یادم میآید در حوزه تئاتر از نظر کاری و مالی آشفته بازاری بوجودآمده بود و یک بن بست مطلق جلوی روی ما بود به همین دلیل به فکرمان رسید که در تلویزیون فعالیت داشته باشیم و بهترین روش برای ما این بود که به شعار گروه تئاتر پیاده برگردیم و به شعار آن توجه داشته باشیم که باید کار تازهای انجام بدهیم و کاری باشد که هیچ فردی آنرا تا بحال انجام نداده باشد. وی با اشاره به همکاری خود با مهدی هاشمی، ادامه داد: یادم میآید فاصله خانه من و مهدی هاشمی کم بود و دائم باهم صحبت میکردیم که به چه داستانی برسیم. چیزی که بین ما جالب است اینکه ما هنوز هم برای صحبت کردن وقت کم میآوریم. یادم میآید ساعت یک ربع به پنج صبح بود که مهدی هاشمی گفت یافتم یافتم (به روش نیوتن) و صدایش آنقدر بلند بود که من آنرا شنیدم. یک کتابی بنام عالم آرای عباسی دستش بود که در یک صفحه آن داستانی مربوط به یک پادشاهی بود که او را با یک شبان جابجا کرده بودند. چیزی در حدود پنج خط بود و همین پنج خط داستان «سلطان و شبان» شد که من و مهدی هاشمی تصمیم گرفتیم با هم به شمال برویم. یک خانه کوچک اجاره کردیم که دو اتاق داشت و نیت کردیم تا ننوشتیم به تهرام برنگردیم و در طول ۱۴ روز سریال را در ۱۲ قسمت مشترکا نوشتیم. فرهنگ بیان اینکه با روحیات و خلقیات یکدیگر خیلی آشنا بودیم، بیان داشت: خانهای که در آن اقامت داشتیم دو اتاق داشت مهدی در یک اتاق با تعداد زیادی کاغذ و قلم و من هم در اتاق دیگری با کاغذ و قلم بودم. به عنوان مثال، مهدی قرار بود قسمت سوم را بنویسد در پایان قسمت سوم نوشته بود سلطان بانو تو بانوی ما هستی یا بانوی وزیراعظم و من بیآنکه خوانده باشم ادامه آن را مینوشتم. آنقدر همه چیز بهم نزدیک بود که انگار همه متن را یک نفر نوشته است. وی درباره همکاری خود با بهرام بیضایی نیز گفت: بهرام بیضایی شیوه خاصی در فیلمسازی و بازی گرفتن از یک بازیگر داشت. در سینما زمانی که یک شخصیت واقعی داریم به عنوان مثال، من یک روشنفکری هستم که گوینده فیلمهای مستند هستم و وارد داستان میشوم زمانی که رئالیستیک با این مرد برخورد میکنیم دیگر تبعات نمایشهای غیرواقعی در این شخصیت جا نمیافتد. درمجموع بیضایی به یک مراسم و یک آیین خاصی در بازیگری میاندیشید که در فیلمهای تارا، باشو، مسافران هم بود و از نظر من این نکات سمبلیک مربوط به تئاتر است.این بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه چگونه با وجود تسلط به کارگردانی توانستید در جلوی کارگردان دیگر نقش آفرینی کنید؟ گفت: خیلی کار سختی است در فیلمی به عنوان بازیگر حضور پیدا کنی درحالی که خودت هم دانش کارگردانی را داری. مخصوصا اینکه قرار باشد برای یک نفر دیگر بازی کنی زیرا تا سلیقهها باهم هماهنگ شود کمی طول میکشد آنچه مسلم است بازیگر نمیتواند سلیقه شخصی خودش را در فیلمی حتی اگر کارگردان هم باشد اعمال کند و باید تابع محور اصلی فیلم باشد. به گزارش ایلنا، وی ادامه داد: برای من در جاهایی کمی سخت بود زیرا در جاهایی به سلیقه خودم اعمال میکردم. یادم میآید در یکی از اختلاف نظرها در یک صحنه بهرام بیضایی یک جمله خوبی به من گفت که از آن تاریخ به بعد من سعی کردم آن را رعایت کنم. او به من گفت «هر وقت خواستی فیلم خودت را بسازی سلیقههای خود را آنجا پیاده کن اینجا یک فیلم دیگر است و باید در یک زمینه خاصی حرکت کنی». بهرام بیضایی یک ویژگی خوبی دارد اینکه او سوالهای نه زمان حال بلکه آینده را هم میداند و در حرفه خود یعنی سینما و تئاتر یک فیلسوف است و به همین دلیل من در فیلم او خیلی مبهم بازی نکردم.
بهرام بیضایی در حرفه خود یک فیلسوف است
- منبع : پایگاه خبری تحلیلی روز نو
- 56 بازدید