یاد باد آن روزگاران، یاد باد.
روزگارانی که روزنامهها روزنامه بودند، روزنامهنگاران عاشق بودند و کلمهها انگار جان داشتند.
روزگاری که روزنامهنگاری شغل نبود و راهورسم عاشقی بود و روزنامهچیها هر صبح به شوق ردیفکردن آنها و جانبخشی به آنها از بستر خارج میشدند.
در آن روزها، صفحه «سینمای جهانِ» روزنامه «اعتماد ملی» برای من محلی بود برای ادای دین به یک عشق دیگر یعنی سینما.
محمد ولیزاده را نمیشناختم و به واسطه آرش خوشخو با او آشنا شدم و از برکات این صفحه، این شد که یکی از بهترین دوستان همه این سالها را یافتم و بعد به واسطه او با دکتر حقشناس آشنا شدم و رجلی سیاسی اما مهربان و صادق و سالم را هم دیدم.
یک صفحه در هفته قاعدتاً سهم زیادی نبود اما نویسنده و بخصوص روزنامهنگار گاه با یک ستون و حتی چند سطر هم روحش ارضا میشود و صفحه «سینمای جهان» روزنامه اعتماد ملی که در آن آزادی بود و سانسور نبود و میتوانستی آنچه دوست داشتی و تجربه کردی را به کلام بکشانی و خوشحال باشی که بدانی هستند کسانی که میخوانند و با دقت میخوانند و آنچه مینویسی برایشان مهم است؛ حالِ آدم را خوب میکرد.
امان از خاطرات، امان از روزگار، امان از عمر، امان از سانسور، امان از امروز و امان از داد و بیداد.
روزنامهچیها عاشق بودند، کلمهها جان داشتند… | امیر صدری
- نویسنده : امیر صدری
- منبع : مجله نیم روز
- 476 بازدید