نوشته: دانیل مارکی – جولای و آگوست ۲۰۲۳ – فارین افریز
چندین دهه است که مرسوم بوده هرگاه سیاست گذاران امریکایی به هندوستان سفر کرده اند در وصف زیبایی سیاست های هندوستان، تنوع قومی و ارزشهای مشترکی که ( چندین رئیس جمهور امریکا گفته اند) هندوستان را به عنوان بزرگترین و قدیمی ترین دمکراسی جهان به غرب مرتبط می سازند، سخن بگویند. این لفاظی شاید گنگ و نا مفهوم باشد اما قطعاً بزرگ و پر آب و تاب است و این تمجیدها برای امریکا پوچ و بی معنی نیستند. در نظر سیاست گذاران امریکایی، اصول مشترک دمکراتیک بنیان یک رابطه پایا بین هند و امریکا بوده و از اهمیت راهبردی زیادی برخوردار است. دو تا از بزرگترین دمکراسی های جهان از دید سیاست گزاران امریکا نمی توانند علائق و جهان بینی های مشترکی نداشته باشند.
فرانکلین روزولت رئیس جمهور امریکا خطاب به مهاتما گاندی رهبر وقت جنبش استقلال هند در طول جنگ دوم جهانی نوشته بود: « علایق مشترک ما، دمکراسی و عدالت ، رهبران هندوستان و امریکا را قادر خواهد ساخت که در برابر دشمن مشترک ، نظر واحد داشته باشند». در دوران جنگ سرد، روسای جمهوری امریکا سعی کردند، دهلی نو را با این استدلال که هندوستان به عنوان کشوری دمکرات ، دشمن طبیعی شوروی است، متقاعد سازند که در برابر مسکو بایستد. زمانی که جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۵ یک قرارداد هسته ای غیر نظامی با هند امضاء کرد، اعلام داشت که نظام دموکراتیک هندوستان نشانگر آن است که دو کشور «شرکای طبیعی» هستند که با «ارزشهای عمیقاً ماندگار» با هم پیوند خورده اند.
اما هند بارها و بارها امیدهای امریکا را نا امید و به باد داده است. مثلاً گاندی زمانی که به روزولت اعلام کرد که اولویت او تلاش برای آزادی از چنگ امپراتوری بریتانیا و نه جنگ با ژاپن و آلمان نازی است پاسخ نا امید کننده ای را اعلام داشت. لذا دهلی نو نه تنها از اتحاد و همسویی با واشنگتن در دوران جنگ سرد امتناع کرد بلکه روابط گرمی با مسکو برقرار نمود. حتی پس از پایان جنگ سرد که هند تقویت روابط خود با امریکا را آغاز کرد، روابط پویا و محکم خود با مسکو را حفظ کرد.هند همچنین از همکاری با واشنگتن بر علیه ایران سرباز زده و با رژیم نظامی برمه هم روابط خوبی برقرار کرده است. در جدیدترین مورد ، دهلی نو از محکوم نمودن تهاجم روسیه به اوکراین نیز خودداری نموده است. اگر ارزشهای دموکراتیک سنگ بنا و اساس روابط امریکا و هندوستان باشد که همیشه راهبردی مهم و محل مناقشه بوده است، در حال حاضر روشن است که این استراتژی محکوم به شکست است زیرا مفهوم ارزشهای مشترک خودش عجیب و خیالبافی است. از حدود نه سال پیش که ناراندا مودی نخست وزیر هندوستان شده است جایگاه آن کشور به عنوان کشوری دمکراتیک به شدت محل تردید است« بزرگترین دموکراسی جهان» خشونت علیه اقلیت مسلمان که اغلب از حمایت سیاستمداران برجسته آن کشور نیز برخوردار بوده است، را تشدید نموده است. هندوستان در تلاش بوده تا شهروندی میلیونها مسلمان را از آنها بگیرد. سرکوب مطبوعات و ساکت نمودن صدای مخالفان نیز از دیگر اقدامات دولت مودی است. لذا دولت بایدن که خود را قهرمان ایده های دموکراتیک معرفی می کند، هرگاه شراکت کشورش با هندوستان را بر اساس ارزشهای مشترک توصیف می نماید با این واقعیت مواجه میگردد که بر زمینه ای بی ثبات و متزلزل گام می زند.
