سخنرانی یکسویه آقای رئیسی در تلویزیون ایران که سهشنبهشب انجام شد را چگونه میتوان توصیف کرد؟ فقط باید در یک کلمه گفت: متأسفیم. یک سخنرانی یکسویه را به نام گفتوگو با مردم معرفی کردند، که این قلب آشکار کلمات و مفاهیم است و پس از پایان این سخنرانی تکراری که نکته مفیدی هم در آن نبود، با مجموعهای از اطلاعات نادرست مواجه شدیم که مغایر با اطلاعات رسمی کشور است.
این سخنرانی به برخی از مسائل اشاره دقیق نکرده است، از جمله اشتغال، مسئله افزایش حقوقها که بسیار کمتر از تورم است و به این اشاره نکرده که اگر نفت میفروشید، پس چرا سود این فروش به جیب مردم نرفته است یا نمیرود؟ خلاصه این که به مسائل اصلی پرداخته نشده است.
در سخنرانی به موضوعاتی اشاره شده است که ذاتاً برای مردم هیچ اهمیتی ندارد، مگر بهواسطه اثرات آنها، از جمله FATF یا شانگهای و امثال آنها وقتی مهم و مفید است که آثار آن را در توسعه اقتصادی، کاهش تورم و رشد ناخالص داخلی و افزایش اشتغال ببینیم و اگر در این موارد تحول رخ نداده است، نشان میدهد که این اقدامات منجر به نتیجه مطلوب نشده است.
بعلاوه ایشان توضیح ندادند که چرا تیم اقتصادی دولت در این دو سال به کلی تغییر کرد؟ چه عواملی در آن مؤثر بود؟ و نتایج این بیثباتی در کجا دیده شده است؟
ولی مهمترین بخش سخنرانی آقای رئیسی اطلاعاتی است که در سخنان خود دادند و به جای پذیرش مسئولیت؛ تقصیرها را به گردن دیگران انداختند و برای توجیه وضعیت ناهنجار کنونی اطلاعاتی را دادند که در گزارشهای رسمی وجود ندارد.
آقای رئیسی گفت که «طی ۶ ماه تورم را ۲۰ درصد کاهش دادیم و توانستیم رشد اقتصادی صفر درصد را به ۵/۴ درصد در اسفندماه ۱۴۰۰ برسانیم و آخر سال ۱۴۰۱، تورم از ۴۳ درصد به ۳۱ درصد رسید.»
این اطلاعات به کلی نادرست است، رشد اقتصادی کشور در سال ۱۳۹۹، برابر ۴/۳ درصد بود. البته فروش نفت نیز از بهمنماه سال ۱۳۹۹ آغاز شد و الا در دوره ترامپ این راه بسته بود. ارقام رسمی درباره رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۰ برخلاف ادعای آقای رئیسی بود. رشد اقتصادی در فصل بهار و تابستان که دولت قبل عهدهدار کار بود، به ترتیب ۹/۶ و ۴/۴ بود و در پائیز و زمستان که دولت کنونی بود، ۱/۴ و ۳/۲ است و اصولاً رشد اقتصادی صفر نبود ولی با آمدن این دولت در سال ۱۴۰۰ کاهنده شد.
تورم نیز در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ تغییر معناداری نکرد ولی در سال ۱۴۰۱ که تمام سال را این دولت عهدهدار بود، نهتنها کمتر از گذشته نشد، بلکه به نزدیک ۵۰ درصد رسید بهطوری که ارقام آخر سال تا چند ماه بعد منتشر نشد.
ایشان همچنین تاکید کردند که: «ایران در کشورهای آمریکای لاتین سرمایهگذاری کرده. چرا باید تراکتورسازی ۷ سال و خودروسازی ما ۹ سال در ونزوئلا تعطیل و نیمهتعطیل بماند؟» در این مورد باید به اطلاع ایشان رساند که خوب است بفرمایید یک گزارش از سرمایهگذاریهای دستوری در کشورهای دیگر که در زمان احمدینژاد انجام شد در اختیارتان بگذارند تا معلوم شود که اینها سرمایهگذاری نیست اتلاف منابع مردم در کشورهای دیگر است این سیاست زیانبار را ادامه ندهید.
خودروهای ما در داخل کشورمان با خودروهای خارجی حتی با تعرفه وارداتی بالای ۱۵۰ درصد هم نمیتوانند رقابت کنند چطور در آمریکای لاتین سودآور خواهد بود؟
این موارد برای اثبات بیدقتی یا نادرستی اکثر گزارههای مذکور در آن سخنرانی کافی است. مشکل اینجاست که آقایان به جای گفتوگو با کارشناسان و مردم با دو نفر گفتوگو میکنند که اهداف برنامه پیشاپیش معلوم است، امیدواریم روزی شاهد گفتوگوی واقعی باشیم.
درباره ادعاهای ایشان در موفقیتهای خارجی، چون عدد و رقم ندارد و نیز بنا به مصلحت کشور سکوت میکنیم ولی همین اندازه میتوان گفت که مواضع و سخنان قبلی ایشان و همفکرانشان در باره موضوعات خارجی در فضای مجازی وجود دارد و ما چون از بهبود این روابط حمایت میکنیم هیچ علاقهای در به رخ کشیدن آن مواضع و نیز بیان مابهازای پرداختی برای این روابط نداریم.
در پایان یک پرسش اساسی را میتوان طرح کرد. اگر فرض کنیم که مطابق وعدههای قطعی داده شده تورم بهجای ۴۷ درصد در سال گذشته ابتدا نصف و سپس تا حالا تک رقمی شده بود. اگر سالانه بهجای ۲۶۰ هزار شغل، یک میلیون ایجاد شده بود، و بهجای آغاز به ساخت اندک خانه که حتی تعدادش هم معلوم نیست سالانه یک میلیون واحد مسکونی ایجاد شده بود در این سخنرانی چه تعاریفی از دولت میکردید که اکنون نکردهاید؟ این دولت سه وعده اصلی و ملموس داشت و آمار هر سه مورد با فاصلهای بزرگ از وعده قرار دارند. بهتر است بهجای پرداختن به هر چیز دیگر به تحلیل چرایی وضعیت اینها پرداخته شود.