وابستگی معیشت روستاییان به فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن، وابستگی فعالیتهای کشاورزی به منابع آب، آن هم در وضعیت موجود کشور ایران، نه تنها در بلندمدت میتواند عواقب نامطلوبی بر محیط زیست و منابع طبیعی رو به نزول و در حال زوال بگذارد، بلکه چشمانداز مبهم و ناامیدکنندهای را در مقابل اقتصاد و معیشت در بخش کشاورزی ترسیم مینماید. بخش کشاورزی در اقتصاد ایران نقشی حیاتی را بر عهده دارد، زیرا حدود ۱۱درصد تولید ناخالص ملی، ۲۳درصد اشتغال و تأمین غذای بیش از ۸۰ درصد جامعه را پوشش میدهد.
از طرفی، آب به عنوان محدودترین عامل تولید، در تولیدات این بخش تأثیر بسزایی دارد. مجموعه این شرایط باعث میشود که وضعیت بهرهبرداری از منابع آب در وضعیت مطلوبی قرار نداشته باشد و ضرورت تدبیراندیشی برای کاهش وابستگی معیشتی کشاورزان به فعالیتهای آب بر، بیشتر احساس شود.
در توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی کشور ایران، کشاورزی نقش محوری و غیر قابل انکاری دارد و به دلایلی همچون ضرورت بهبود سطح زندگی روستاییان، حصول به خود اتکائی در تأمین نیازهای غذایی کشور، کمک به صادرات غیرنفتی، پایداری طبیعت و محیط زندگی، توسعه کشاورزی بایستی از مهمترین اولویتها و برنامههای توسعه پایدار کشور باشد. از طرف دیگر شرایط خاص اقلیمی کشور ایران که خشکی و پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارندگی واقعیت گریزناپذیر آن است، هرگونه تولید مواد غذایی و کشاورزی پایدار را منوط به استفاده صحیح و منطقی از منابع آب محدود کشور نموده است. با توجه به نقش آب در فعالیتهای کشاورزی دشتهای کم آب کشور و تأثیری که کمبود آب بر آنها دارد میتوان دریافت که بهترین گزینه برای دوام و پایداری فعالیتهای کشاورزی در آینده مدیریت صحیح منابع آبی است. در این زمینه شناخت شاخصهای مؤثر در مدیریت منابع آب و توسعه کشاورزی در مناطق مختلف میتواند در برنامهریزیهای توسعهای آن مناطق مفید واقع شود.
حوضه آبریز بخشی از یک خشکی است که تمام آب بارش یافته و یا جاری شده در آن به یک نقطه انتهایی برسد. با آنچه که تعریف شد میتوان به این نتیجه رسید که داخل حوضههای آبریز، رودخانهها، جادهها، جنگلها، و روستاها و شهرها نیز قرار دارند. مرز هر حوضه آبریز، خط الرأس ارتفاعات آن است، یعنی اگر دو حوضه کنار هم باشند، مرزهای جداکننده آن، خط الرأس ارتفاعات است. بنابراین اشل مکانی که تحلیلهای هیدرولوژیک روی آن انجام میشود، حوضه آبریز یا بخشی از آن است. طبق تقسیمبندیهای هیدرولوژیکی دفتر مطالعات پایه منابع آب شرکت مدیریت منابع آب کشور ایران، منابع آب کشور به ۶ حوضه آبریز اصلی به نامهای دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان، دریاچه ارومیه، فلات مرکزی، مرزی شرق و قره قوم و همچنین ۳۰ حوضه آبریز فرعی تقسیم میشود.
علی رغم این که اداره امور مربوط به منابع آب در کشور در سطح استانی انجام میگردد، اما شکلگیری و تحولات گذشته، حال و آینده این منابع در سطح حوضههای آبریز انجام میشود. البته تا حدود زیادی در حوضههای آبریز، بین تقسیمات حوضهای و تقسیمات استانی، همپوشانی و انطباق برقرار است. مداخلات توسعهای دولتها در ایران طی بیش از پنج دهه، به تدریج ناهمگنی مناطق از نظر توزیع منابع آب را به سطح شدیدترین عدمتعادلهای منطقهای و شکافهای عمیق توسعهای میان مناطق و نواحی جغرافیایی فرا کشاند. پیشنهاد میشود تا حوضههای آبی کشور، به عنوان یک قلمروی مناسب برای تدوین برنامههای منطقهای مورد توجه نظام برنامهریزی کشور قرار گیرد؛ در غیر این صورت بحران آب، به امری غیرقابل مدیریت و کنترل بدل شده و مناطق مختلف کشور، اعم از برخوردار و نابرخوردار به طور یکسان در معرض مخاطره قرار خواهند داشت.