برغم موارد فوق دولت امریکا به این اقدامات خود ادامه می دهد. مثلاً در ژانویه سالجاری کاخ سفید اعلام کرد که ابتکارات مشترک دو کشور در حوزه فناوری ، حاصل ارزشهای مشترک دموکراتیک و احترام به حقوق بشر جهانی است. در ماه جون نخست وزیر هند از امریکا دیدار کرد و در مجلس شام رسمی که نشانه ی «پیوند های گرم خانوادگی و دوستانه » در روابط دو کشور است با بایدن دیدار کرد. با این وجود در ماه فوریه سالجاری دولت هند برای جمع آوری پول توسط یک اندیشکده پیشرو هندی مشکلاتی ایجاد نمود که باید آن را ضربه ای بزرگ به آزادی فکر دانست. در ماه مارس سال جاری، حزب مودی نخست وزیر هند ، یکی از مخالفان سیاسی برجسته خود را از پارلمان هند به بهانه توهین به نخست وزیر اخراج نمود.
هرچند رشد و توسعه ارزشهای مشترک بین هردو کشور کندتر شده است اما منافع مادی مشترک آنها تقویت شده است. هندوستان و امریکا ، اکنون یک دشمن ژئوپولتیک مشترک بنام چین دارند و هر دو کشور می دانند که برای برنده شدن در رقابت با پکن می توانند کمک یار دیگری باشند. از نظر امریکا، هندوستان قدرتی بزرگ و موثر در آسیاست که علاوه بر آنکه در مسیرهای دریایی مهم قرار دارد، دارای مرزهای زمینی مورد مناقشه با چین می باشد. از نظر هندوستان ، ایالات متحده ی امریکا منبع جذب فناوریهای پیشرفته ، آموزش و سرمایه گذاری است. دهلی نو شاید هنوز روابط نزدیکی با مسکو داشته باشد، اما کیفیت نا مطمئن و بی اعتمادی به سلاح های روسی بدان معناست که هندوستان از همیشه بیشتر به خرید سلاح از غرب راغب است.
با این همه، برای بهره مندی از این منافع مادی تکمیلی، امریکا باید ایده توسل به ارزشهای مشترک را که می تواند بستر ایجاد روابطی قوی باشد با این توجیه که تحمل بالایش در برابر رفتارهای دهلی نو ، اساس یک همگرایی بلندمدت است، رها سازد. امریکا بجای آنکه به هندوستان به عنوان متحدی در جنگ به نفع دموکراسی جهانی بنگرد، لازم است هندوستان را رفیق ایام خوشی بداند. با توجه به اینکه امریکا برای چندین دهه از خلال عینک آفتابی هند را نظاره کرده است این تغییر رفتار برایش آسان نمی باشد. اما این چرخش ، دو طرف را به اندیشه وا می دارد که در نهایت روابطشان تجاری است و این درک به آنها اجازه می دهد که کسب و کار را آغاز نمایند.
رهبران امریکا بویژه لیبرالها مدتهاست بر این باورند که نهادهای دموکراتیک نشانه اصلی هویت هندی می باشند و به همین دلیل باید دهلی نو از سوی امریکا حمایت شود. مثلاً در سال ۱۹۵۸ ، سناتور جان کندی برای افزایش کمکها به هند راه حلی که از حمایت هر دو حزب امریکا برخوردار بود ارائه کرد. فرض کندی آن بود که حمایت از هندوستان به عنوان یک دموکراسی نو پا در برابر هجوم کمونیسم ضروری است. کندی در سخنانی اعلام داشت که آینده دموکراتیک هندوستان بطرزی عجیب در خطر است و اگر اکنون که رهبران هند متقاضی کمک غرب هستند و هدف شایسته ای هم دارند، نا امید شوند، فاجعه به بار خواهد آمد.
