بوی طراوات و تازگی میوههای رنگارنگ، رقص ماهیها در آکواریومهای جلوی حجرهها، بوی ادویههای تازه، صدای خوردن چکشها روی ظروف مسی، هیاهوی مردم، مزه ترشیهای خانگی که هر دهانی را آب میاندازد همگی اینها نوید این را میدهند که در قلب تپنده تهران هستیم. جایی با ۱۵۰ سال قدمت که نه تنها برای ما ایرانیها بلکه برای تمامی کسانی که به عنوان گردشگر وارد آن میشوند هم هیجانانگیز است. این را از صدای فلش دوربینهایی که کنار گوشمان صدا میدهند میشود فهمید. قلب تپنده و قطب اقتصادی هر شهر بازار است که جریان زندگی را در هر شرایطی به نمایش میگذارد. از گذشتههای دور تا به امروز بازارها با دکانهای کوچک و بزرگشان زیبایی را به جامعه شهری بخشیدهاند. بازار تجریش از آن بازارهای پرهیاهویی است که حجرههایش یکی کنار دیگری دوستانه قرار گرفته و سنت و سوغات شهر را عرضه میکند.
بازاریان قدیمی به یاد دارند زمانی را که این بازار روباز بود و روزهای سرد سال نمیشد به راحتی در آن قدم زد و خرید کرد اما امروز یکپارچه آهنکشی و مسقف شده و میشود همیشه به راحتی زمانی را در آن سپری کرد. بزرگی بازار تجریش از دالانهای تو در توی آن مشخص است، هر کدام حجرههایی در خود دارند که عرضه کننده نیاز شماست . حجرههای زیورآلات، طلافروشها، ادویهفروشها، ترمهفروشها، پارچهفروشها، ساعتفروشها، ترشیجات، مرکبات و انواع و اقسام صنایع دستی که این بازار را رنگارنگ کرده اند و گردشگرها را به سوی خود میکشانند.
این بازار در ابتدا کار خود را با چند حجره آغاز کرد ولی زمانی که رضاشاه به این منطقه آمد و برای خود کاخی ساخت و این منطقه به عنوان محلی خوش آب و هوا برای ییلاق شناخته شد، مردم بیشتری آمدند و نیازها هم بیشتر شد، اسب و قاطر جای خود را به اتومبیل داد. رفت وآمد بیشتر شد و کسب و کار بازار رونق گرفت.
یک سوی این بازار به میدان تجریش و کوچه پس کوچههای آن میرسد و دو محله تجریش و سرپل را به هم وصل میکند و تا میدان قدس ادامه دارد. قبل از ورود به حجرهها، کتیبههای کاشیکاری شده سر در آنها نشانی از ارزش و قدمت این مجموعه است. بیشتر بازارها در روز تکاپو دارند ودر شب آرام میگیرند اما این بازار علاوه بر روزهای پر هیاهو شبهای هیجانانگیزتری دارد و میتواند مقصدی خوب برای یک گشت شبانه در شهر باشد.