عبارت ابتذال شر یا بههنجاری شر توسط هانا آرنت در سال ۱۹۶۳ و در کتاب آیشمن در اورشلیم بکار رفت . شرهای بزرگ در کل تاریخ بشر نه توسط متعصبان کور یا بیماران با مشکلات روانی بلکه به وسیلهٔ افراد سالم و مردم عادی که استدلالهای کلان و فرامین بالانشین ها در قدرت را پذیرفتهاند به اجرا درآمده و به همین دلیل، از نظر این دست مردم که کارگزاران ابتذال شر هستند اعمالشان رفتاری طبیعی بودهاست.
دوارد هرمن این وضعیت را «طبیعی جلوه دادن نااندیشیدنیها» می نامد یعنی انجام کارهای هولناک به روشی منظم و سازمان یافته مبتنی بر عادیسازی .
این همان روندی است که طی آن اعمال زشت، تحقیر آمیز، جنایتبار و غیرقابل بیان به یک کار عادی تبدیل میشوند .
که ما ایرانی ها مصداق های آنها را در تاریخ اجتماعی مان کم ندیدیم . مانند قتل های زنجیره ای و رفتارهای خشونتآمیز اراذل و اوباش سازماندهی شده از کودتای ۲۸ مرداد تا امروز علیه معترضین خیابانی.
مستند پرویز ثابتی از این نظر رخداد مهمی است . شخص تاثیر گذار ساواک پس از حدود ۴۵ سال از خویش بطور تلویزیونی رونمایی کرده و در مقام عقل کل به تحلیل رخدادهای پیرامون خود در دهه۴۰ و ۵۰ پرداخته …
البته ما قبلاً در کتاب دامگه حادثه هم با نظرات او آشنا شده بودیم .
حافظه قوی در ۸۷ سالگی ، خونسردی ، ذهن طبقه بندی شده و اعتماد به نفس و شوخ طبعی از جمله ویژگی های جالب پرویز ثابتی است که در این مستند در همه فرازهای ان خود نمایی می کند اما انچه مهم است و مساله امروز و فردای ایران و همه دست اندرکارانی که به قدرت دسترسی دارند مساله ابتذال شر است .
ثابتی که بدون تردید یکی از بانیان کاربرد خشونت بی محابا علیه مخالفین سیستم سیاسی در ایران جدید است و رهروان ثابت قدمی دارد اولا در بسیاری از خاطرات خود به صراحت حقیقت را کتمان می کند برای نمونه وقتی از غلامحسین ساعدی سخن می گوید و او را به رابطه جنسی نامشروع متهم می کند نمی گوید که چرا عوامل ساواک شکم ساعدی را در بازداشتگاه با میخ طویله دریده بودند. نکته ای که ساعدی در تاریخ شفاهی هاروارد در سال ۱۳۶۳ یعنی ۶ سال بعد ازانقلاب از ان یاد میکند زمانی که با جمهوری اسلامی هم سر ستیز دارد . ثانیا ثابتی با هیولاسازی از مخالفین رژیم شاه اعم از داخلی و خارجی و بدون اشاره به زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی پرورش این هیولاها -به زعم او- همه تحلیل های غلط و رفتارهای سرکوبگرانه ساواک را موجه نشان می دهد و البته ساده لوحانی هستند که فریب هر دوتکنیک عملیات روانی ثابتی و تهیه کنندگان این مستند را میخورند و نتیجه می گیرند ثابتی به مر قانون عمل کرده تا امنیت ملی! حفظ شود . در حالی می دانیم با یک سیلی بی جا امنیت ملی نه تنها حفظ نمی شود بلکه خدشه دار می شود چه برسد به زندان و اعدام و تبعید. زیرا امنیت ملی در ذهن شهروندان واقعیت می یابد نه در کارتابل مقامات .
نکته مهم این است که همه کسانی که به قدرت دسترسی دارند برای موجه جلوه دادن تصمیمات و اقدامات غلط و غیر انسانی خود به این روشها متوسل می شوند . درواقع شر وجودی خود را لازم و به هنجار نشان می دهند و با فرافکنی و بکار گیری مکانیسم های دفاعی روان شناختی ، مسئولیت رفتارهای شرگونه خود را نمی پذیرند. و انها را ضروری معرفی می کنند. متاسفانه این بازی تکراری منشا بسیاری از جنایت ها و خطاها و جرایم سازمان یافته در ساختارهایی است که ظاهرا مشروع و قانونی هستند و درون ساختارهای رسمی قرار دارند.
مستند پرویز ثابتی می تواند هشداری باشد که فریب این تبه کاران را نخوریم و باور کنیم رفتارهای غیر انسانی و ضد حقوق بشری با صد هزار دلیل و ادعا ، توجیه نمیشوند و قابل فراموشی و بخشش نیستند.
نکته بسیار مهمتر اینکه ثابتی که فاقد دانش نظری در علوم سیاسی و اجتماعی است بدون اشاره به زمینه های واقعی نارضایتی در ایران با تحلیل کلیشه ای دخالت بیگانگان و فرصت طلبی اغتشاش گران داخلی که برای ایرانیان آشناست به تحلیل وقایع
سالهای منتهی به انقلاب می پردازد و هنوز هم معتقد است راه درست جلوگیری از فروپاشی سرکوب بی رحمانه بود که شاه مانع از آن شد و سلسله رخدادهای متوالی منجر به پیروزی انقلاب شد . در همین حد سخیف و سطحی و مبتذل. تأسف مضاعف اینجاست که این مدل تحلیل های بی ریشه هنوز جریان غالب در نهادهای کنترل گر است بی اعتنا به واقعیات و نظریه ها و دانش اجتماعی که نتیجه آن بحران های ویرانگر ملی است.