همانطوریکه دیپلمات سابق دنیس کاکس در مقاله ای تحت عنوان هند و ایالات متحده :«دموکراسیهای بیگانه » نوشت،« تلاشها به ثمر نشسته است». او می گوید در دوره ی دوم ریاست جمهوری آیزنهاور کمک های امریکا به هند از ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۵۷ به رکورد ۸۲۲ میلیون دلار در سال ۱۹۶۰ رسید. آیزنهاور خودش را به آینده ی هند دموکراتیک متعهد می دانست. همانطوریکه آیزنهاور در مراسم افتتاحیه نمایشگاه های جهانی کشاورزی در دسامبر ۱۹۵۹ در دهلی نو گفته است. هر چند هند قوی تر شود مردم امریکا رضایت بیشتری دارند زیرا ما، خودمان را تقویت کرده ایم و این کمک ها وقف خواهری است که به صلح می اندیشد. شش ماه بعد ، آیزنهاور قرار دادی چندساله با هند به ارزش یک میلیارد و بیست و هشت میلیون دلار به منظور کمک غذایی به هندوستان در چارچوب برنامه غذا برای صلح سازمان ملل متحد امضاء کرد. زیرا کشاورزان هندی قادر به پاسخگویی به نیازهای غذایی مردم هند نبودند.
اما اگر کندی و آیزنهاور امیدوار بودند که با تمجید از هند ، آن را متحد خود سازند، به شدت در اشتباه بودند. در سال ۱۹۵۴ نهرو نخست وزیر هند به صراحت اعلام کرد که کشورش در جنگ سرد بی طرف خواهد ماند، سخنی که آیزنهاور را رنجاند. کندی امیدوار بود که با سفر نهرو به واشنگتن در سال ۱۹۶۱ ، هند را به امریکا نزدیکتر سازد، اما سفر نهرو نیز چیزی را عوض نکرد. نخست وزیر هند تمام رشته های کندی برای آوردن هندوستان به مدار امریکا را پنبه کرد.
آنگونه که کاکس می گوید، دهلی نو جانشینان کندی در دوره ی جنگ سرد را هم به نحوی مشابه نا امید ساخت، لیندون جانسون نیز با انتقاد ایندیرا گاندی نخست وزیر هندوستان در سال ۱۹۶۶ از جنگ ویتنام مواجه شد که بسیار رنج آور بود. سفیر جانسون در هندوستان بعدها گفنه بود که واکنش رئیس جمهور امریکا طیفی از خشونت تا حرفهای ناپسند را در بر می گرفت. تصمیم بعدی ایندیرا گاندی در سال ۱۹۷۱ که به امضاء معاهده دوستی با مسکو انجامید، از سوی کسینجر وزیر خارجه امریکا به «بمبی» تشبیه شد که همچون «کبریتی روشن در انبار باروت » سبب شد تا روابط هند و پاکستان ملتهب گردد.
در سال ۱۹۸۰، زمانیکه نماینده دائم هندوستان در سازمان ملل، حمله ی شوروی به افغانستان را موکداً تایید کرد، جیمی کارتر خشمگین گردید. سفیر کارتر در دهلی نو به ایندیرا گاندی گفته بود که بیانیه ی هندوستان از نظر امریکا ویرانگر بوده و موجب واکنشهای ناگواری در امریکا شده است.
