دکتر سیفزاده استاد باسواد و باهوشم در دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود. اوایل دهه هفتاد.
وقتی جمهوریهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی یک به یک مستقل میشدند، سفری دو هفتهای، به همراه هیأتی به یکی از ایالات سابق که حالا کشور میشدند، کرده بود.
میگفت مردمی بودند به غایت مهربان، میهماننواز و نیمه ایرانی.
در هر میهمانی برایشان در پیاله شراب میریختند، ایشان هم که با هیأت رفته بود، میگفت هر چه برایشان توضیح میدادیم ما نمیتوانیم مشروب بخوریم، از نظر ما حرام است، با تعجب نگاهمان میکردند!
– اینجا که ایران نیست، دولت شما که اینجا شما را نمیبیند.
میگفت آنها اصلا درکی از گناه نداشتند، اتفاقا مسلمان هم بودند، اما دهها سال حاکمیت استالینیستی چنان فرهنگ آنها را دگرگون کرده بود که نمیتوانستند تجسم کنند، قدرتی بالاتر از دولت هم هست!
هر چه دولت بگوید مجاز، حلال است و هر چه بگوید ممنوع، حرام.
دولت، آنجا خدا بود!
اتفاقا سالها پیش، میهمانی غیر ایرانی داشتم که کارشناس علمی و زبده امور روسیه بود. وقتی آمده بود ایران، با تعجب میگفت، چقدر اینجا شبیه روسیه است!!
هرگز باورم نمیشد، او درست قضاوت کرده باشد. مردم ایران هر چه باشند روسی نیستند! یعنی رفتارهایشان، خصوصیاتشان، اخلاقشان، هر چقدر هم از شرقی بودن فاصله گرفته، به آمریکا شدن و اروپای مرکزی بیشتر شباهت دارد تا روسیه.
بعداً متوجه شدم، منظور آن کارشناس غیر روسی مناسبات دولت و مردم بود، نوع تصمیمگیریها، نوع اطاعت کردنها، نوع سلطه حاکمیت.
او میگفت حاکمیت شما دقیقا پا جای پای شخصیتهای روسی میگذارد!
همان را هم نمیتوانستم هضم کنم.
ادعای اسلام کجا و حکومتی با خصوصیات مشت آهنین، سیستمهای امنیتی پیچیده، زندانهای مخوف، قتل مخالفین، حبسهای طولانی برای فعالین سیاسی، سرکوب بیرحمانه هر نوع اعتراض ولو مسالمت آمیز، کجا!
اما هر چه گذشت تشخیص آن کارشناس برایم باور کردنیتر شد. عبا و عمامهها و القاب را برداریم، ریشها را بتراشیم، حسین و حسن گفتنها و ذکر محمد را از زبان حاکمان بگیریم، تشخیص آنها از حکومتهای شوروی سابق واقعا مشکل میشود.
نگاه کنید به جنایتهای روسیه در اکراین
نگاه کنید به مادامالعمر بودن پوتین
به سرنوشت مخالفان و مرگهای مشکوکشان
به عدم صداقت در گفتار و عملشان
به سبعیتشان در زمان اشغال ایران
به سیستمهای متمرکز تصمیم گیریهایشان
اینترنتهای کنترلشدهشان.
امروز بازار بودم.
جایی نوشته بود مرغ دولتی موجود است!
جای دیگر دیدم نوشته تخممرغ دولتی.
شکر دولتی، قند دولتی، جایی ماکارونی دولتی!
همه اینها جز ارز دولتی، معاملات دولتی، واگذاریهای دولتی، اختلاسهای دولتی، رشوههای دولتی، مناسبتهای دولتی…
و مردمی آنسوتر که اندک اندک باید یادشان برود ما انسانهایی بودهایم، بدون دخالت حاکمیت هم قواعدی داشتیم، اصولی داشتیم و اعتقاداتی!
و این روزها؛ اعتقادات دولتی، لباسهای دولتی، عزاداریهای دولتی، جشنهای دولتی، دروغهای دولتی، دوروییهای دولتی!!
حاکمیت سالها پا جای پای استالین گذاشت
و نفهمید مردم ایران هرگز روسی نمیشوند
همین است که هر مصوبه حاکمیت یک راه میرود
مردم راه مخالف آن
وای بهحال سیستمی که الگویش در سال ۲۰۲۳ سیستم شکست خورده روسیه باشد.
و مقابلش، مردمانی که روسیه را بخوبی میشناسند!
و هرگز زیر بار آن نمیروند…