این روزها تحولات جدی درمرزهای ایران و باکو در حال رخ دادن است؛ تحرکات و تحولاتی که مربوط به امروز و دیروز نیست.
از سال ۸۴ که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت رفت شانزده سال متوالی ایران درگیر پرونده هسته ای و چالش با قدرتهای بزرگ به رهبری آمریکاشد و در این دوران تنها حدود سه سالی که برجام پابرجا بود ایران از پیامدهای منفی این پرونده به دور بوده است
این درحالیست که طی این بازه زمانی نسبتا طولانی ترکیه و باکو هر کدام به نوعی اقتصاد و روابط خارجی و نیروهای نظامی خود را تقویت بخشیدند.
دولت باکو که در اوایل فروپاشی شوروی سابق در فقر و گرفتاری و ناامنی به سر می برد در دوران پس از آن به کمک استخراج منابع نفت و گاز دریای مازندران وضعیت خویش را ارتقا بخشید؛ در دورانی که ایران در چالش با غرب و درگیر جنگ های نیابتی در عراق و سوریه بود.
حاکمان باکو و ترکیه منافع خویش در مرزهای ایران را گسترش دادند اما مقامات کشور به تذکرات نیروهای وطن پرست و کنشگران حامی منافع ملی ایران در مورد این منطقه توجه چندانی نشان ندادند.
اوج کج سلیقگی در سیاست خارجی ایران درباره منطقه قفقاز در هنگام جنگ قره باغ در سال ۲۰۲۰ رخ داد آنهم زمانیکه ایران بشدت درگیر پیامدهای اقتصادی خروج آمریکا از برجام بود و در مورد جنگ قره باغ موضع مشخص و باثباتی را اتخاذ نکرد.
تاجاییکه دست بالا در مواضع سیاست خارجی کشور در قبال این جنگ را امامان جمعه شهرهای مناطق مرزی ایران با جمهوری آذربایجان داشتند.
این امامان جمعه در چارچوب مواضع امتی خویش، سعی کردند نبرد قره باغ را تحت عنوان جنگ میان اسلام و غیراسلام توجیه کنند و در این جنگ علنا به حمایت از مواضع دولت باکو پرداختند این درحالیست که دولت باکو اساسا دولتی سکولار می باشد.
پیروزی باکو در برابر ارمنستان در جنگ قره باغ تاحدودی ژئوپلیتیک منطقه را دستخوش تغییر ساخت؛ همانی که مقامات تهران به آن کم توجهی و حتی بهتر بگوییم بی توجهی کردند.
در همان زمانی که نیروهای آگاه سیاسی و دانشگاهی در ایران از پیامدهای تصرف بخش های مهمی از قره باغ و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن برای ایران در آینده نه چندان دور سخن می گفتند برخی مقامات مذهبی و نظامی، مراسم گرامیداشت برای شهدای باکو در جنگ قره باغ برپا ساختند…