معهذا سیاستگزاران امریکایی برای دهه ها از هند تمجید کرده اند و به این استدلال خود که اصول دموکراتیک از هندوستان شریک خوبی ساخته است،ادامه داده اند. بیل کلینتون در سخنرانی سال ۲۰۰۰ خود در پارلمان هند ، اظهار داشت که قدرت دموکراسی هند نخستین درس مهم از درس های متعددی است که به جهان آموخته است. دولتهای جرج دبلیو بوش و اوباما نیز همواره از عبارات کهن ترین و بزرگنرین دموکراسی برای توصیف روابط دیرینه هند و امریکا استفاده می کردند. اوبامادر نطق سال ۲۰۱۰ در پارلمان هند بطور مکرر بر پیوند مشترک و منحصر به فرد « دو دموکراسی قدرتمند» تاکید کرد و از تلاش های هند برای کسب کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد دفاع کرد و همکاری هند و امریکا در شورای امنیت را مایه تقویت بنیان های حکومت دموکراتیک در کل جهان شمرد.هنوز هم پیشنهادات اصلاحی اوباما در شورای امنیت سازمان ملل دارای اهمیت است اما اینکه بگوئیم عملکرد هند در سازمان ملل همیشه برآورنده انتظارات امریکا بوده، سخت است. در مجمع عمومی سازمان ملل از ۲۰۱۴ تا۲۰۱۹، فقط در بیست درصد موارد رای هند همراستا با رای امریکا بوده است. حتی زمانی که آراء مربوط به موضوع اسرائیل و فلسطین ( که در این موضوع دو کشور هند و امریکا اختلاف بیشتری دارند) را هم به حساب آوریم. این عدد به ۲۴ درصد افزایش می یابد. بر عکس فرانسه در ۵۷ درصد موارد و اگر موضوع اسرائیل و فلسطین را هم لحاظ نمائیم در ۶۷ درصد موارد با امریکا همراه بوده است. این تفاوت نباید مایه تعجب باشد. هندوستان به طور معمول با ابتکارات بین المللی امریکا همراه نبوده است. بطور مثال، هند هرگز به یک موافقت نامه تجاری تحت رهبری امریکا نپیوسته است. هند همچنین هرگز بیش از تظاهر و تائید زبانی تمایلات امریکا به گسترش دموکراسی خواه بلافاصله بعد از خاتمه جنگ سرد یا در جریان تلاشهای دولت بوش برای پیشبرد لایحه موسوم به آزادی یا در بهار عربی در سالهای ریاست جمهوری اوباما، چیز بیشتری از خود نشان نداده است.برغم تمام این سرخوردگیها ، دولت بایدن به تلاشهای خود جهت برقراری روابط نزدیک با هند ادامه داده و قویاً بر ارزشهای مشترک فرضی دو کشور تاکید می کند. بایدن ، مودی را به دو اجلاس دموکراسی در واشنگتن دعوت کرد و مودی در هر اجلاس سخنانی ایراد کرد. در ماه می ۲۰۲۲ بایدن در نشستی با مودی گفت که همکاری بین هند و امریکا بر «تعهد به دموکراسی نمایندگی»استوار است. زمانی که بلینکن وزیر خارجه امریکا در سال ۲۰۲۱ از هند دیدار می کرد، گفت که روابط دو کشور به عنوان روابط بین دو دموکراسی بسیار با اهمیت و بسیار قوی است. در ماه مارس ۲۰۲۳ نیز وزیر بازرگانی امریکا در سفر به دهلی نو ،از مودی به عنوان «رویای غیر قابل باور» ستایش کرد و اعلام داشت که دو دولت با اصول دموکراتیک متحد هم شده اند.