مدیریت بخش آب کشور بر آن است تا حوضه آبریز را به عنوان اصلیترین محدوده برای استقرار مدیریت یکپارچه بر منابع آب به نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعه کشور معرفی و در ساختار مدیریت آب تعبیه و ساز و کارهای سازمانی لازم را در این ارتباط بنا کند. از نظر مدیریت بخش آب و به اتکاء بیش از نیم قرن تجربه برنامهریزی در کشور و با توجه به ماهیت فرابخشی آب و محیط زیست، حوضه آبریز مناسبترین محدوده برای برنامهریزی منطقهای در ایران است. این دیدگاه بر اساس تحلیل و ارزیابی از نقش و اهمیت تعیین کننده و در عین حال فزآینده آب و محیطزیست به عنوان محور توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق در شرایطی که اکنون پیامدهای وخامت بار کم توجهی به آن در عرصههای مختلف پیش روی ماست، در مدیریت آب کشور تکوین یافته است.
حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان، یکی از بزرگترین حوضههای آبریز در ایران است که بخش مهمی از مرزهای غربی و جنوبی ایران را پوشش میدهد و بخشهای زیادی از ۱۲ استان در محدوده آن قرار دارند. این حوضه به لحاظ بستر طبیعی و زیستی واجد ویژگیهای منحصر به فردی است که از قسمتهای شمال غربی کشور شروع و تا مرزهای جنوبی و جنوب شرقی کشیده شده است. سکونت گزینی بالای جمعیت روستایی اصیل، وجود جمعیت عشایر با عملکردهای خاص این مناطق و نیز جاذبههای گوناگون گردشگری و طبیعی، سیمای خاصی به استانهای واقع در این حوضه (بویژه در بخش غربی) بخشیده است. چنین نقاط قوت و ظرفیتهایی با مداخلات هدفمند و برنامه ریزیهای مناسب میتواند کسب وکارهای غیرکشاورزی یا مکمل کشاورزی در مناطق روستایی را تسهیل و رونق بخشد. همچنین مجاورت با مراکز پرجمعیتی همچون شیراز و اهواز بازار مصرفی برای تولیدات روستایی غیرآب بر محسوب میشود. این منطقه واجد ویژگیهای زیستی- معیشتی خاصی است (زاگرس نشینان) که با تحرک بخشی به اقتصاد این روستاها میتوان از فرهنگ و آداب و سنن، هویت و سبک زندگی روستایی- عشایری این حوضه صیانت و درآمدزایی کرد. ارتباط بین طبیعت، زندگی و معیشت و زیست روستایی در جای جای این حوضه به خوبی قابل ردیابی است. این ارتباط تنگاتنگ در کنار چشم اندازهای منحصر به فرد اکولوژیکی موقعیت مناسبی برای تعریف فعالیتهای مرتبط با گردشگری در مناطق روستایی را فراهم میکند. در مرزهای جنوبی و شرقی این حوضه، موهبت نزدیکی به سواحل و عملکردهای خاص دریایی میتواند بعنوان مکانی برای استقرار مشاغل غیرکشاورزی و تکمیل زنجیرههای تولید محسوب شود. بلحاظ نقاط ضعف در این حوضه آبریز، شاید «محرومیت علیرغم توانمندی بالقوه» واژه مناسبی برای گستره استانهای واقع در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان باشد. حوضهای که علیرغم وجود نقاط قوت بسیار در هزینههای بالای سرمایهگذاری اولیه و دورافتادگی و انزوا و سطح بالای بیکاری مواجه است. همچنین وجود ریزگردها در پهنه گستردهای از حوضه، شرایط زیستی و معیشتی و کیفیت زندگی سکونتگاههای شهری و روستایی را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است.
نهایتا نقاط قوت و ضعف و نیز فرصتها و تهدیدهای موجود بر سر راه پایداری معیشت روستانشینان و کشاورزان در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان مورد بررسی قرار گرفته که در جداول پیش رو ملاحظه میفرمایید.
* استادیار جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران