ناپلئون وقتی هیچ تعریفی از حوزۀ نفوذ خود نداشت و هر روز برای کشورگشایی به همۀ نقاط اروپا حمله میکرد جامعه جهانی بر علیه او اجماع و اقدام کردند..
لذا ناپلئون با تمام افتخاراتش در نبرد روسیه چنان شکستی خورد که نهایتا از بین رفت..
این مساله در خصوص هیتلر یا صدام هم صدق می کرد و تمام دنیا برای شکست آنها با یکدیگر ائتلاف کردند…
پس این شیوه از حکومتداری که کشوری حوزۀ نفوذ خود را مشخص نکند موجب حساسیت و اجماع جهانی می شود..
در خصوص تهران نیز همواره این شائبه وجود داشته که آیا حکومت ایران میتواند حوزۀ دفاعی خود را تعریف کند یا قرار است تا ابد با نگاه ایدئولوژیک و انقلابی در بیرون از مرزهایش به دنبال عدالت بگردد…
اینکه به طور مداوم برد موشکهای ایران بیشتر شود و بعد از کشورهای منطقه ، کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز در تیررس موشکهای ما قرار بگیرند یقینا دیر یا زود به ائتلاف جهانی میانجامد..
چنان که جهان در خصوص هیتلر ، ناپلئون یا صدام سکوت نکرد..
فاجعهای که شاید باعث نابودی کشور شود .
لذا مسئولان نظام باید مشخص کنند که از چه ناحیهای امکان تهدید برای کشور وجود دارد و حوزۀ نظامی و دفاعی خود را در همان محدوده تعریف کند.
این سیاست منطقی و معقول است که به نفع امنیت و اقتصاد کشور هم هست..
اما اگر نتوانیم سازگاری خود را با سیستم و منطق جهانی نشان دهیم باید منتظر بحرانهای بزرگتری باشیم
پینوشت : اینرا از یک عضو مطلع شنیدم و از او نقل قول میکنم ، به گفتهٔ این شخص از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۸۳ ، تحریمهای ناشی از تصمیم هایٔ حکومت در گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی سبب شده بود ایران برای «دستیابی به ابزارهای تکنولوژیک» ۴۰۰ میلیارد دلار بیشتر بپردازد
که اگر هزینههای جانبی دیگر نظیر جنگ با عراق ، «عدم جذب سرمایهگذاری و افزایش هزینههای دفاعی کشور» را در نظر بگیریم در این صورت کل هزینهٔ سیاستهای آمریکاستیزی حکومت تا پیش از ماجراجویی هستهای «بالغ بر ۱ تریلیون دلار میشود» !!! یک تریلیون دلار !!!!