اما باز هم ، دهلی نو، کاخ سفید را در خصوص سیاستهای مرتبط با ارزشهای لیبرال نا امید کرده است. بطور مثال، هندوستان روابطش را با نظامیانی که در سال ۲۰۲۱ دولت دموکراتیک برمه را سرنگون کردند، حفظ کرده و به آنها سلاح فروخته است. دهلی نو در گروههای چند جانبه ای که منتقد امریکا و غرب هستند نظیر بریکس متشکل از برزیل، روسیه ، چین و افریقای جنوبی ، نقش فعالی ایفا می کند و در کنار مسکو هم ایستاده است. برغم تهدیدات تحریمی امریکا ، کمی قبل از حمله روسیه به اکراین، هندوستان اقدام به خرید سیستم ضد هوایی اس ۴۰۰ از روسیه نمود. بعد از تهاجم روسیه به اکراین ،هندوستان در سازمان ملل رای ممتنع داده است و از اعمال محدودیت های اقتصادی علیه روسیه خودداری کرده است و بعد از تهاجم روسیه به اکراین ، انرژی بیشتری از روسیه خریده است.
رفتار هندوستان در قبال جنگ در اکراین ، بسیاری از بزرگترین حامیان هندوستان در کنگره امریکا را عصبانی کرده است. کریس مورفی سناتور دموکرات از ایالت کینتیک که رئیس کمیته فرعی سنا در خصوص آسیای جنوبی است می گوید «صادقانه بگویم، من و بسیاری از همکارانم از مواضع مبهم هندوستان در مواجهه با بزرگترین تهدید دموکراسی بعد از جنگ دوم جهانی گیج شده ایم» .«در حالیکه مواضع دموکراسیها برای محکوم نمودن تهاجم روسیه به اکراین به هم نزدیک می شود، عجیب است که هند به عنوان بزرگترین دموکراسی جهان در حاشیه نشسته و نظاره گر است.
ترویج خودکامگی
مواضع دهلی نو در قبال جنگ اکراین ، قطعاً در جبهه مقابل ارزشهای مورد حمایت آن کشور قرار دارد. اما این تقابل در برابر بزرگترین شکست دموکراتیک هندوستان ناچیز است. از زمان کسب دو پیروزی بزرگ ملی در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ ، حزب بهاراتیا جاناتای مودی، دلبستگی هندوستان به دموکراسی بیش از بیش مورد تردید قرار گرفته است. این حزب با سیاسی نمودن بوروکراسی مدنی و اداری هند و تبدیل پارلمان به ماشین امضاء و تایید کننده اولویتهای حزب، نظارت بر رفتار نخست وزیر را بی خاصیت و ناکارآمد کرده است. مودی همچنین هیچ انتقادی را در رسانه های جمعی ، دانشگاهها یا جامعه مدنی تحمل نمی کند. بطور مثال دولت هند در سال ۲۰۲۳ پخش یک مستند از بی بی سی را که به نقش مودی در شورشهای مرگبار گجرات در سال ۲۰۰۲ می پرداخت کاملاً ممنوع نمود. سه تا از سازمانهایی که در خصوص دموکراسی برترین رتبه ها را در جهان دارند( موسسه انواع دموکراسی ، خانه آزادی و واحد اطلاعات اکونومیست) تمامشان رتبه هندوستان را از زمان تصدی مودی در خصوص دموکراسی تقلیل داده اند.
شکست های دموکراتیک دهلی فراتر از حذف نظارتها و توازن قواست. حزب بهاراتیا جاناتا عمیقاً با سازمان ملی سو یا مسواک(RSS) که به دنبال آن است که کلیه هندوستان منحصراً و فقط دارای هویت هندو باشند ( یعنی همان هویت مودی) در هم تنیده شده است.
سازمان ملی سو یا مسواک که در سال ۱۹۲۵ با تقلید از گروههای فاشیستی اروپایی فعال در سالهای بین دو جنگ جهانی ایجاد شد به قول یکی از بنیانگزارانش، اندیشه احیای نظامی هندوها را ترویج می کرد. این اندیشه کاملاً مخالف گاندی و نهرو به عنوان قهرمانان آزادی مذهب، تفاوت و گوناگونی افراد و مدافع حقوق اقلیت ها بود. علت ترور گاندی به دست یک هندی ملی گرای عضو سازمان مذکور در سال ۱۹۴۸ نیز همین است.
