمولاً بین دریافت و پذیرش یک مقالۀ علمی سه تا ۶ ماه وقفه میافتد. برای پژوهشگران کمبضاعتی مثل ما این زمانها واقعی هستند و یک پژوهشگر واقعی برای نوشتن مثلاً ۲۰ مقاله به ۱۰ سال زمان نیاز دارد؛ مابقی را تو خود بخوان حدیث مفصّل از این مجمل!