پذیرش این نکته که هیچ جنگی “پیروز” واقعی ندارد، ببینیم در جنگی که حماس و جهاد اسلامی در منطقه غزه آغاز کردهاند چه کسانی قطعا و در هر حال، شکست خوردگان بزرگ میتوانند لقب بگیرند؛
۱ – اسرائیل
این رژیم ادعا داشت با تسلط نظامی و زورگویی میتواند تا ابد فلسطینیان را در قفس نگهداشته، از قطعنامههای سازمان ملل سرپیچی نموده و با بستن قراردادهای صلح با سران کشورهایی استبدادزده، میتواند حاشیه امنی برای خود بسازد.
یقینا اولین و مهمترین شکست خورده این اقدام حماس، اسرائیلی است که وانمود میکرد چنان قدرتی دارد که همه کشورهای منطقه هم دست به یکی شوند امکان شکست او را ندارند.
هیمنه ارتش پوشالی اسرائیل شکسته شد، نه با موشکهای دوربرد سپاه و جمهوری اسلامی، با چند پارتیزان جان به لب رسیده.
۲ – آمریکا و حامیان مهم اسرائیل؛
آنها که در هر حال حق را به اسرائیل میدادند و در برابر تجاوزات آن کشور به زمینهای فلسطینیان و شهرکسازیهای غیرقانونی، و فشار دائمی و تحقیرآمیز به مردم فلسطین، خفقان گرفته بودند، متوجه شدند؛ هر چقدر هم حقیقت را بپوشانند، ظلم پایدار نمیماند، و مردمی که تحت فشار هستند به هر نحو، حق خود را مطالبه خواهند نمود. و آنها باید شرمنده شوند که در قرن ۲۱ همچنان برای فروش سلاح، چشم بر هر ظلم و جنایتی میبندند.
۳ – حماس و مردم فلسطین؛
حماس مانند محسن رضایی پیشبینی کرده بود با گرفتن چند اسیر اسرائیلی ولو غیرنظامی، میتواند امتیازات مهمی از اسرائیل بگیرد. حماس میدانست مناطقی را که در اختیار میگیرد قادر به نگهداریشان نیست، اما فریب تحریک کنندگانش را خورد، که شکستن هیمنه اسرائیل یک پیروزی بزرگ برای مردم فلسطین است! در حالیکه هیمنه اسرائیل با یک فیلم مستند، با یک فعالیت فرهنگی، سیاسی و اطلاعرسانی در عصر جدید هم امکان شکسته شدنش وجود دارد.
اگر در پایان این درگیری گفته شود پانصد اسرائیلی و ده هزار فلسطینی کشته شدند، و جهان فلسطینیها را بهخاطر شروع درگیری محکوم کند، آیا باز حماس برنده است؟
این گروه نظامی بهخاطر پیشبینی نکردن آیندۀ حملهاش، قطعا یکی از بازندگان خواهد بود. صرفنظر از آنکه ننگ کشته شدن مردم عادی را از هر طرفی تا ابد بر پیشانیاش خواهد ماند، و مردم عادی فلسطین که باید عواقب این جنگ را متحمل شوند.
۴ – حاکمیت ایران؛
سه شکست خوردۀ پیش گفته، صرفا یک تحلیل است، که میشود تصورشان کرد و تأسف خورد، اما شکست خورده مهم و آخر، با سرنوشت ما سر و کار دارد.
حاکمیتی که همچنان تصور میکند راه پیروزی از لوله اسلحه، از داغ و درفش، از اسیرگیری، از موشکها، از شهیدسازی، از خانه خرابکنی میگذرد.
و ما در قبال تصمیمات نابخردانۀ آن حاکمیت مسئولیم!
حاکمیت ایران هر چقدر هم اقدام حماس را یک پیروزی تاریخی نام بگذارد، آن را در راستای پیشگوییهای خود مبنی بر محو اسرائیل قلمداد کند، هر چقدر پولپاشی کند، نخواهد توانست ثابت کند راهی که برگزیده صحیح است.
دنیا تغییر کرده. تحریک گروههایی برای ایجاد درگیری و اقدام مسلحانه و کشتار، برای رسیدن به هدف، تمام شده، آنهم هدفی که قسمت مهمش اثبات قدرت کشور دیگری (ایران) باشد.
فشاری که بر مردم فلسطین میآید قابل درک است. مظلومیت آنها در برابر رژیمی که هنرش قوای نظامیاش است محرز است، اما آیا راهحلی جز به خطر انداختن جان غیرنظامیان از هر دو طرف وجود ندارد؟
آنچه که اینک در حال اتفاق افتادن است، انجماد فکری عدهای است که تصور میکنند هنوز در قرنهای بسیار دور و تاریخ گذشته، زندگی میکنند و قرار است با اسلحه، با گروگانگیری، با ایجاد نامنی، با کشتن و کشته دادن، به اهداف بزرگی برسند!
ما نمیتوانیم اسرائیل و فلسطینیان و کشورهای حامی و منفعتطلب اسرائیل را متوجه کنیم این راه پر زیان و نافرجام است، اما اینکه حاکمیت ما، خود را پیروز میدانی خونآلود تصور میکند!
اینکه جشن راه بیندازد که ببینید پیشبینی ما درست بود و اسرائیل دارد نابود میشود! اینکه از بودجه مردم ضعیف ایران استفاده کرده و در سایر کشورها با صرف هزینههای گزاف گروههای نیابتی مسلح ایجاد کند، شکست مضاعفی است که به کشور ما تحمیل میشود.
هم کشورمان ضعیف میشود، هم مردممان فقیرتر
و هم سیاستی پی گرفته میشود که جز شکست چیزی به همراه ندارد!
هنوز وسط بازی خونباری هستیم که حماس با پشتوانه ایران و برخی قدرتهای پنهان دیگر (به احتمال زیاد روسیه) آغازش کرده.
اما خواهیم دید، ایران و مردم عادیِ فلسطین، دو شکست خورده مهم این بازی خواهند بود!