چرخش هندوستان به سوی خودکامگی ، مشکلات زیادی را برای امریکا ایجاد می کند، نخستین آنها کمتر قابل اعتماد بودن هندوستان است. رهبران دموکراتیک پاسخگو لازم است مردم خود را نسبت به سیاست خارجی خود توجیه و از برنامه خود دفاع کنند، در این صورت تصمیماتشان شفاف تر و قابل پیش بینی خواهد بود. بر عکس ، پیش بینی تصمیمات خودکامانه خیلی سخت است. هرچه دهلی نو قوم گراتر شود، امنیت هندوستان کمتر خواهد شد. در هندوستان دویست میلیون مسلمان ( به اندازه ملیت پاکستان) زندگی می کنند و پیشینه چشمگیری در خشونت جمعی دارند. هند با سرکوب اقلیت ها در کوتاه مدت ثبات ضعیف خود را به خطر می اندازد و در بلندمدت در کاهش خشونت ناتوان خواهد بود و یک هند گرفتار در مشکلات امنیت داخلی ، منابع کمتر ، محدودیت های بیشتر در حوزه سیاست خارجی و مشروعیت کمتر برای ایفای نقشی سازنده در خارج از مرزهای خود مواجه خواهد بود.
اعمال ناسیونالیسم هندوی هندیها در داخل کشورشان رهبران آن کشور را به سمت اهداف غیر لیبرال در خارج از کشورشان می کشاند. ملی گرایان هندو معتقدند یکی از بزرگترین دستاوردهای سیاست خارجی آنها بسیج گروهای وابسته به RSS (سازمان ملی سو یا مسواک) در سایر کشورها به منظور لابی نمودن در سایر پایتخت ها مثل واشنگتن برای حمایت از برنامه های حزب بهاراتیاجاناتا است. همچنین ناسیونالیستهای هندو می گویند که قصد دارند یک «هندوستان یکپارچه تر» را که در آن دهلی نو « کنفدراسیونی فرهنگی» که از افغانستان تا میانمار و از سری لانکا تا تبت امتداد دارد، برپا سازند. بطور مثال در سال ۲۰۲۲ موهان باگوات رئیس RSS خواستار آن شد که این کنفدراسیون در کمتر از ۱۰ تا ۱۵ سال ایجاد شود. اظهارات باگوات سوالاتی درباره آینکه کنفدراسیون فرهنگی هندو به چه معناست ایجاد کرد و حداقل موجب ترویج نوعی ترس در منطقه شد، زیرا کشورها تردید دارند که حرکت هند در جهت کسب رهبری به همان اندازه که رهبرانش ادعا می کنند صلح آمیز شد.
برغم وجود شواهد روشن در مورد سیاست های غیر لیبرال و متعصبانه حزب بهاراتیاجاناتا مقامات رسمی عالی رتیه دولت بایدن از انتقاد صریح نسبت به دولت مودی اجتناب کرده اند. بر عکس امریکا با اعلاناتی مثل انکه بلینکن در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که هر دموکراسی ، کاری ناقص اما رو به پیشرفت است، سعی کرده از نگرانی ها بکاهد. به جرات می توان گفت که دلیل اینگونه برخورد های امریکا آن است که بایدن معتقد است بیان هر نوع نگرانی درباره ی سیاست های هندوستان موجب آسیب بیشتر به روابط دو کشور می شود.
ترس بایدن بی پایه نیست. مانند اکثر کشورها، هند دوست ندارد مورد انتقاد قرار گیرد، لذا طرح صادقانه شکایات نیز خوب و بجا نخواهد بود. با این حال رویکرد غیر صادقانه نیز تبعات خاص خود را دارد. بطور مثال ، ناچیز شمردن نگرانی ها در مورد لغزشهای دولت هند به سمت خودکامگی، توانایی واشنگتن برای حمایت از دموکراسی در تمام جهان را تضعیف می کنند. در حقیقت ، این کار می تواند عقب نشینی فعالانه از دموکراسی را تشویق نماید.هندوستان پر جمعیت ترین کشور جهان و رهبر و پیشرو در جنوب جهان ( کشورهای محور جنوب) است. وقتی مودی از ارتباط خود با واشنگتن به عنوان جلابخش اعتبار دموکراتیک خود و تقویت روایت خودخواهانه خویش مبنی بر اینکه هند هندو «مادر دموکراسی است » ( آنگونه که در اجلاس برای دمکراسی در سال ۲۰۲۳ در واشنگتن اعلام کرد) استفاده می کند، لیبرالیسم را در هر جایی به عقب می راند.
تمجید امریکا از دموکراسی هند، ایجاد اتحادهای سیاسی در درون امریکا را که بایدن برای همکاریهای امنیتی با هندوستان نیازمند آن است دشوار می سازد. بسیاری از گروه های قدرتمند امریکایی نظیر گروه های مسیحی انجیلی، عمیقاً در مورد رفتار بد و رقت انگیز هند با اقلیت ها ، سرکوب آزادیهای مذهبی و خفه کردن مطبوعات نگران هستند. نشریات نیویورک تایمز و واشنگتن پست همراه با سایر رسانه های گروهی مهم امریکا، داستانها و ستونهایی را به این مسائل اختصاص می دهند به گونه ای که اغلب رهبران حزب بهاراتیا جاناتا ، به این دسته از نشریات بر چسب « ضد هندی»می زنند.
شخصیت های تاثیرگذار در واشنگتن بطور فزاینده در خصوص سیاستهای غیر لیبرال و متعصبانه ی هند، هشدار می دهند. در ماه مارس ۲۰۲۱، باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنای امریکا نامه ای را خطاب به لوید آستین وزیر دفاع امریکا نوشت و از او خواست تا در سفر خود به هندوستان، مطمئن شود که در تمام حوزه ها از جمله همکاریهای امنیتی ، شراکت هند و امریکا ، باید بر حمایت از ارزشهای دمکراتیک مبتنی باشد. اگر بایدن برای روابط بهتر با هند، بر اصول مورد نظر خود تاکید کند، ممکن است درخواست های او با مخالفت های زیادی مواجه شود.
دشمن، دشمن من
دور شدن هندوستان از دموکراسی عمیقاً مایه تاسف است. اما دهلی نو هنوز برای امریکا شریکی گرانبها است. هند، علاوه بر آنکه پر جمعیت ترین کشور جهان است ،پنجمین اقتصاد بزرگ دنیا، دومین ارتش بزرگ دنیا و کادر قابل ملاحظه ای از دانشمندان و مهندسان دارای تحصیلات عالی است. هندوستان دارای زرادخانه ای از سلاح های هسته ای است. همچنین چون امریکا، هند عمیقاً در خصوص چین نگران است، زیرا چین را قدرت خطرناکی می بیند که قصد دارد نظم جهانی و منطقه ای را به چالش بکشد. شاید اکنون بهترین لحظه برای همکاریهای امریکا و هند باشد. سوال این است که واشنگتن تا کجا باید پیش برود.
در بسیاری از موارد ، تصمیم گیری برای کمک به هند آسان است. زمانی که چین دست درازی به مرزهای هند را در خطوط مرزی چین و هند آغاز نمود در گیریهای مرگبار بین دو کشور موجب شد، واشنگتن بلافاصله تجهیزات مورد نیاز در هوای سرد و نیز اطلاعات مربوط به مواضع چین را به دهلی نو بدهد. امریکا همچنین در تحویل پهپادهای نظارتی از قبل برنامه ریزی شده به هندوستان تسریع نمود. لذا از این زمان مسئولان امریکا به درستی به این نتیجه رسیده اند که می توانند بیش از گذشته با رهبران هند همکاری های نظامی در خشکی و دریا داشته باشند. امریکائی ها امیدوارند که تهدیدات چین همراه با تهاجم روسیه به اکراین، یکبار در هر نسل فرصتی را به آنها بدهد که قاطعانه ( نه فوراً) دهلی نو را وادار کنند که اتکای شدید به تجهیزات روسی را رها کرده ، به امریکا روی آورد.
