{پیمانها = معاهده و قراردادهایی که میان دولتها منعقد میشوند.
پیوندها = اشتراکاتی که ملتها به صورت طبیعی و معنوی در منافع و آرمانهای جمعی دارند.}
هم ماندگاری پیمانها و هم اثرگذاری آنها در ارتقای روابط مفید و در نهایت بهبود شرایط کشورهای عضو منوط است به انطباق و همخوانی آنها با پیوندهایی که به طور طبیعی و معنوی کشورها و مردم آنها را به هم بسته نگه میدارند.
در واقع این پیوندها هستند که باید مبنا و راهنمای تکوین و تدوین پیمانها قرار گیرند، زیرا پیمانهایی که ریشه در پیوندهای مستحکم نداشته باشند عملا در حد نوشتههای بی اثر باقی خواهند ماند و پشتوانهای برای اجرایی شدن پیدا نخواهند کرد.
ملتها در برآیند پویشهای خود از معاهدات و روابطی پشتیبانی میکنند که در مسیر آنچه دوست دارند آنها را به کار میآید، در این راستا آنچه راهنمای ملتها در روابط میان ملل است در دو بخش الف)خواستهها و نیازها و ب) آرمانهای ملی قابل تقسیم بندی است.
هارمونی در روابط بینالملل همانقدر موثر است که در انسجام داخلی یک واحد سیاسی نقش دارد، از این جهت در روابط بینالملل دولتها نمیتوانند عوامل همگرایی را نادیده گرفته و به عقد معاهدات با دولتها یا گروههایی که هیچ منافع مشترکی با مردم ندارند اقدام کنند و طبیعی است که چنین پیمانهایی سست و خنثی خواهند ماند.
پیوندهای مهم که شرط ماندگاری و ثمربخشی پیمانها هستند:
۱- موقعیت طبیعی از قبیل جغرافیای به هم بسته، امنیت و محیط زیست مشترک، منابع اقتصادی مشترک(اشتراک در محصول، بازار هدف،نیاز یا تهدید یکسان ، گذرگاه و آبراهه مشاع و…)
اگر دولت در این حوزه همه یا بخشی از این اشتراکات را نادیده بگیرد یا قربانی منافع افراد و توهمات حاکمان نماید هرگز نمیتواند هیچ پیمان مفید و ماندگاری را با ملتهایی که در موقعیت طبیعی با کشور متبوع اشتراک دارند منعقد نماید، در چنین صورتی روابط کشور با همسایگان و کشورهای مشترکالمنافع سست نامطمئن و مخرب خواهد بود، اگر این نوع رفتار را یک دولت مرتکب شود به سوژه امنیتی تبدیل و در منطقه پیرامون منزوی خواهد ماند.
۲- پیوندهای معنوی ملتها، از قبیل فرهنگ ، زبان ، تمدن، دین، مراودات و حتی تاریخ و اسطورههای مشترک عواملی هستند که علائق ملتها و احساس تعلق آنها به همدیگر را تقویت میکنند.
دولتها نمیتوانند این گرایشات معنوی ملت خود را در روابط بینالملل و معاهدات خارجی نادیده بگیرند.
نکته مهم اینکه محکمترین پیمانهای میان دولتها دسته پیمانهایی هستند که همزمان از پشتیبانی دو دسته پیوندهای طبیعی و معنوی برخوردارند.
فراتر از پیوندهای طبیعی و معنوی میان ملتها عواملی نوظهور نیز هستند که ملتها را جذب همدیگر مینمایند و در تقویت روابط بینالملل نقش مهمی ایفا میکنند.
جاذبه نوآوری فرهنگی، علمی، درمانی و بهداشتی، سیاسی، امنیتی رفاهی، ورزشی و…. این نوع جذبه ملتها و مهاجرتها را به سوی کشورهایی هدایت میکنند که از قدرت پاسخگویی بیشتری نسبت به خواستههای انسان و آرمانهای او برخوردارند.
آنچه مسلم است ارتقای زیست و امنیت جمعی هدف روابط بینالملل است و اگر پیوندهای ملتها در این روابط نادیده گرفته شود، نتیجهای جز فروپاشی روابط خارجی و انزوای جهانی کشور نخواهد داد، زیرا ملتها انگیزهای برای واگذاری منافع عینی خود و پیروی از توهمات حکام ندارند!
رستم شجاعی مقدم