شکی نیست که رسانهها در جوامع امروز بهمنزله تریبونی برای آگاهیبخشی آحاد مردم از رفتار و عملکرد دولتها و نقد قدرتهاست. به تعبیر دینی آن، رسانهها اعم ازمجازی و مکتوب پرچمداران امر به معروف و نهی از منکر و به تعبیر امروزی آن ناقدان و مبشران و انذاردهندگان قدرتاند و پلی واسط میان انتقال مطالبات ونقدهای مردم به دولتها و پاسخگو کردن دولتها درحوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی، فرهنگی، علمی، دینی، معیشتی وشغلی به مردماند که نقشی بیبدیل در بالابردن سطح آگاهیهای عمومی از تصمیمات و سیاستهای دولتها و اثرات آن بر کموکیف زندگی مردمان یک جامعه را برعهده دارند.
ازسوی دیگر در جوامع غیردمکراتیک که مردم نقشی در تعیین سرنوست خود و اداره کشورشان ندارند، روزنامهها و رسانهها هم کمتر میتوانند خارج از چارچوبها وخط قرمزهای پُررنگ ترسیمشده توسط صاحبانقدرت قلم بزنند. رسانهها باید مطابق میل حاکمان حرف بزنند و به مردم آن آگاهیهایی را انتقال دهند که دولتها آن را میپسندند. درحقیقت رسانهها درچنین ساختاری نمیتوانند به مصداق «نون والقلم و ما یسطرون» که خداوند در کلام وحی به پیامبرش نازل فرموده و بدون هیچ قید و شرطی به قلم قسم یادکرده است، هرچه میخواهند بنویسند و نشر دهند. مطبوعات بایددرراستای منویات حاکمان و درفضایی مبهم و غیر مطمئن و بر اساس خطوط ترسیم شده حاکمیت، قلمهای خود را به حرکت در آورند و آگاهیبخشی کنند. برعکس درکشورهای دمکراتیک و مردمسالار، این رسانهها هستند که در زمینی نرم و صاف و مطمئن قلم میزنند و عملکردحکومتگران را به نقد میکشند، مصونیت داشته، حمایت شده و قدر هم میبینند؛ چراکه رسانهها در چنین جوامعی نقش بسیار مهمی در شفافسازی فعالیتها دارند و ازسوی دیگر حاکمان و اصحاب قدرت در خانه شیشهای زندگی میکنند.
حتی احزاب رقیب هم از طریق رسانههای خود چنین میکنند و در نقد قدرت هرگز به مخالفت با نظام و براندازی و… متهم نمیشوند؛ بلکه به رسانهها و افشاگران فساد پس از اثبات فساد در محاکم بیطرف ومستقل، حقالکشف و یا حقالزحمه داده میشود و تکریم میشوند. درحالیکه که درحکومتها وجوامع غیردمکراتیک، اصحاب قلم واهالی رسانه و خبرنگاران درصورت افشای یک تخلف و یا فسادی، متحمل هرینههای سنگینی اعم از تعقیب قضایی و تحمل زندان و کشیدن محکومیت ومحرومیتهای مختلف شغلی ومادی و یا حتی تعطیلی رسانه خود میگردند. خسارتهای جبرانناپذیر مادی هم بر آنان تحمیل میگردد.
در این میان روزنامه اعتماد ملی که بهمثابه ارگان حزب اعتماد ملی بوده و امروز شانزدهمین سالگرد تاسیس خود را پشتسر میگذارد، در واقع یکی از تاثیرگذارترین رسانههای مکتوب درسطح ملی بوده که صدای بخشهای زیادی ازقشرهای مختلف جامعه را پوشش میداد؛ هرچند که در مواردی زیاد با بیان و ادبیاتی متفاوت از صدای حاکمیت و دولت صدای واقعی مردم را بازتاب میداد. میتوان گفت که این روزنامه و روزنامههای مشابه، قربانی حقگوییهایی شدهاند که بیانگر مطالبات مردم از زبان آنها بوده است. افسوس که سالهاست مُهر تعطیلی بر پیشانی این رسانه تاثیرگذار زده شده است و آن روزهای پر از خاطرات زیبا را از کارکنان این جریده گرفتهاند که هرگز فراموششان نخواهد شد.
یاد آن روزها در رسانهایی که پرچمدار قول سدید و محکم بود همواره در دلها زنده و پاینده خواهد ماند.
به امید روزهایی که همه مردم ایران بتوانند همانند حاکمان و صاحبمنصبان، صاحب رسانه و تریبون و بلندگو برای بیان رویکردها و مطالبات وحقخواهیها وحقگوییهای خود باشند و بتوانند همانند صاحبان قدرت سخن بگویند و بنویسند و مصونیت داشته باشند و به دلیل نشر نوشتاری که صاحبان قدرت نمیپسندند محکوم نشوند و قلمهایشان شکسته نشود.
تریبونی برای اصلاحات | محمدعلی مشفق
- نویسنده : محمدعلی مشفق
- منبع : مجله نیم روز
- 498 بازدید