بعد از توافق اخیر ایران با آمریکا و گشایش حداقلی، شاید کمتر کسی انتظار این حجم از انتقاد، نگاه منفی و نواختن دولت بابت این توافق را داشت. با اینکه تبادل زندانی اول بار نیست، منتها بسیاری آن را عملیاتی کردن تز محسن رضایی می دانند که چند سال پیش اظهار داشته بود: «اگر آمریکایی ها به ایران حمله کنند، در همان لحظات اول هزار نفر از سربازان آن کشور را گروگان و بابت آزادی آن ها میلیاردها دلار ستانده و اقتصاد کشور را به سامان می کنیم!
با این مقدمه، چرا در این هنگامه بحرانی، توافقی که یک گشایش حداقلی و امیدی از توافقات احتمالی آینده می تواند نمود بدهد، اینگونه با موضع منفی کارشناسان و افکار عمومی نگریسته می شود؟
۱. اگر اصولگرایان و سردمدار در خط دهی آن ها، کیهان، از این انتقادات و حملات تند ناراحت هستند، بایستی مدنظر قرار دهند، این مسیری هست که خودشان در زمان دولت روحانی و اصلاحات، مخصوصا نسبت به توافق برجام انجام دادند. پس وقتی خودشان در جهت تضعیف رقیب و منافع خودشان، فارغ از نتیجه مثبت و منفی توافقی چون برحام، فقط یکطرفه به آن حمله و بدترین ادبیات و واکنش ها را از کفن پوشی تا پرتاب آجر انجام دادند، نبایستی امروز انتظار نقد سازنده و تمجید داشته باشند! این مسیری است که خودشان بسترسازی کردند!
۲. دومین دلیل اصلی این مواضع منفی و تند؛ تبادل ایرانیان هموطنی هست که به دلیل تابعیت دوم، مورد معامله واقع شده اند. یعنی حتی برخلاف تز محسن رضایی، اول اینکه اینها نیروی نظامی آمریکایی نبودند و ایرانی بودند. دوم، منجر به آزادسازی پول های خودمان شد. سوم، تازه اجازه داده می شود پول خودمان در بانک های قطر و عمان و با نظارت آن ها، صرف خرید غذا و دارو شود.
۳. بی شک نمود چهره ای مثبت به افکار عمومی جهان و کسب اعتماد آن ها، یک امتیاز بسیار بزرگ برای هر کشوری است که مثلاً برای سوییس طی بیش از دو قرن از بابت عدم مشارکت در جنگ ها تا پادرمیانی در صلح، رفاه و رضایت مردمش و… حاصل شده است. یا امروز عربستان را شاهد هستیم که از پادرمیانی برای صلح روسیه با اکراین تا صرف میلیاردها دلار برای جذب ستارگان دنیای فوتبال به لیگ کشورش هست تا از طریق ورزش نگاه منفی گذشته به کشورش را تغییر دهد. پس وقتی در نگاه افکار عمومی جهان و دست بالای رسانه های غربی، القا می شود کشوری شهروندان خود را به صرف تابعیت دوم مورد معامله قرار می دهد، در کنار ضعف مفرط رسانه های داخلی در اقناع افکار عمومی، در نظر داشته باشید نسبت به ایران چه موضع منفی و هراس انگیزی شکل خواهد گرفت. موضعی که در یک نمونه، خروجی آن باعث ترس بیشتر ایرانیان برای بازگشت به ایران برای سرمایه گذاری و زندگی شده و افزون بر آن، آسیب بسیار بزرگ به صنعت گردشگری نحیف ایران خواهد زد که با دامن زدن به ایران هراسی بیشتر، چندین برابر آن پول های آزاد شده از بابت عدم ورود گردشگر خارجی از دست خواهیم داد.