هر چند وزیر خارجه رئیسی خبر استعفای بشار اسد را رد کرد. اما صدور این تکذیبیه نمیتواند اصل و همه ماجرا باشد، اسد نیز همانند دیگر حاکمان همتراز و مادام العمر منطقه مرتکب جنایات بیشماری شده اما سواد سیاسی و کلاسیک او از اغلب همترازانش بیشتر است، از یک سو به نظر میرسد او فهمیده باشد اینبار کمترین تکانه مردمی سرنوشت قذافی را برایش رقم خواهد زد و از سوی دیگر مدتهاست مخالفان ایران در حزب حاکم سوریه موفق به تضعیف کانونهای اطلاعاتی ایران در سوریه شدهاند و از این منظر اطلاعات دولت ایران از اوضاع داخلی حکومت سوریه لزوما نمیتواند وثاقت و رسمیت سابق را دارا باشد.
مدتی است به جمع تنشهای داخلی سوریه علاوه بر خیزش مجدد اعتراضات مردمی، رقابتهای شکننده داخلی حزب بعث حاکم نیز اضافه شده و از هر طرف شام بوی خون و کودتا به مشام میرسد. فضای سیاسی سوریه به طور فزایندهای ملتهب است، بشار اسد نیک میداند که دیگر توان اجرای سیاست نظامی سرزمین سوخته بر علیه مخالفین را ندارد، چه آنکه فی الحال نه ایران توان حمایت فراگیر زمینی از سوریه را دارد و نه روسیه توان پوشش هوایی را، کنشهای متناقض بشار اسد در سالهای اخیر و ناکامی او در رفت و برگشت سیاسی به ملل عربی منطقه نیز نمودار اتفاقاتی تلخ در آیندهای نزدیک برای او و متحدان سنتی اوست.
هر چند دولت رئیسی عجولانه و شادمان خبر استعفای بشار اسد را تکذیب کرده اما واقع آن است که در شرایط پیش آمده نماندن بشار اسد همانقدر برای حاکمیت ایران وحشتناک است که ماندن آن، شواهد زیادی حاکیست اسد استعفا هم ندهد بزودی از راس هرم قدرت خلع خواهد شد، فرقی ندارد حذف او توسط مردم اتفاق بیفتد یا کودتای حزب حاکم یا ترور باند ناشناس، وقوع هر شکل آن دست ایران را در پوست گردو خواهد گذارد، دولت جدید سوریه اگر بتواند در این بلبشوی سیاسی رسمیت بین المللی یابد به قطع تا سالها از چنان حد ضعفی برخوردار خواهد شد که به هیچ وجه یارای اتحاد هزینه ساز با ایران نخواهد بود و ناچار خواهد شد همانند همسایگانش مسیر تعامل با دموکراسیهای بزرگ را در پیش بگیرد.
هر اندازه که در شرایط اجتماعی سیاسی فعلی سوریه غور شود کمترین مشابهتی با شرایط اوایل دهه نود یافت نمیشود، آن موقع تحلیل احمدی نژاد این بود که اگر بشار اسد داوطلبانه کنارگیری کند و تن به انتخابات آزاد دهد به موج تغییر خواهی جامعه سوری پاسخ مثبت داده و از قِبل آزادسازی انرژی سیاسی جامعه در مسیر صحیح آن، مانع جنگ خانمانسوز داخلی خواهد شد. تحلیلی که با عتاب شدید حاکمیت ایران مواجهه یافت و در نطفه تخطئه شد اما شعلهور شدن جنگ داخلی در سوریه و وقوع نسل کشی و سرآخر اجرای سیاست نظامی سرزمین سوخته برای بازپس گیری ۷۵درصد خاک سرزمینی از دست رفته، درستی راهکار رییس جمهور وقت ایران و نادرستی منویات حاکمیت ایران را اثبات کرد.
حالا اما در جامعه زخم خورده سوری مفاهیم کارسازی چون دموکراسی و انتخابات آزاد پارادایم پیشین خود را از دست داده و مدخلیت و موضوعیت سیاسی چندانی ندارد، گروههای مسلح معترض هر کدام سهم خود را در براندازی قریب الوقوع رژیم اسد بیشتر از بقیه میدانند و استعفای او را اقدامی از سر اجبار و نسج سیاسی تحلیل میکنند، این گروهکها دست بر ماشه آماده پذیرایی از اتفاقات آینده و مترصد خونابه استعفا نشسته اند.