«درگذشت شادروان استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی بحق ضایعهای بزرگ است. او از آخرین افراد نسل دانشمندانی بود که روزگار ما سخت به وجود آنان نیازمند است و متأسفانه کمتر شاهد بروز و ظهور آنان هستیم. نخستین بار با نام استاد احمد مهدوی دامغانی در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی شاید حدود سی و سه چهار سال پیش از طریق آشنایی با تصحیح کتاب کشف الحقائق عزیز نسفی آشنا شدم؛ تصحیحی خوب و با مقدمهای مفید. بعد از آن به واسطه استادم مرحوم محقق طباطبایی، زمینه آشنایی من با استاد مهدوی بیشتر شد و آن هم از طریق آشنایی با تصحیح کتاب المجدی تألیف ابن الصوفی العمری که با همت محقق طباطبایی و با کوشش استاد مهدوی دامغانی با مقدمهای به فارسی و مفصل منتشر شد.
تصحیح کتابی در نسب، آن هم در پایه کتاب المجدی که از اصول کتب انساب است، البته کار آسانی نیست و به دلیل مشکلات نسخهای آن، نیازمند تلاش بسیار است. استاد در تصحیح متن نهایت تلاش خود را کرد و تصحیح مورد اقبال اهل فضل قرار گرفت؛ گرچه بهتدریج عالمان طراز اول این رشته از جمله آیتالله شبیری زنجانی و علامه روضاتی و اخیرا علامه عبدالستار حسنی حواشی و اصلاحاتی را بر متن کتاب ارائه دادهاند. به گمانم سال هشتاد یا هشتاد و یک شمسی بود که دوستی بزرگوار که متصدی امر چاپ بود، نسخه تازه منتشرشده تصحیح مجلد اول نسمه السحر فیمن تشیع و شعر به کوشش استاد مهدوی دامغانی را که در طبقات شعرای شیعی و از نویسندهای یمنی و امامی مذهب است در اختیارم گذاشت تا اشکالات چاپیر تایپی آن را که به دلیل عجله ناشر در چاپ اول آن رفته بود گزارش کنم. بلافاصله بعد از آن، چاپ دیگری از همان مجلد اول دیگر بار از سوی ناشر در تهران و باز همراه با اصلاحات و اضافات تازه استاد مهدوی منتشر شد.
مطالعه نسمه السحر و پیچیدگی کار روی متنی ادبی کتاب، این بنده ناآگاه به ادب عربی را بیش از پیش دلبسته مقام علمی و ادبی استاد مهدوی دامغانی کرد. مدت زمانی بسیار کوتاه بعد از آن، هنگامی که رهسپار پاریس برای ادامه تحصیلات شدم، این اقبال را داشتم که برای نخستین بار به زیارت ایشان مشرف شوم. خوب به دلیل آشنایی و رفاقت ایشان با مرحوم پدرم و نیز با داییام مرحوم محقق طباطبایی و همچنین آشنایی مختصر این بنده ناچیز با اخوی ایشان مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا مهدوی دامغانی، چندان سخت نبود که مورد لطف استاد مهدوی قرار بگیرم. در سالهای پاریس مکرر این توفیق برای من حاصل شد تا محضر ایشان را درک کنم و در مجالس مختلف از شنیدن خاطرات ایشان بهرهمند شوم. همچنین گاهی آن مرحوم برای مناسبتهای مذهبی به دو زبان فارسی و فرانسه برای جمع ایرانیان پاریس مباحثی را افاده میفرمود و من هم توفیق استفاده داشتم.
باری این دیدارها موجب شد که به خواندن آثار ایشان بیشتر علاقهمند شوم و بهویژه خواندن چند مقاله بسیار خوب از ایشان درباره مباحث ادبی و تاریخی و مقالات و یادداشتهایی در تجلیل از دانشمندان برجسته سده گذشته و به مناسبتهای مختلف و آن هم با قلمی بسیار روان و شیرین. من با وجود اینکه برخی از این مقالات از جمله مقالهای درباره مرحوم علامه قزوینی یا مرحوم فروزانفر یا احوال و تاریخ حوزه علمیه مشهد مقدس را نه یک بار که چند بار خواندهام اما هر بار که به مناسبتی یکی از این چند مجموعه مقالات ایشان را که به همت شاگردان و علاقهمندانشان منتشر شده به دست میگیرم، بیاختیار شروع میکنم به خواندن مکرر که حقیقتا برای بازنویسی تاریخ فرهنگی و مذهبی و علمی ایران در سده چهاردهم قمری از منابع دست اول به حساب میآیند.
استاد مهدوی دامغانی بهویژه در سالهایی که در ایالاتمتحده رحل اقامت افکند، در حوزه تصحیح و تألیف کوشا بود و علاوه بر آن، سالها برای تنی چند از دانشجویان دکتری و پست دکتری دانشگاههای هاروارد و پنسیلوانیا درسهایی را ارائه میداد و متونی در ادب فارسی و عربی و گویا فقه و عقاید تدریس میکرد. نفس حضور ایشان در آمریکا و فعالیت در قالب تدریس برای شماری از دانشجویان و همچنین ارائه سخنرانیهای مذهبی، بیتردید در ترویج فرهنگ و ادب و زبان فارسی میان ایرانیان و علاقهمندان به فرهنگ ایران و اسلام در آمریکا و همچنین تبیین مبانی تشیع تأثیر تمام داشت.
استاد مهدوی دامغانی در مشهد چند سالی ادبیات عرب و مقداری از دروس منطق و فلسفه و بخشهایی از سطوح عالیه را در محضر استادان برجسته آن دیار مقدس فرا گرفت و بعد در تهران این توفیق را داشت که از محضر بزرگترین استادان دانشکدههای معقول و منقول و دانشکده ادبیات آن زمان؛ از جمله استادان فروزانفر و بدیعالزمانی و استاد جلال همایی و علیاکبر فیاض و بسیاری دیگر بهرهمند شود و از خرمن دانش آنها در رشتههای مختلف ادب و دین توشه بردارد. در تهران مدتی نیز محضر درس مکاسب مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدتقی آملی را درک کرد. تخصص اصلی استاد، ادب فارسی و ادب عرب و احاطه عجیب بر فنون مختلف شعر و نثر عربی بود و از نوشتههای ایشان بهویژه در قالب مقالات کوتاه و بلند و مقدمههایی چند بر آثار دیگران، معلوم است که بارها و بارها متون اصلی و کلاسیک ادب عرب را نظماً و نثراً در کنار متون اصلی ادب فارسی خوانده و در حافظه قوی خود ثبت و ضبط کردهاست؛ روایهً و درایهً.
استاد مهدوی علاوه بر زبانهای فارسی و عربی، از آثار فرانسه نیز به دلیل آشنایی با این زبان بهرهمند بود و در نوشتههای خود به برخی منابع فرانسوی مکرر ارجاع میداد و به این زبان صحبت و حتی سخنرانی میکرد. از ویژگیهای مهم استاد مهدوی دامغانی علاقه بیحد و اندازه و خالصانه نسبت به مقام مقدس اهل بیت عصمت و طهارت بود؛ و خداوند او را با موالی کرام محشور فرماید. همچنین در گفتار و نوشتار بسیار به آداب اسلامی و ایرانی پایبند بود و آثارش حقیقتا شیرینی و لطافت خاص خود را دارد. فقدان این استاد برجسته که یادگار عصر بزرگان ادب و فرهنگ ایران زمین بود، ضایعهای است سنگین. امیدوارم ایران عزیز ما قادر باشد باز هم فرزندانی به شایستگی او تربیت کند؛ رضوان خداوند بر او باد.