اتحاد بیشتر هند و امریکا در برابر چین همچنین بدان معناست که دو کشور می توانند در زمینه انواع خاصی از فناوریها همکاری نمایند. بطور مثال ، واشنگتن می تواند با دهلی نو برای جایگزین ساختن زیر ساخت های ارتباطی و اطلاعاتی ساخت چین همکاری نماید و این وسیله ای برای رقابت با صنعت جهانی پکن است که بیم آن می رود که در جهان جایگاه برتر را کسب نماید. همچنین امریکا می تواند برای تنوع بخشی به محصولات صنعتی ضروری، بجای چین به هندوستان روی اورده و این روند را نسریع کند. با این اقدام امریکا ، دهلی نو از سرمایه گذاری ها اقتصادی جدید بهره مند خواهد شد.
اما واشنگتن باید در شیوه های برخورد خود با هند مراقب باشد. امریکا باید آگاه باشد که تمایل هند به همکاری، ناشی از شرایط است و نه اعتقاد و شرایط می تواند بسرعت متحول شود. گذشته از اینها ، بیشتر سالهای پس از جنگ سرد هند، در خصوص نقشی که باید بین پکن و واشنگتن ایفا کند، مردد بوده و اغلب بر اساس ابتکارات و روش قبلی خود حرکت کرده است. حتی پس از درگیریهای مرزی نیز چین و هند همان حجم از تجارت را داشته اند که امریکا و هند داشته اند.اکنون دهلی نو یکی از اعضای سازمان همکاری شانگهای است که به ابتکار چین ایجاد شده و بسیاری از تصمیم گیران و تحلیل گران هندی بیشتر یک جهان چند قطبی را ترجیح می دهند که در آن هند بتواند آزادانه روابط منعطف خود را با سایر قدرتهای بزرگ پیش ببرد. لذا جهانی را که توسط امریکا رهبری می شود یا با توجه به جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن تعریف شود( یک جهان که دهلی نو باید در آن جهت گیری کند) مطلوب هندیها نمی باشد. یکی از بزرگترین نگرانی های دهلی نو آن است که بطور نا محدود در حاشیه های ژئوپولتیکی قرار داده شود.بنابراین ، برای مقامات امریکا، همکاری با هند باید قویاً معطوف به تهدیدات ناشی از چین باشد. بطور مثال ، خوب است امریکا با هند در نزدیک مرزهای چین عملیات نظامی مشترک انجام دهد همانگونه در نوامبر ۲۰۲۲ این کار را کردند. همچنین برای امریکا خوب است معاملات تجاری که آشکارا منافع اش را تامین می کند؛ انجام دهد مثل معامله ای که به امریکا اجازه دسترسی به بنادر دریایی هند در قبال انتقال فناوری محدود یا اطلاعات اضافی را داد.اما، وقتی که سیاستهای امریکا به وضوح همکاری امریکا و هند در مقابل چین را افزایش ندهد، امریکا و هند بی شک به منافعی دست نخواهند یافت. بطور مثال ، امریکا باید قبل از تصویب قرارداد پیشنهادی جنرال الکتریک برای تولید مشترک و انتقال فناوری امریکایی به هند به منظور تولید موتورهای پیشرفته ی جت های جنگنده ضروری است، مجدداً اندیشه نماید. واشنگتن ممکن است در کوتاه مدت از همکاریهای نظامی بهتر هند برخوردار شود اما قرار داد جنرال الکتریک می تواند صنایع دفاعی بومی هند را برای چندین دهه تقویت نماید. موضوعی که در درازمدت به نفع امریکا نخواهد بود.